English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
grand larceny U سرقت اموال پرقیمت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
community property U اموال مشترک زن وشوهر اموال همگانی
steal U به سرقت بردن یا سرقت کردن
steals U به سرقت بردن یا سرقت کردن
dishonest removal of property U سرقت
robberies U سرقت
theft, pilferage, non delivery U سرقت
stealing U سرقت
larceny U سرقت
thievery U سرقت
tpnd U سرقت
affrication U سرقت
housebreaking U سرقت
theft U سرقت
robbery U سرقت
thefts U سرقت
chattels U اموال
things U اموال
cattles U اموال
lifting U سرقت کردن
lift U سرقت ترقی
lifts U سرقت کردن
lifting U سرقت ترقی
lifted U سرقت ترقی
lifted U سرقت کردن
commit theft U سرقت کردن
contructive larcency U سرقت اعتباری
purlion U سرقت کردن
grand larceny U سرقت عظیم
attempted theft U شروع به سرقت
grand larceny U سرقت کبیره
open theft U سرقت مشهود
housebreak U سرقت کردن
lift U سرقت کردن
kleptomaniac U عاشق سرقت
heists U دزدی سرقت
banditry U سرقت مسلح
prowling U تکاپو سرقت
heist U دزدی سرقت
prowled U تکاپو سرقت
prowl U تکاپو سرقت
duff U سرقت گوسفند
kleptomania U جنون سرقت
affricate سرقت کردن
aggravated theft U سرقت مشدد
kidnapping U سرقت و دزدیدن
kleptomaniacs U عاشق سرقت
attempted theft U سرقت ناتمام
lifts U سرقت ترقی
stealer U مرتکب سرقت
prowls U تکاپو سرقت
chattel U اموال منقول
users U انتفاع از اموال
financial property U اموال پولی
class ii property U اموال طبقه 2
distraint U توقیف اموال
distrain U ضبط اموال
user U انتفاع از اموال
capital assets U اموال سرمایهای
class i property U اموال طبقه 1
fungible U اموال مثلی
inventory U صورت اموال
state property U اموال عمومی
stolen goods U اموال مسروقه
tangible property U اموال ملموس
assets U مال و اموال
things in action U اموال دینی
things in possession U اموال عینی
paraphernalia U اموال شخصی زن
property book U دفتر اموال
tangible property U اموال عینی
personalty U اموال شخصی
personal property U اموال شخصی
post property U اموال پادگانی
post property U اموال پادگان
property officer U افسر اموال
property voucher U سند اموال
real property U اموال غیرمنقول
separate estate U اموال شخصی زن
installation property U اموال قسمت
pirate disc U نسخه سرقت شده
pirate copy U نسخه سرقت شده
pirated edition U نسخه سرقت شده
snaffle U دزدیدن سرقت کردن
burglarized U سرقت مسلحانه کردن
attempting to steal U شروع کردن به سرقت
software piracy U سرقت نرم افزاری
expilation U سرقت مقرون به ازار
hold-ups U با اسلحه سرقت کردن
kidnaps U ادم سرقت کردن
plagiarism U سرقت تالیفات یا اختراعات
burglarizes U سرقت مسلحانه کردن
burglarizing U سرقت مسلحانه کردن
burglarize U سرقت مسلحانه کردن
kidnap U ادم سرقت کردن
stick-up U سرقت مسلحانه سربرافراشتن
stick up U سرقت مسلحانه سربرافراشتن
sacrilege U سرقت ازاماکن مقدسه
kidnapped U ادم سرقت کردن
stick-ups U سرقت مسلحانه سربرافراشتن
hold up U با اسلحه سرقت کردن
sacrilege U سرقت اشیاء مقدسه
hold-up U با اسلحه سرقت کردن
goods and chattels U اموال و دارائیهای منقول
fixed property U اموال غیر منقول
goods of perishable nature U اموال سریع الفساد
offences against property U جرائم بر علیه اموال
contrabanded goods U اموال و اشیا قاچاق
jus disponendi U حق واگذار کردن اموال
fisc U اموال ضبط شده
real estate broker U دلال اموال غیرمنقول
inventory U فهرست اموال سیاهه
property officer U افسر ذیحساب اموال
priceable things U اموال یا اشیا قیمتی
property of unknown ownership U اموال مجهول المالک
replaceable thing U اموال یا اشیا مثلی
sequestration U حکم توقیف اموال
article of roup U اموال مورد حراج
appropriation bill U صورت ضبط اموال
robbery U سرقت مقرون به ازار یاتهدید
robberies U سرقت مقرون به ازار یاتهدید
safeguarding U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguards U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
jus postliminii U حق وی نسبت به ان اموال محفوظ است
letters of marque U حکم ضبط اموال بیگانگان
safeguarded U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguard U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
salvaged U اموال نجات یافته از خطر
accountable property officer's bond U دفتر افسر ذیحساب اموال
foreign U توقیف اموال مدیون خارجی
salvage U اموال نجات یافته از خطر
salvaging U اموال نجات یافته از خطر
conclearer of stolen goods U مخفی کننده اموال مسروقه
salvages U اموال نجات یافته از خطر
foreign U توقیف اموال مدیون غایب
joyride U سرقت اتومبیل برای خوشگذرانی و تفریح
joyrides U سرقت اتومبیل برای خوشگذرانی و تفریح
