English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
voyage repairs U تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
convoy schedule U برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
momentum U سرعت حرکت شتاب حرکت
moving havens U مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
spank U با سرعت حرکت کردن
spanks U با سرعت حرکت کردن
spanked U با سرعت حرکت کردن
to bolt U با سرعت زیاد حرکت کردن
fleet U هدف متحرک با سرعت حرکت کردن
fleets U هدف متحرک با سرعت حرکت کردن
drags U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
rate of march U سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
nippiness U سرعت حرکت
promptitude U سرعت حرکت
fleetness U سرعت حرکت
easiness [quickness] U سرعت حرکت
celerity U سرعت حرکت
alacrity [speed] U سرعت حرکت
quickness U سرعت حرکت
promptness U سرعت حرکت
rates U سرعت حرکت
rate U سرعت حرکت
swiftness U سرعت حرکت
paced U سرعت حرکت
speed U سرعت حرکت
pace U سرعت حرکت
speeds U سرعت حرکت
speeding U سرعت حرکت
velocity U سرعت حرکت
paces U سرعت حرکت
rapidity U سرعت حرکت
speed of action U سرعت حرکت
rapidness U سرعت حرکت
speediness U سرعت حرکت
k day U روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
average speed U سرعت متوسط حرکت
wind velocity U سرعت حرکت باد
cruising speed U سرعت حرکت هواپیما یا کشتی
sound velocity U سرعت حرکت صوت در اب دریا
sailing date U تاریخ شروع سفر دریایی زمان حرکت
remaining velocity U سرعت گلوله در نقاط مختلف مسیر حرکت
fleeting target U هدف متحرک و زودگذر هدفی که با سرعت حرکت میکند
rate joystick U سکان هدایتی با سرعت ثابت حرکت مکان نما
short-haul U کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
short haul U کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
atmospheric braking U کند شدن سرعت حرکت یک جسم هنگام برخورد بااتمسفر
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruising speed U سرعت دریانوردی
computer animation U تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت نرم آنها ایجاد شود
poomse U نتیجه حرکت فکری ارادی باتوجه به ایستادن سرعت شتاب و نیروی اولیه
sustained rate U سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
jitter U خطایی که در آن حرکت سرعت بالا پایین نشانگر روی صفحه وجدو دارد و در یک ارسال فیش
coriolis force U نیروی اینرسی فاهری که روی یک جسم با سرعت زاویهای داخل یک سیستم دوار در حرکت است
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
aircraft arresting hook U مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
flows U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
animation U این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید
animations U این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید
slewing U سرعت حرکت ابزارهای ماشینی کنترل شده عددی ازیک محل به محل دیگر
skull U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
fasts U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
travelling overwatch U راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
move on U ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
bounding overwatch U حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding U سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile U بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics U مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
angular momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
moment of momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
closure minefield U میدان مین سد کننده حرکت میدان مین ممانعتی دریایی
to weigh anchor U حرکت کردن
skews U کج حرکت کردن
sail U حرکت کردن
skewing U کج حرکت کردن
to bear oneself U حرکت کردن
have way on U حرکت کردن
sailings U حرکت کردن
skew U کج حرکت کردن
get under way U حرکت کردن
inch U حرکت کردن
move U حرکت کردن
departure U حرکت کردن
departures U حرکت کردن
whir U حرکت کردن
waggle U حرکت کردن
waggles U حرکت کردن
sailed U حرکت کردن
moves U حرکت کردن
waggling U حرکت کردن
moved U حرکت کردن
waggled U حرکت کردن
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
lugging U سنگین حرکت کردن
pule U باصدا حرکت کردن
trance U باچالاکی حرکت کردن
streaked U بسرعت حرکت کردن
trances U باچالاکی حرکت کردن
lugs U سنگین حرکت کردن
streaks U بسرعت حرکت کردن
streaking U بسرعت حرکت کردن
skeet U باسرعت حرکت کردن
whirry U بعجله حرکت کردن
sneak U دزدکی حرکت ه کردن
streak U بسرعت حرکت کردن
trailing U بدنبال حرکت کردن
trailed U بدنبال حرکت کردن
spiralling U بطورمارپیچ حرکت کردن
spirals U بطورمارپیچ حرکت کردن
trail U بدنبال حرکت کردن
sail U با نازوعشوه حرکت کردن
sailings U با نازوعشوه حرکت کردن
make leeway U حرکت پهلویی کردن
trails U بدنبال حرکت کردن
spiralled U بطورمارپیچ حرکت کردن
lazy U باکندی حرکت کردن
laziest U باکندی حرکت کردن
crawfish U به پشت حرکت کردن
lazier U باکندی حرکت کردن
spiral U بطورمارپیچ حرکت کردن
spiraled U بطورمارپیچ حرکت کردن
to tail to the tide U باجزرومد حرکت کردن
spiraling U بطورمارپیچ حرکت کردن
sailed U با نازوعشوه حرکت کردن
jink U بسرعت حرکت کردن
zigzags U حرکت زیگزاگی کردن
zigzagging U حرکت زیگزاگی کردن
ranges U سیر و حرکت کردن
to bolt U ناگهانی حرکت کردن
zigzagged U حرکت زیگزاگی کردن
crabs U به پهلو حرکت کردن
submarines U زیردریا حرکت کردن
sneaked U دزدکی حرکت ه کردن
infile U به ستون دو حرکت کردن
darted U بسرعت حرکت کردن
dart U بسرعت حرکت کردن
darting U بسرعت حرکت کردن
larrup U سنگین حرکت کردن
to move on U واداربه حرکت کردن
to make an early start U زود حرکت کردن
underway U در حال حرکت کردن
crab U به پهلو حرکت کردن
sneaks U دزدکی حرکت ه کردن
submarine U زیردریا حرکت کردن
zigzag U حرکت زیگزاگی کردن
lug U سنگین حرکت کردن
range U سیر و حرکت کردن
ranged U سیر و حرکت کردن
lugged U سنگین حرکت کردن
hamilton's equations of motion U معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
moved U حرکت کردن تکان خوردن
draw away U جلوتر از دیگران حرکت کردن
wriggle U حرکت کرم وار کردن
slug U مثل حلزون حرکت کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com