English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
declared speed U سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
support U CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
maritime U ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
fleets U ناوگان
fleet U ناوگان
armadas U ناوگان
armada U ناوگان
merchant marine U ناوگان بازرگانی
numbered fleet U ناوگان وابسته
navy U ناوگان دریایی
flotillas U ناوگان کوچک
flotilla U ناوگان کوچک
commercial marine U ناوگان دریایی
navies U ناوگان دریایی
navies U بحریه ناوگان
shipping U کشتیرانی ناوگان
navy U بحریه ناوگان
fleet commander U فرمانده ناوگان
auxiliary fleet U ناوگان تدارکاتی
argosy U ناوگان تجارتی
fleet in being U ناوگان موجود
fleet in being U ناوگان قابل استفاده
advanced fleet anchorage U لنگرگاه مقدم ناوگان
fleet operating base U پایگاه عملیاتی ناوگان
admiral of the fleet U امیرالبحر فرماندهء ناوگان
watch dog U ناو نگهبان ناوگان
major fleet U ناوگان عمده دریایی
homologate U اعلام و تایید کار حد نصاب سرعت هواپیما به وسیله داوران
bsc U استاندارد برای اتصالات ارتباطی رسانههای با سرعت متوسط / بالا
numbered fleet U ناوگان زیرامر نیروی دریایی
combined speed indicator U عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring U طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio U نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
bell a U شکل استاندارد انتقال داده توسط تلفن با سرعت 0021بیت در ثانیه
enhanced U استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
enhance U استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
enhancing U استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
enhances U استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
burning rate U سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
indicated airspeed U سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
task fleet U ناوگان مامور اجرای عملیات یا ماموریت
task element U یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
navy yard U محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
precursor sweeping U مین روبی قبل از عبور ناوگان
dragged U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
bell 0 U فرم استاندارد انتقال توسط تلفن با سرعت 003 بیت درثانیه یا کمتر
tachometer U اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
true air speed U سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
rate of flame propagation U سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
machine number U عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
shipping U امور ارسال کالاها ناوگان عمومی یک کشور
deck department U قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
precursor sweeping U پاک کردن مین قبل از حرکت ناوگان
tactical diversions U تصحیحات تاکتیکی مسیرناوگان تصحیح مسیر حرکت ناوگان
variable ratio U گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
rate of pouring U سرعت سیلان سرعت جاری شدن
muzzle velocity U سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
inputted U فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input U فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
chocked nozzle U خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
subsonic U با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerated U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerating U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate U سرعت دادن سرعت گرفتن
mach hold U بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state U که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
right of search U حقی که کشتیهای دول متحارب برای جستجوی ناوگان ممالک بیطرف به منظور مطمئن شدن از بیطرفیشان دارند
air plot wind velocity U سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
transonic U سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
cut off velocity U سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
fasted U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
airspeed U سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeeds U سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
supersonic U هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
command speed U سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed U سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
aircraft block speed U سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
sustained rate U سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
task component U بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
carrier striking force U نیروی ضربتی متشکل ازناوهای هواپیمابر ناوگان هواپیمابر ضربتی
fasted U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
isotach U خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
calibrated air speed U سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
fastest U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
decelerate U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerated U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerating U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
high speed U با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
decelerates U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
swiftness U سرعت
speeding U سرعت
liner velocity U سرعت
paced U سرعت
expeditiousness U سرعت
speedy U سرعت
paces U سرعت
fleety U به سرعت
promptitude U سرعت
speeds U سرعت
line speed U سرعت خط
pace U سرعت
velocity U سرعت
speed U سرعت
low velocity U کم سرعت
directly U به سرعت
swiftly U به سرعت
low velocity U با سرعت کم
velocities U سرعت
rate U سرعت
accelerate U بر سرعت
speediness U سرعت
tilted U سرعت
celerity U سرعت
terminal velocity U سرعت حد
accelerated U بر سرعت
accelerates U بر سرعت
accelerating U بر سرعت
rapidity U سرعت
attack speed U سرعت تک
haste U سرعت
acceleration U سرعت
tilt U سرعت
tilts U سرعت
souic do U سرعت
seepage velocity U سرعت زه اب
fastness U سرعت
rates U سرعت
fastnesses U سرعت
full speed U سرعت کامل
full speed U حداکثر سرعت
races U مسابقه سرعت
raced U مسابقه سرعت
race U مسابقه سرعت
exhaust velosity U سرعت خروج
logs U سرعت سنج
cruising speed U سرعت دریانوردی
electron velocity U سرعت الکترونها
endurance time U سرعت مداوم
engin speed U سرعت موتور
deceleration U کاهش سرعت
flank speed U حداکثر سرعت
escape velocity U سرعت گریز
escape velocity U سرعت فرار
drift velocity U سرعت سوق
expediting U سرعت بخشیدن
spin U چرخش به سرعت
scoots U سرعت داشتن
scooting U سرعت داشتن
friction velocity U سرعت اصطکاکی
scooted U سرعت داشتن
flying speed U سرعت پرواز
revolution U سرعت دورانی
revolutions U سرعت دورانی
expedite U سرعت بخشیدن
expedited U سرعت بخشیدن
spins U چرخش به سرعت
fleetness U سرعت سیر
fall velocity U سرعت سقوط
final velocity U سرعت نهایی
ultimate speed U سرعت نهایی
flat out U حداکثر سرعت
expedites U سرعت بخشیدن
flank speed U سرعت جانبی
scoot U سرعت داشتن
drift velocity U سرعت رانش
design speed U سرعت مبنا
conduction velocity U سرعت رسانش
conduction velocity U سرعت هدایت
collision rate U سرعت برخورد
clock speed U سرعت ساعت
circular velocity U سرعت دایرهای
speed variation U تغییر سرعت
change of speed U تغییر سرعت
celerity U سرعت موج
celerity U سرعت فاز
constant speed U سرعت ثابت
critical speed U سرعت بحرانی
discharge velocity U سرعت تخلیه
delivery speed U سرعت تحویل
deceleration lane U خط تقلیل سرعت
dashman U دونده سرعت
cyclometer U سرعت سنج
critical velocity U سرعت بحرانی
velocity factor U ثابت سرعت
burst rate U سرعت پشت سر هم
drift of a current U سرعت جریان
angular velocity U سرعت زاویهای
angular speed U سرعت زاویهای
airspeed indicator U سرعت نما
actual velocity U سرعت واقعی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com