English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rate of die casting U سرعت ریخته گری حدیدهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
die casting machine U دستگاه ریخته گری حدیدهای
die casting process U فرایند ریخته گری حدیدهای
pressure die casting U ریخته گری حدیدهای فشاری
gravity die casting U ریخته گری حدیدهای ثقلی
die casting alloy U الیاژ ریخته گری حدیدهای
pressure die casting process U فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
pressure die casting machine U دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
die casting U ریختن فلزات تحت فشار ریخته گری حدیدهای
drop froge U اهنگری کردن حدیدهای اهنگری حدیدهای
die cast U ریختن حدیدهای
die stamping U قالب گیری حدیدهای
drop forging press U پرس اهنگری حدیدهای
die form U شکل دادن حدیدهای
die burnish U پرداخت کردن حدیدهای
die burnishing U جلادهی یا پرداخت حدیدهای
die formed part U بخش قالبی حدیدهای
die pressed part U بخش فشرده حدیدهای
die stamping press U پرس قالب گیری حدیدهای
mis run casting U ریخته گری ناقص ریخته گری نادرست
ladle crane U جراثقال پاتیل ریخته گری جراثقال چمچه ریخته گری
combined speed indicator U عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring U طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio U نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
burning rate U سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
indicated airspeed U سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
drag U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
machine number U عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
true air speed U سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
rate of flame propagation U سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
tachometer U اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
variable ratio U گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
muzzle velocity U سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
rate of pouring U سرعت سیلان سرعت جاری شدن
input U فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
inputted U فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
support U CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle U خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerates U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerating U سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic U با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerated U سرعت دادن سرعت گرفتن
mach hold U بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state U که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
air plot wind velocity U سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
transonic U سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
cut off velocity U سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
fastest U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
airspeed U سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
declared speed U سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeeds U سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
brass founder U ریخته گر
foundered U ریخته گر
founder U ریخته گر
besprent U ریخته
hot topping U ریخته گی
foundry man U ریخته گر
metal founder U ریخته گر
caster U ریخته گر
disorganized U در هم ریخته
casting U ریخته گی
founders U ریخته گر
moulder U ریخته گر
foundering U ریخته گر
cast copper U مس ریخته گی
supersonic U هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
chuted concrete U بتن ریخته گی
sheet asphalt U اسفالت ریخته
castellated nut U مهره ریخته گی
cast steel U فولاد ریخته گی
cast metal U فلز ریخته گی
cast glass U شیشه ریخته گی
cast crystal U بلور ریخته
group casting U ریخته گری
cast concrete U بتن ریخته گی
molten U ریخته ریختگی
casting U ریخته گری
foundry U ریخته گری
founding U ریخته گری
foundries U ریخته گری
wild and woolly U درهم ریخته
founds U ریخته گری
found U ریخته گری
