Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 145 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lady ship
U
سرکار علیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
in personam
U
علیه شخص خاصی علیه انسان
taskmaster
U
سرکار
overseers
U
سرکار
taskmasters
U
سرکار
overseer
U
سرکار
aye aye
U
بله سرکار
you and i
U
بنده و سرکار
take off (time)
<idiom>
U
سرکار حاضر نشدن
thank you
U
مرحمت سرکار زیاد
thank you
U
لطف سرکار زیاد
con
U
بر علیه
conned
U
بر علیه
versus
U
علیه
conning
U
بر علیه
cons
U
بر علیه
pro and con
U
له و علیه
v
U
علیه
pros and cons
U
له و علیه
against
U
علیه
pupils
U
مولی علیه
pupil
U
مولی علیه
respondents
U
مستانف علیه
wards
U
مولی علیه
respondent
U
مستانف علیه
object of protest
U
معترض علیه
respondent
U
مدعی علیه
out of court
U
محکوم علیه
ward
U
مولی علیه
losing party
U
محکوم علیه
assignee
U
محال علیه
appellee
U
مستانف علیه
judgement debtor
U
محکوم علیه
anti
U
مخالف علیه
denominator
U
مقسوم علیه
third person of a transfer
U
محال علیه
denominators
U
مقسوم علیه
respondents
U
مدعی علیه
beneficiary of an endowment
U
موقوف علیه
defendants
U
مدعی علیه
party against whom a protest is made
U
معترض علیه
person placed under guardianship
U
مولی علیه
presentee
U
معروض علیه
victim of an offence
U
مجنی علیه
pro and con
U
دلائل له و علیه
beneficiary
U
موقوف علیه
beneficiaries
U
موقوف علیه
divisor
U
مقسوم علیه
peace be upon him
U
علیه السلام
defendant
U
مدعی علیه
drawee
U
محال علیه
recognizor
U
محکوم علیه
divtsor
U
مقسوم علیه
biological defense
U
پدافند بر علیه تک میکربی
divisor
U
مقسوم علیه
[ریاضی]
cross action
U
علیه وی اقامه کند
common d.
U
مقسوم علیه مشترک
action in personam
U
دعوی بر علیه شخص
self-defeating
U
علیه منظور خود
public mischief
U
جرم علیه جامعه
self defeating
U
علیه منظور خود
offences against property
U
جرائم بر علیه اموال
offences against persons
U
جرائم بر علیه اشخاص
lese majesty
U
خیانت علیه حکومت
non fatal offences against the person
U
جرائم بر علیه ابدان
lese majeste
U
خیانت علیه حکومت
To take field against somebody .
U
بر علیه کسی وارد شدن
proceed against someone
علیه کسی دادخواهی کردن
offence against public order
U
جرائم بر علیه نظم عمومی
offences against public dencency
U
جرائم بر علیه عفت عمومی
offences against public morals
U
جرائم بر علیه اخلاق عمومی
to proceed against a person
U
اقدام بر علیه کسی زدن
action in rem
U
دعوی بر علیه عین مال
to safeguard
[against]
U
نگهداری کردن
[علیه]
[در برابر]
to safeguard
[against]
U
حفظ کردن
[علیه]
[در برابر]
respondents
U
پژوهش خواه مستانف علیه
respondent
U
پژوهش خواه مستانف علیه
to safeguard
[against]
U
تامین کردن
[علیه]
[در برابر]
to safeguard
[against]
U
امن نگهداشتن
[علیه]
[در برابر]
common factor
U
مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
demurred
U
در CL حالتی است که مدعی علیه
demurring
U
در CL حالتی است که مدعی علیه
demur
U
در CL حالتی است که مدعی علیه
counter fire
U
اتش ضد اتشباربر علیه دشمن
demurs
U
در CL حالتی است که مدعی علیه
common divisor
U
مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
summary judgment
U
حکمی که علیه ضامن صادر میشود
declaimed
U
با حرارت علیه کسی صحبت کردن
declaim
U
با حرارت علیه کسی صحبت کردن
lodge a complaint against someone
U
علیه کسی اقامه دعوی کردن
declaiming
U
با حرارت علیه کسی صحبت کردن
declaims
U
با حرارت علیه کسی صحبت کردن
chemical defense
U
پدافند بر علیه مواد شیمیایی سمی
bring an action against someone
U
علیه کسی اقامه دعوی کردن
bring a suit against a person
U
اقامه دعوی علیه کسی کردن
lay an information against someone
U
بر علیه کسی اعلام جرم کردن
indicts
U
علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
libelee
U
مدعی علیه شخص مورد افترا
indicting
U
علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
indict
U
علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
indicted
U
علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
