Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
optimum speed
U
سرعت مطلوب
safe velocity
U
سرعت مطلوب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
utopiannism
U
اعتقاد به مدینه فاضله روش فکری افلاطون فرانسیس بیکن سر توماس مور و ..... که در اثار خودجامعهای با تاسیسات مطلوب و افراد بی عیب و درحد کمال مطلوب ایجاد و ان را به عنوان الگویی برای جوامع جهان معرفی کرده اند
speed ring
U
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
combined speed indicator
U
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
inflow ratio
U
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
indicated airspeed
U
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
burning rate
U
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
drag
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
true air speed
U
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
machine number
U
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
tachometer
U
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
rate of flame propagation
U
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
variable ratio
U
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
muzzle velocity
U
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
rate of pouring
U
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
inputted
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
indign
U
نا مطلوب
favourite or vor
U
مطلوب
favorite
U
مطلوب
desired
U
مطلوب
favorable
U
مطلوب
optimal
U
حد مطلوب
favourite
U
مطلوب
favorites
U
مطلوب
favourites
U
مطلوب
coveted
U
مطلوب
optimum
U
مطلوب
optimum
U
حد مطلوب
optimum
U
حالت مطلوب
ideals
U
کمال مطلوب
optimal solution
U
راه حل مطلوب
lief
U
مطلوب مایل
desirable
U
خواستنی مطلوب
desired leading
U
مسیر مطلوب
favourable
U
موافق مطلوب
economic order quantity
U
حد مطلوب سفارش
optimum
U
مقدار مطلوب
merit goods
U
کالاهای مطلوب
nice
U
دلپذیر مطلوب
target profit
U
سود مطلوب
at a premium
U
بسیار مطلوب
ideal
U
کمال مطلوب
nicest
U
دلپذیر مطلوب
optimum population
U
حد مطلوب جمعیت
optimum point
U
نقطه مطلوب
optimum output
U
تولید مطلوب
optimum height
U
ارتفاع مطلوب
nicer
U
دلپذیر مطلوب
bland
U
شیرین و مطلوب نجیب
inflationary gap
U
سطح اشتغال مطلوب
ideal irrigation interval
U
فاصله مطلوب ابیاری
blander
U
شیرین و مطلوب نجیب
blandest
U
شیرین و مطلوب نجیب
desired rate of development
U
نرخ مطلوب توسعه
eligible
U
واجد شرایط مطلوب
optimal planning
U
برنامه ریزی مطلوب
towardly
U
امید بخش مطلوب
optimal
U
مربوط به کمال مطلوب
optimization
U
بدست اوردن حد مطلوب
optimum allocation of resources
U
تخصیص مطلوب منابع
favourably
U
بطور مساعد یا مطلوب
to be in demand
U
خریدارداشتن مطلوب بودن
It is much sought after.
بسیار مطلوب است.
support
U
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle
U
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
subsonic
U
با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerating
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
mach hold
U
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
To obtain the desired result .
U
نتیجه مطلوب را بدست آوردن
your action produced the desired effect
U
اقدامتان اثر مطلوب بخشید
ideally
U
مطابق ارزو و یاکمال مطلوب
desired rate of capital accumulation
U
نرخ تراکم سرمایه مطلوب
desired ground zone
U
نقطه ترکش اتمی مطلوب
desirability
U
درجه تمایل شرایط مطلوب
idealistic
U
مطلوب وابسته به ارمان گرایی
to wait for a favorable opportunity
U
منتظر یک فرصت مطلوب بودن
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state
U
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
desideratum
U
ارزوی اساسی و ضروری چیز مطلوب
beau ideal
U
زیبای تمام عیار کمال مطلوب
desired leading
U
سمت حرکت مطلوب هواپیما یا ناو
cut off velocity
U
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
transonic
U
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
air plot wind velocity
U
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
tuners
U
زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
tuner
U
زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
fasts
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
declared speed
U
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeed
U
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeeds
U
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
slot machine
U
ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
slot machines
U
ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
adverse yaw
U
شرایط پروازی که در ان دماغه هواپیما در خلاف جهت مطلوب منحرف میشود
supersonic
U
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
capturing
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
captures
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
favourble balance of trade
U
تعادل مطلوب تجارتی موازنه مثبت بیشتر بودن صادرات یک کشور ازوارداتش
nympholept
U
کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
capture
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
forward chaining
U
روش استدلال مبتنی بر وقایع که از شرایط شناخته شده به هدف مطلوب می رسد زنجیره پیشرو
command speed
U
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed
U
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
sustained rate
U
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
aircraft block speed
U
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
backward chaining
U
روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
dragway
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
pitch setting
U
تنظیم گام ملخ یا رتورهلیکوپتر بطوریکه همه تیغه ها گام مطلوب را دارا باشد
pareto optimality
U
حد مطلوب پاراتو وضعیتی که در ان نتوان رفاه یک فرد را افزایش داد مگر به قیمت کاهش دادن رفاه دیگری
calibrated air speed
U
سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
fastest
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
isotach
U
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
fasts
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
ideal index
U
شاخص کمال مطلوب شاخص ایده ال
decelerated
U
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerate
U
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerates
U
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerating
U
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
high speed
U
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
tone
U
به رنگ مطلوب دراوردن رنگ
tones
U
به رنگ مطلوب دراوردن رنگ
logogriph
U
نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
housekeeping
U
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
drawings
U
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawing
U
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
kaldor criterion
U
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
desired investment
U
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
attack speed
U
سرعت تک
liner velocity
U
سرعت
speeds
U
سرعت
line speed
U
سرعت خط
speeding
U
سرعت
souic do
U
سرعت
speediness
U
سرعت
terminal velocity
U
سرعت حد
accelerate
U
بر سرعت
accelerated
U
بر سرعت
fleety
U
به سرعت
tilts
U
سرعت
accelerates
U
بر سرعت
tilted
U
سرعت
accelerating
U
بر سرعت
tilt
U
سرعت
seepage velocity
U
سرعت زه اب
promptitude
U
سرعت
low velocity
U
کم سرعت
low velocity
U
با سرعت کم
expeditiousness
U
سرعت
celerity
U
سرعت
haste
U
سرعت
rapidity
U
سرعت
rates
U
سرعت
pace
U
سرعت
speedy
U
سرعت
rate
U
سرعت
swiftness
U
سرعت
acceleration
U
سرعت
velocity
U
سرعت
paced
U
سرعت
velocities
U
سرعت
directly
U
به سرعت
swiftly
U
به سرعت
speed
U
سرعت
paces
U
سرعت
fastness
U
سرعت
fastnesses
U
سرعت
favourite
U
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourites
U
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favorites
U
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
constant speed
U
سرعت ثابت
tachometry
U
سرعت پیمائی
top speed
U
سرعت نهایی
tachometry
U
سرعت سنجی
conduction velocity
U
سرعت هدایت
tip speed
U
سرعت نوک
tempos
U
میزان سرعت
conduction velocity
U
سرعت رسانش
tachometer
U
سرعت نگار
dashman
U
دونده سرعت
deceleration lane
U
خط تقلیل سرعت
delivery speed
U
سرعت تحویل
synchronous speed
U
سرعت همزمان
sympieszometer
U
سرعت سنج
sustained speed
U
سرعت دائمی
flux
U
سرعت جریان
design speed
U
سرعت مبنا
cyclometer
U
سرعت سنج
vertical speed
U
سرعت صعود
tachometer
U
سرعت سنج
tachometer
U
سرعت نما
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com