plagiarist U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizing U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizes U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarized U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarises U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarised U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarising U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarize U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
proponent U مقام مسئول اموال یا اجرای کار
waveson U اموال اب اورده بعد از غرق کشتی
real action U دعوی راجع به اموال غیر منقول
proponents U مقام مسئول اموال یا اجرای کار
occupancy U تملک اموال بلا صاحب متصرف
wear and tear U از بین رفتن اموال در نتیجه استعمال
misappropriation of public property U تصرف غیر قانونی در اموال عمومی
salami technique U سرقت مقادیر کوچکی ازدارایی بسیار زیاد
conscription of wealth U مصادره اموال در زمان جنگ به وسیله دولت
hotchpot U سرجمع کردن دارایی رویهم ریختن اموال
angary U حق کشور متحارب برای استفاده از اموال کشوربیطرف
praemunire U حکم توقیف وضبط اموال یاغیان ومتمردین
property disposition U ازبین بردان اقلام فرسوده تخریب اموال
The motor vehicle is covered by theft insurance. U این خودرو برابر سرقت بیمه شده است.
garnishment U اخطاری که به شخصی که اموال دیگری در ید او توقیف شده است
ransom U وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
receiver U خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
receivers U خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
ransoms U وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
waifs U اموالی که سارق حین فراربیرون از محل سرقت به جامی گذارد
elegit U حکم توقیف اموال مدیون تا زمان واریز بدهی خود
eminent domain U قدرت حکومت برای استفاده از اموال خصوصی جهت عموم
The way the robbery was committed speaks of inside knowledge. U روشی که سرقت مرتکب شده بود منجر از آگاهی درونی می شود .
pounds U محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pound U محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pounded U محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pounding U محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
jus postliminii U هرگاه اموال کسی در جنگ توسط دشمن اخذ و متعاقبا" پس گرفته شود
bill of attainder U لایحه قانونی مصادره اموال کسانی که به علت خیانت یاجنایت محکوم شده باشند
deeds U در CL به سندرسمی اطلاق میشود که نوعا" جهت انتقال اموال غیرمنقول به کار میرود عمل کردار
deed U در CL به سندرسمی اطلاق میشود که نوعا" جهت انتقال اموال غیرمنقول به کار میرود عمل کردار
conveyancing U در CL این اصطلاح بیشتر در زمینه تسهیل معاملات مربوط به اموال غیر منقول مصداق دارد
receiver U ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
receivers U ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
real representative U قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
real U ارزش واقعی هر کالا یا خدمت در حالتی که با پول اندازه گیری شود حقوق راجعه به اموال غیرمنقول
grand larceny U سرقت بزرگ در CL سرقتی را گویند که دران قیمت مال مسروق ان ازمیزان معینی که در قانون مشخص شده است بیشتر باشد
condemnations U ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
condemnation U ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
sumptuary law U قانونی که با منع استفاده از بعضی اموال مصرفی جلو مخارج مصرفی زیاد را می گیرد
recaption U مقابله به مثل کردن در مورد ضبط اموال یازندانی کردن زن و فرزند وخدمه شخص
equity accounts حساب قسمت ذیحساب حساب های اموال یکان
dediction of way U هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
dedication U اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
plene administravit U بر این مبنا که اموال متوفی مستغرق دیونش شده است و دیگر چیزی باقی نمانده است
dedications U اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
tail U واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tailed U واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
accretion U افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
tails U واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
estate by curtesy U در CLقسمتی از اموال زوجه است که پس از فوتش به طریق عمری به زوج به زوج منتقل میشود لیکن به وارث وی نمیرسد
fixed capital U سپرده ثابت اموال ثابت یکان
nobbling U سرقت کردن سواستفاده کردن
nobbles U سرقت کردن سواستفاده کردن
nobbled U سرقت کردن سواستفاده کردن
nobble U سرقت کردن سواستفاده کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com