English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 60 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
glissade U سرخوردن روی شیب برفی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
snow shoe U برفی
snowy U برفی
snowman U ادم برفی
snow cave U اتاق برفی
deadman U کارگاه برفی
calotte U قله برفی
weasels U سورتمه برفی
weasel U سورتمه برفی
snowmen U ادم برفی
snowmen U ادمک برفی
snowman U ادمک برفی
snowcap U قله برفی
snowcap U کلاهک برفی
snowslide U سرسره برفی
snow-white U سفید برفی
snowshoe U کفش برفی
snowmobile U اتومبیل برفی
snowshed U سایبان برفی
snowcap U کلاله برفی
harnessing U پوشش کفش برفی
harness U پوشش کفش برفی
harnessed U پوشش کفش برفی
sideslip U سرخوردن
skids U سرخوردن
to be disillusioned U سرخوردن
glissade U سرخوردن
slip-ups U سرخوردن
slip-up U سرخوردن
slip up U سرخوردن
skidding U سرخوردن
skidded U سرخوردن
skid U سرخوردن
glides U سرخوردن
glided U سرخوردن
glide U سرخوردن
scoots U ناگهان سرخوردن
scoot U ناگهان سرخوردن
scooted U ناگهان سرخوردن
glissade U سرخوردن در بالت
scooting U ناگهان سرخوردن
corn snow U برفی که دانه بندی درشت دارد
snowshoe U کفش اسکی باکفش برفی راه رفتن
skates U کفش یخ بازی سرخوردن
He knows the score . U سرخوردن ( واخوردگی ویأس )
skated U کفش یخ بازی سرخوردن
skate U کفش یخ بازی سرخوردن
slipped U سرخوردن منحرف شدن از مسیر
slips U سرخوردن منحرف شدن از مسیر
glide path U مسیر پرواز در حال سرخوردن
slip U سرخوردن منحرف شدن از مسیر
calk U : سرخوردن روی یخ بانعل یالگد اسب مجروح شدن
thrusts U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrusting U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrust U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
spread eagle U سرخوردن با عقب اسکیتهای چسبیده بهم بجا گذاشتن میلههای 2 و 3 و 4 و 6 و 7 و01 بولینگ
to rough a horse's shoes U میخ مخصوص بنعل اسب زدن برای اینکه از سرخوردن ان جلوگیری شود
ski U اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
skied U اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
skis U اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com