libellee
U
مدعی علیه شخص مورد افترا
whispering campaign
U
انتشار مرتب شایعات علیه رجال و کاندیداها
greatest common factor
[GCF]
U
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
greatest common divisor
U
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
greatest common divisor
[gcd]
U
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
take a stand on something
<idiom>
U
فهمیدن اینکه کسی بر علیه چیزی است
nemo agit in seipsum
U
هیچ کس نمیتواند علیه خوداقامه دعوی کند
highest common factor
[HCF]
U
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
impregnated
U
پارچه تلقیح شده بر علیه اثر موادشیمیایی
lese majeste
U
خیانت یاتوط ئه علیه مقام سلطنت یاحکومت
lese majesty
U
خیانت یاتوط ئه علیه مقام سلطنت یاحکومت
bench warrant
U
حکم دادگاه یا قاضی علیه شخص گناهکار
antigen
U
مادهای که در بدن ایجادعکس العمل علیه خودش میکند
antigens
U
مادهای که در بدن ایجادعکس العمل علیه خودش میکند
plene administravit
U
دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
verba chartarum fortius accipiuntur
U
proferentem contra الفاظ اسناد بیشتر علیه امضاکننده ان قابل تعبیر است
remainder
U
عدد معادل مقسوم منهای حاصل ضرب خارج قسمت ومقسوم علیه
receivers
U
ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
running down case
U
دعوی علیه راننده وسیله نقلیه که در نتیجه تصادم باعث جرح یا خسارت شده است
receiver
U
ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
puritan
U
فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند
puritans
U
فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند
compounding a felony
U
سازش کردن در دعوی ناشی از جنایت با پرداخت مبلغی به عنوان غرامت به مجنی علیه یا قائم مقام او
cold war
U
عموما" به مبارزات تبلیغاتی بلوکهای شرق و غرب علیه یکدیگربخصوص بعد از جنگ جهانی دوم اطلاق میشود
divisor
U
عملوندی که برای تقسیم مقسوم علیه در عمل تقسیم به کار می روند
antiair warfare
U
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
presentment
U
ارائه برات از دارنده ان به محال علیه جهت قبولی نویسی یا محیل جهت پرداخت
cross action
U
در CL حالتی است که یک طرف عین دعوایی را که طرف متقابل درموضوع واحد علیه او مطرح کرده
covenant real
U
شرطی در یک سند که وراث مشروط علیه را در مقابل مشروطه یا خریدار متعهدمیکند شرط قابل تسری به وراث
defense
U
دفاع مدعی علیه در مقابل ادعای مدعی
coalition
U
مثلا" جنگ علیه دشمن اطلاق میشود دراین مقام می توان چنانچه معمول است این کلمه را به "اتفاق " یا " اتحاد " تبدیل کرد
international court of justice
U
دیوان دادگستری بین المللی رکن قضایی سازمان ملل متحد که وفیفه اش رسیدگی به دعاوی مطروحه دول عضو علیه یکدیگر است
coalitions
U
مثلا" جنگ علیه دشمن اطلاق میشود دراین مقام می توان چنانچه معمول است این کلمه را به "اتفاق " یا " اتحاد " تبدیل کرد
common divisor
U
مقسوم علیه مشترک بخشیاب مشترک
use and occupation
U
عنوان دعوی که مالک علیه مستاجری که پس از انقضاء مدت اجاره ازملک استیفاء منفعت کردن به منظور مطالبه اجرت المثل این انتفاع و تصرف اقامه میکند
drawers
U
محال علیه برات برات کش
drawer
U
محال علیه برات برات کش
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
speaking with prosecutor
U
در جرایم علیه افراد که از نوع جنحه باشددادگاه به متهم اجازه میدهد که پیش از شروع رسیدگی با شاکی صحبت کند وهر گاه او رضایت خود رااعلام کند مجازات مرتکب تخفیف کلی پیدا میکند
denounce
U
علیه کسی افهاری کردن کسی یا چیزی را ننگین کردن تقبیح کردن
denounced
U
علیه کسی افهاری کردن کسی یا چیزی را ننگین کردن تقبیح کردن
denounces
U
علیه کسی افهاری کردن کسی یا چیزی را ننگین کردن تقبیح کردن
denouncing
U
علیه کسی افهاری کردن کسی یا چیزی را ننگین کردن تقبیح کردن
retour sans protet
U
اعلامی که برات کش به دارنده برات میکند مبنی براین که در صورت نکول برات از طرف محال علیه ان رابدون پروتست به وی بازگرداند و به این ترتیب برات کش نمیتواند به عذراین که اعتراض نکول به عمل نیامده است از پرداخت وجه سرباز زند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com