English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
standard lamp holder U سرپیچ معمولی لامپ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
medium lampholder U سرپیچ معمولی
admedium lampholder U سرپیچ بزرگتر از معمولی
lamp holder plug U سرپیچ دوشاخه سرخود دوشاخه سرپیچ لامپ
lampholder U سرپیچ لامپ
bulb socket سرپیچ لامپ
lamp holder سرپیچ لامپ
incandescent lamp U لامپ برقی دارای نور سیمابی لامپ نئون
three-pin socket [سرپیچ سه سر]
lamp socket سرپیچ
corner U سرپیچ
cornering U سرپیچ
corners U سرپیچ
die U سرپیچ
apex U سرپیچ
apexes U سرپیچ
intractable U سرپیچ
pedestals U سرپیچ
pedestal U سرپیچ
socket سرپیچ
screw bolt U سرپیچ
sockets U سرپیچ
holders U ترمینال سرپیچ
candelabra lampholder U سرپیچ شمعدانی
mogul lampholder U سرپیچ ترکی
angle socket سرپیچ عمودی
sockets U سرپیچ خانه
holder U ترمینال سرپیچ
socket [سرپیچ خانه]
keyless lamp socket [سرپیچ بی کلید]
contumacious U سرپیچ متمرد
hosel U سرپیچ چوگان گلف
sockets U سرپیچ کاسه چشم
current tap U سرپیچ دوشاخه خور
socket [در حدقه یا سرپیچ قرار دادن]
image dissector tube U لامپ تجزیه کننده تصویر لامپ دیسکتور تصویر
tube tester U دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
open cheque U چک معمولی
routine U معمولی
run-of-the-mill <idiom> U معمولی
usu U معمولی
routinely U معمولی
received U معمولی
faceless U معمولی
conventional U معمولی
light water U اب معمولی
standards U معمولی
ordinary U معمولی
standard U معمولی
wonted U معمولی
copybook U معمولی
ferial U معمولی
routines U معمولی
longhand U خط معمولی
normal U معمولی
ethanol U الکل معمولی
standard gauge U اندازه معمولی
procedure message U پیام معمولی
workaday U معمولی عادی
standards U طبیعی یا معمولی
ethyl alcohol U الکل معمولی
standard brick U اجر معمولی
standard bar U میله معمولی
rudas U پست معمولی
ranko U سرباز معمولی
civil time U ساعت معمولی
standard U طبیعی یا معمولی
rock brake U بسفایج معمولی
nonstandard U غیر معمولی
single precision U با دقت معمولی
common whipping U بست معمولی
common link U حلقه معمولی
ap seogi U ایستادن معمولی
standard motor U موتور معمولی
commonplace U معمولی مبتذل
onery U عادی معمولی
standard trench U سنگر معمولی
ordinary clay U خاک رس معمولی
unselected clay U خاک رس معمولی
normal permeability U نفوذپذیری معمولی
the a merchant U سوداگر معمولی
normal interval U فاصله معمولی صف
ordinary share U سهام معمولی
normal good U کالای معمولی
ornary U عادی معمولی
ornery U عادی معمولی
wrought iron U اهن معمولی
ambient U پس زمینه معمولی
banal U مبتذل معمولی
piper nigrum U فلفل معمولی
plain concrete U بتن معمولی
street virus U ویروس معمولی
ordinal type U نوع معمولی
typical <adj.> U بافت معمولی
charge hand U کارگر معمولی
irregular U غیر معمولی
undress U جامه معمولی
undresses U جامه معمولی
undressing U جامه معمولی
generals U معمولی و نه مخصوص
generals U کلی معمولی
general U معمولی و نه مخصوص
general U کلی معمولی
commonest U معمولی متعارفی
commoners U معمولی متعارفی
common U معمولی متعارفی
mulberries U توت معمولی
mulberry U توت معمولی
American bond U آجرچینی معمولی
complements U تعارفات معمولی
complemented U تعارفات معمولی
complement U تعارفات معمولی
mass concrete U بتن معمولی
mean U پست معمولی
complementing U تعارفات معمولی
man in the street U فرد معمولی
hepatica U غافث معمولی
normal U عادی معمولی
general cargo U کالای معمولی
meanest U پست معمولی
meaner U پست معمولی
