Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
national investment
U
سرمایه گذاری ملی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
deposit
U
سرمایه گذاری کردن
deposits
U
سرمایه گذاری کردن
outlay
U
مبلغ سرمایه گذاری شده خرج
pool
U
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pooled
U
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pools
U
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
investiture
U
سرمایه گذاری دادن امتیاز
investitures
U
سرمایه گذاری دادن امتیاز
fund
U
سرمایه گذاری کردن
funded
U
سرمایه گذاری کردن
invest
U
سرمایه گذاری کردن
invest
U
سرمایه گذاری
invested
U
سرمایه گذاری کردن
invested
U
سرمایه گذاری
investing
U
سرمایه گذاری کردن
investing
U
سرمایه گذاری
invests
U
سرمایه گذاری کردن
invests
U
سرمایه گذاری
finance
U
سرمایه گذاری
financed
U
سرمایه گذاری
finances
U
سرمایه گذاری
financing
U
سرمایه گذاری
enterprise
U
سرمایه گذاری
enterprises
U
سرمایه گذاری
investment
U
سرمایه گذاری
investment
U
مبلغ سرمایه گذاری شده
investment
U
مواد قالب گیری بسته سرمایه گذاری
investments
U
سرمایه گذاری
investments
U
مبلغ سرمایه گذاری شده
investments
U
مواد قالب گیری بسته سرمایه گذاری
acceleration principle
U
براساس این اصل سرمایه گذاری متناسب است با تغییرات تولید که بارابطه زیر بیان می گردد : Y * A = I
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
actual investment
U
سرمایه گذاری واقعی
real investment
U
سرمایه گذاری واقعی
autonomous investment
U
سرمایه گذاری مستقل
capital investment
U
سرمایه گذاری ثابت
capital outlay
U
ارزش سرمایه گذاری
capital output ratio
U
ضریب سرمایه گذاری
capital program
U
برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
capitalization
U
سرمایه گذاری
capitalized value
U
درامد حاصله از سرمایه گذاری در یک سال
cooperative scorer
U
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
crowding out effect
U
نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
deeping of capital
U
پایه گذاری اساسی سرمایه
desired investment
U
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
disinvestment
U
سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
financial investment
U
سرمایه گذاری مالی
fixed investment
U
سرمایه گذاری ثابت
foreign investment
U
سرمایه گذاری خارجی
gross investment
U
سرمایه گذاری ناخالص
holding company
U
شرکت سرمایه گذاری درسهام
holding company
U
شرکت در سرمایه گذاری درسهام
induced investment
U
سرمایه گذاری القائی
induced investment
U
سرمایه گذاری که پاسخگوی تغییرات و تحولات درامد ملی باشد
industrial investment
U
سرمایه گذاری صنعتی
intended investment
U
سرمایه گذاری مورد انتظار
international investment
U
سرمایه گذاری بین المللی
investment banks
U
بانکهای سرمایه گذاری
investment cost
U
هزینه سرمایه گذاری
investment function
U
تابع سرمایه گذاری
investment in human capital
U
سرمایه گذاری در نیروی انسانی
investment institutions
U
موسسات سرمایه گذاری
investment mulliplier
U
ضریب سرمایه گذاری
investment multiplier
U
ضریب فزاینده سرمایه گذاری
investment opportunities
U
امکانات سرمایه گذاری
investment plan
U
برنامه سرمایه گذاری
joint adventure
U
سرمایه گذاری مشترک
joint venture
U
سرمایه گذاری مشترک تجارت مشترک
joint venture
U
سرمایه گذاری مشترک
liquidity trap
U
سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
malinvestment
U
سرمایه گذاری نامناسب
margin efficiency of investment
U
بازده نهایی سرمایه گذاری
marginal efficiency of investment
U
کارائی نهائی سرمایه گذاری
marginal efficiency of investment schedu
U
نمودار کارائی نهائی سرمایه گذاری
marginal propensity to invest
U
میل نهائی به سرمایه گذاری
marginal return of investment
U
بازدهی نهائی سرمایه گذاری
multiplier principle
U
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
net fixed investment
U
سرمایه گذاری ثابت خالص
net foreign investment
U
خالص سرمایه گذاری خارجی
net investment
U
سرمایه گذاری خالص
opportunity to invest
U
فرصت سرمایه گذاری
over investment
U
سرمایه گذاری بیش از حد
overcapitalization
U
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
overcapitalize
U
بیش از حد سرمایه گذاری کردن
overinvestment
U
سرمایه گذاری بیش از حد
planned investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی شده
plow back
U
عایدات حاصله از کسب وکاررا برای سرمایه گذاری مجددکنار گذاردن
primary investment
U
سرمایه گذاری اولیه
propensity to invest
U
گرایش به سرمایه گذاری
rate of investment
U
نرخ سرمایه گذاری
recapitalize
U
سرمایه گذاری مجدد کردن
reinvestment
U
سرمایه گذاری مجدد
replacement investment
U
سرمایه گذاری جانشینی
residential investments
U
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
share holding
U
سرمایه گذاری در سهام
social investment
U
سرمایه گذاری اجتماعی
submarginal land
U
زمین مطلقا" بی حاصل زمینی که چنان بی حاصل باشد که مخارج سرمایه گذاری و کارگر را نتواندجبران کند
supply price of capital
U
قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
unintended investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
useful life of an investment
U
عمر مفیع یک سرمایه گذاری
Other Matches
yield of invested capital
U
بازده سرمایه گذاری
don't put all your eggs in one basket
<idiom>
U
[تمام منابعت رو یک جا سرمایه گذاری نکن]
To put money into somethings.