precast U پیش ریخته
casting U قطعه ریخته گی
iron foundry U ریخته گی اهن
skins U پوسته ریخته گی
skinning U پوسته ریخته گی
investment foundry U ریخته گی بسته
skinned U پوسته ریخته گی
moulding U ریخته گری
investment castings U ریخته گی بسته
skin U پوسته ریخته گی
potted U در کوزه ریخته
investment castings U قطعات ریخته گی بسته
core sand U ماسه ریخته گری
plaster cast U ریخته گری گچی
littering U زایمان ریخته وپاشیده
plaster casts U ریخته گری گچی
litters U زایمان ریخته وپاشیده
trumpet U قیف ریخته گری
tumultuous U شلوغ بهم ریخته
trumpeting U قیف ریخته گری
trumpeted U قیف ریخته گری
compression molding U ریخته گری فشاری
litter U زایمان ریخته وپاشیده
foundry ladle U پاتیل ریخته گری
cast molding U قالبگیری ریخته گری
cast steel U فولاد ریخته گری
debris U اشغال روی هم ریخته
bottom pure ladle U پاتیل ریخته گری
bottom casting U قطعات ریخته گی بسته
art casting U ریخته گری صنعتی
forge U ریخته گری فلز
pigs U اهن تازه ریخته
chuted concrete U بتن ریخته شده
pigs U قالب ریخته گری
pig U اهن تازه ریخته
pig U قالب ریخته گری
composite casting U ریخته گری مرکب
littered U زایمان ریخته وپاشیده
jakes U اشغال درهم ریخته
non ferrous casting U قطعه ریخته گی غیراهنی
fusion casting U ریخته گری ذوبی
foundry sand U ماسه ی ریخته گری
foundry practice U تکنیک ریخته گری
foundry pit U چاله ریخته گری
pouring cup U قاشق ریخته گری
precision casting U ریخته گری دقیق
foundry cupola U کوپول ریخته گری
press casting U ریخته گری فشاری
sand casting U ریخته گری ماسهای
grey iron foundry U ریخته گری خاکستری
mold U قالب ریخته گری
iron casting U ریخته گری اهن
investment castings process U فرایند ریخته گی بسته
injection molding U ریخته گری تزریقی
olio U مخلوط چیزدرهم ریخته
machinery castings U ریخته گری ماشینی
metal casting U ریخته گری فلز
metal foundry U ریخته گری فلزات
group teaming U ریخته گری گروهی
group casting U ریخته گری گروهی
mis run casting U ریخته گری غلط
shell casting U ریخته گری پوستهای
foundry pit U جهنم ریخته گری
moulds U قالب ریخته گری
moulded U قالب ریخته گری
mould U قالب ریخته گری
molds U قالب ریخته گری
molded U قالب ریخته گری
ingot casting U ریخته گری شمش
down hill casting U ریخته گری مستقیم
direct casting U ریخته گری مستقیم
die mold U فرم ریخته گی تزریقی
forges U ریخته گری فلز
transfer molding U ریخته گری انتقالی
loam castings U ریخته گری شنی
eruptive rock U سنگ بیرون ریخته
ejecta U مواد بیرون ریخته
steel foundry U ریخته گری فولاد
command speed U سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
dry sand casting U ریخته گری ماسهای خشک
slip casting U روش ریخته گری لغزشی
littery U ریخته و پاشیده درهم برهم
lost wax process U ریخته گری با مدلهای مومی
I am inundated with work. U هزار جور کارسرم ریخته
He has collected what the other person. <proverb> U هر چه این ریخته او جمع کرده.
jetsam U کالاهای به دریا ریخته شده
potted U کوزه کرده ذدزفرف ریخته
pressure casting U قطعه ریخته گری فشاری
top pour ladle U کفچه یا پاتیل ریخته گری
pig casting machine U دستگاه ریخته گری شمش
pig bed U شن ویژه ریخته گری اهن
hot mold centrifugal casting process U فرایند ریخته گی گریز از مرکزگرم
pouring bay U کارگاه کوچک ریخته گری
steel casting foundry U ریخته گری پروفیل فولاد
press cast process U فرایند ریخته گری فشاری
steel casting U پروفیل فولادی ریخته گری
mallable casting U ریخته گری چکش خوار
ingot casting car U واگن ریخته گری شمش
brass and bronze foundry U ریخته گری برنج و برنز
dissected sentences test U ازمون جملههای درهم ریخته
continous casting method U روش ریخته گری دائمی
green concrete U بتن تازه ریخته شده
continous casting plant U تاسیسات ریخته گری دائمی
core molding machine U دستگاه ریخته گری هسته
dissarranged sentences test U ازمون جملههای درهم ریخته
direct chill casting U ریخته گری مستقیم تبریدی
group teaming plate U صفحه ریخته گری گروهی
diecasting U ریخته گری با قالب فلزی
centrifugally cast pipe U لوله ریخته گی گریز از مرکز
foundry furnace U بوته یا کوره ریخته گری
foundry pig iron U اهن خام ریخته گری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com