everyday U معمولی مبتذل
white mulatto U توت معمولی
walk U گام معمولی اسب
outre U خارج از حدود معمولی
walked U گام معمولی اسب
walks U گام معمولی اسب
combination grasp U گرفتن معمولی و برعکس
stake driver U بوتیمار معمولی امریکایی
head cold U سرماخوردگی معمولی زکام
standard rain gage باران سنج معمولی
l antenna U انتن معمولی رادیو
inverted l antenna U انتن معمولی رادیو
conventional milling machine U دستگاه فرز معمولی
conventional forces U نیروهای رزمی معمولی
common stock U سهام معمولی شرکت
standard size whole brick U اجر فشاری معمولی
in normal situations on public roads U در ترافیک معمولی خیابان
regular weave [plain] U بافت معمولی و ساده
fencing measure U فاصله معمولی دو شمشیرباز
normal magnetization curve U خم مغناطیس پذیری معمولی
conventional U جنگ افزارهای معمولی
bracket U حالت معمولی کروشه
chamomile U بابونه معمولی یامعطر
stand U سطح معمولی اب دریا
week day U روز معمولی هفته
light hydrogen U هیدروژن سبک یا معمولی
normal charge U خرج معمولی توپ
meadow mushroom U قارچ خوراکی معمولی
milkwort U پلی گالای معمولی
routes U راه جریان معمولی
route U راه جریان معمولی
normal sulphation of battery U سولفاتی شدن معمولی
martlet U پرستوی معمولی اروپایی
ordinary grasp U گرفتن میله معمولی
undersized U کوچکتر ازاندازه معمولی
well-worn U پیش پا افتاده معمولی
well worn U پیش پا افتاده معمولی
joiner door U درب معمولی ناو
ordinary least square method U روش حداقل مربعات معمولی
normalising U بصورت عادی و معمولی دراوردن
horseweed U خزه معمولی امریکای شمالی
ordinary differential equation [ODE] U معادله دیفرانسیل معمولی [ریاضی]
ordinary U پیام معمولی از نظر ارجحیت
normalize U بصورت عادی و معمولی دراوردن
guttersnipe U نوک دراز یا پاشله معمولی
normalises U بصورت عادی و معمولی دراوردن
normalizes U بصورت عادی و معمولی دراوردن
normalised U بصورت عادی و معمولی دراوردن
fair wear and tear U خسارت در حد معمولی فرسودگی در حد معمول
deffered maintenance U تعمیر ونگهداری غیر معمولی
conventional take off and landing U هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
It was the usual scene. U صحنه [موقعیت] معمولی بود.
it is of a normal size U دارای اندازه عادی یا معمولی است
entremets U غذای لذید اضافه بر برنامه معمولی
standard egg section U مقطع تخم مرغی شکل معمولی
service ceiling U سقف پرواز معمولی یا جنگی هواپیما
I'd like a shampoo for normal hair. من یک شامپو برای موهای معمولی میخواهم.
air hardening U سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
snail mail U اصط لاح عامیه به پست معمولی
prepare U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
prepares U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
Can't you just say hello like a normal person? U نمیتونی مثل یک آدم معمولی سلام بدی؟
preparing U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
half U حرکت یا نمایش گرافیکی با نیمی از شدت معمولی
lamp bulb U لامپ
lamps U لامپ
electric lamp U لامپ
limiter U لامپ اف ام
diode U لامپ
lamp لامپ
valves U لامپ
valve U لامپ
tube U لامپ
tubes U لامپ
shock wave U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
name U کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
zero stage U طبقه معمولی اضافی که به جلوی کمپرسورخطی اضافه میشود
shock waves U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
mufti U جامه معمولی برتن کسی که حق داردجامه رسمی بپوشد
names U کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com