U
درکاری پول ریختن (سرمایه گذاری کردن )
over capitalised
U
براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
capital stock
U
سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
capital consumption allowance
U
کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
capitalization
U
تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
financiers
U
سرمایه دار سرمایه گذار
financier
U
سرمایه دار سرمایه گذار
capital gain
U
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
capitalism
U
کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
collapse capitalism
U
فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
registered capital
U
سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
marginal utility of capital
U
مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
punctuation marks
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
marxist economics
U
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
cobb doglas production function
U
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
public
U
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
fuze
U
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing
U
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
funded
U
سرمایه
capital
U
سرمایه
fund
U
سرمایه
capital intensive
U
سرمایه بر
asset
U
سرمایه
equities
U
سرمایه
equity
U
سرمایه
turn over
U
سرمایه
equity investment
U
مشارکت در سرمایه
capital market
U
بازار سرمایه
capital outflow
U
خروج سرمایه
out flow of capital
U
خروج سرمایه
capital paid in
U
ذخیره سرمایه
disinvestment
U
اتلاف سرمایه
capital requirement
U
نیاز سرمایه
capital reserve
U
ذخیره سرمایه
capital movement
U
حرکت سرمایه
capital loss
U
زیان سرمایه
capitalism
U
سرمایه گرایی
capitalism
U
سرمایه داری
cash capital
U
سرمایه نقدی
capital levy
U
مالیات بر سرمایه
disinvestment
U
کاهش سرمایه
circulation capital
U
سرمایه در گردش
trust fund
U
سرمایه امانی
capital account
U
حساب سرمایه
capital reserve
U
اندوخته سرمایه
capital stock
U
موجودی سرمایه
capital stock
U
حجم سرمایه
liquid capital
U
سرمایه نقدی
liquid capital
U
سرمایه راکد
capital turnover
U
گردش سرمایه
constant capital
U
سرمایه ثابت
capital value
U
ارزش سرمایه
consumer capital
U
سرمایه مصرفی
an idel capital
U
سرمایه بیکار
anti capitalist
U
ضد سرمایه داری
capital transfers
U
انتقالات سرمایه
capital theory
U
نظریه سرمایه
consolidated fund
U
سرمایه ذخیره
capital structure
U
ساخت سرمایه
joint stock
U
سرمایه مشترک
capital liability
U
بدهی سرمایه
accumulated capital
U
سرمایه متراکم
accumulation of capital
U
تراکم سرمایه
accumulation of capital
U
انباشت سرمایه
bankroll
U
سرمایه بانک
capital tax
U
مالیات بر سرمایه
capitalization
U
سرمایه سازی
capital constraint
U
محدودیت سرمایه
circulating capital
U
سرمایه در گردش
capital flight
U
فرار سرمایه
capital flow
U
جریان سرمایه
capital augmenting
U
سرمایه افزا
capital flow
U
انتقال سرمایه
human capital
U
سرمایه انسانی
capital asset
U
سرمایه ثابت
capital building
U
سرمایه سازی
capital charges
U
هزینههای سرمایه
capital exports
U
صادرات سرمایه
capital construction
U
ساختمان سرمایه
capital consuming
U
سرمایه طلب
capital consumption
U
مصرف سرمایه
capital coefficient
U
ضریب سرمایه
capital cost
U
هزینه سرمایه
cost of capital
U
هزینه سرمایه
capital creation
U
ایجاد سرمایه
capital depreciation
U
استهلاک سرمایه
capital appropiation
U
تخصیص سرمایه
capital agglomeration
U
تجمع سرمایه
fluid capital
U
سرمایه متحرک
capital formation
U
تشکیل سرمایه
circulating capital
U
سرمایه در جریان
flight of capital
U
فرار سرمایه
fixed property
U
سرمایه ثابت
capital accumulation
U
انباشت سرمایه
capital intensive technique
U
فن تولید سرمایه بر
fixed capital
U
سرمایه ثابت
flight of capital
U
مهاجرت سرمایه
intellectual capital
U
سرمایه فکری
capital intensive
U
سرمایه طلب
capital fund
U
وجوه سرمایه
fluid capital
U
سرمایه سیال
capital in cash
U
سرمایه نقدی
capital accumulation
U
تراکم سرمایه
capital inflow
U
ورود سرمایه
floating capital
U
سرمایه متحرک
initial capital
U
سرمایه اولیه
opening capital
U
سرمایه اولیه
financial capital
U
سرمایه مالی
replacement capital
U
سرمایه جانشینی
yield of capital
U
بازده سرمایه
working asset
U
سرمایه کار
widening of capital
U
گسترش سرمایه
physical capital
U
سرمایه فیزیکی
physical capital
U
سرمایه غیرپولی
usance
U
سود سرمایه
unfunded
U
بدون سرمایه
transfer of capital
U
انتقال سرمایه
working capital
U
سرمایه در گردش
working capacity
U
سرمایه جاری
nominal capital
U
سرمایه اسمی
operating capital
U
سرمایه در گردش
trading capital
U
سرمایه در گردش
investor
U
سرمایه گذار
investors
U
سرمایه گذار
stocked
U
سهام سرمایه
stock
U
سهام سرمایه
capitalist
U
سرمایه دار
real capital
U
سرمایه واقعی
capitalist
U
سرمایه گرای
replacement capital
U
سرمایه جایگزینی
capitalists
U
سرمایه گرای
capitalists
U
سرمایه دار
quantity of capital
U
مقدار سرمایه
capital structure
U
بنیان سرمایه
capital gains
U
سود سرمایه
social capital
U
سرمایه اجتماعی
tycoons
U
سرمایه گذارمهم
return on capital
U
بازدهی سرمایه
return of capital
U
بازده سرمایه
tycoon
U
سرمایه گذارمهم
national capital
U
سرمایه ملی
invest
U
سرمایه گذاشتن
invested
U
سرمایه گذاشتن
investing
U
سرمایه گذاشتن
invests
U
سرمایه گذاشتن
mobility of capital
U
تحرک سرمایه
fund
U
موجودی سرمایه
money capital
U
سرمایه پولی
funded
U
موجودی سرمایه
reserve fund
U
سرمایه احتیاطی
capital saving technique
U
فن تولید سرمایه اندوز
deposit fund account
U
اعتبار تشکیل سرمایه
capital output ratio
U
نسبت سرمایه به تولید
deposit collection
U
جمع اوری سرمایه
black capitalism
U
سرمایه داری سیاه
capital recovery factor
U
ضریب برگشت سرمایه
deposit fund account
U
حساب تشکیل سرمایه
capitalization
U
جمع مبلغ سرمایه
capitalist system
U
نظام سرمایه داری
capitalist countries
U
کشورهای سرمایه داری
capitalization
U
جمع اوری سرمایه
capitalist class
U
طبقه سرمایه دار
eft
U
انتقال الکترونیکی سرمایه
capital widening
U
افزایش سطحی سرمایه
domestic capital formation
U
تشکیل سرمایه داخلی
With my own capital .
U
با سرمایه شخصی خودم
capital paid in
U
سرمایه پرداخت شده
capital transaction
U
داد و ستد سرمایه
declared capital
U
سرمایه اعلام شده
advanced capitalism
U
سرمایه داری پیشرفته
capital labor ratio
U
نسبت سرمایه به کار
capital job ratio
U
نسبت سرمایه به شغل
capital investment
U
به کار انداختن سرمایه
capital gain tax
U
مالیات بر سود سرمایه
capital deepening
U
افزایش عمقی سرمایه
write off capital
U
مستهلک شدن سرمایه
capital employed
U
سرمایه مورد استفاده
sleeping partners
U
شریک سرمایه رسان
capital budgeting
U
بودجه بندی سرمایه
capital bonus
U
سود حاصل از سرمایه
venture capital
U
سرمایه مخاطره امیز
silent partner
U
شریک سرمایه رسان
assemble capital stock
U
سرمایه پرداخت نشده
capital gains
U
افزایش ارزش سرمایه زش
capital gains
U
اضافه ارزش سرمایه
sleeping partner
U
شریک سرمایه رسان
capital loss
U
کاهش ارزش سرمایه
to i. one's capital in stock
U
سرمایه حودرادرسهام گذاشتن
borrowed capital
U
سرمایه استقراض شده
ratio of capital to labor
U
نسبت سرمایه به کار
capital apprecation
U
افزایش ارزش سرمایه
mixed capitalism
U
سرمایه داری مختلط
paid up capital
U
سرمایه پرداخت شده
payback period
U
دوره برگشت سرمایه
payoff period
U
دوره بازگشت سرمایه
payout period
U
دوره بازگشت سرمایه
precapitalism
U
پیش از سرمایه داری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com