English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (634 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
snub U سربالا خاموش کردن
snubbed U سربالا خاموش کردن
snubbing U سربالا خاموش کردن
snubs U سربالا خاموش کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flash U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
shutdowns U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdown U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
acclivous U سربالا
uphill U سربالا
cast up hill U سربالا ریختن
by the stern U قایق سربالا در اب
an upward glance U نگاه سربالا
rise U سربالا رفتن
rises U سربالا رفتن
up hill U سربالا شیب سربالایی
uphill U جاده سربالا دشوار
hardest U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
harder U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
hard U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
to put out U خاموش کردن
smothering U خاموش کردن
suffocated U خاموش کردن
dout U خاموش کردن
suffocate U خاموش کردن
put out U خاموش کردن
smothered U خاموش کردن
out U خاموش کردن
turn-offs U خاموش کردن
smothers U خاموش کردن
turn-off U خاموش کردن
hush U خاموش کردن
extinguishes U خاموش کردن
to snuff out U خاموش کردن
outed U خاموش کردن
suffocating U خاموش کردن
suffocates U خاموش کردن
out- U خاموش کردن
turn off U خاموش کردن
extinguish U خاموش کردن
extinguishing U خاموش کردن
to switch off U خاموش کردن
turn out <idiom> U خاموش کردن
quenching U خاموش کردن
smother U خاموش کردن
shut down U خاموش کردن و متوقف کردن کارایی ماشین یا سیستم
powering U خاموش کردن یک وسیله
powered U خاموش کردن یک وسیله
quench U خاموش کردن ترساندن
To dye ones hair. U موها را خاموش کردن
To extinguish a fire. U آتش را خاموش کردن
stifle U خاموش کردن فرونشاندن
to laugh down U با خنده خاموش کردن
to blow out alamp U خاموش کردن چراغ
fight the fire U اتش خاموش کردن
to smother a flame U شعله ای را خاموش کردن
turn off <idiom> U بستن ،خاموش کردن
quenched U خاموش کردن ترساندن
snuff U بافوت خاموش کردن
turn-off U خاموش کردن یاشدن
turn-offs U خاموش کردن یاشدن
turn off U خاموش کردن یاشدن
turn out U باکلید خاموش کردن
powers U خاموش کردن یک وسیله
to talk down U خاموش یاساکت کردن
stifles U خاموش کردن فرونشاندن
stifled U خاموش کردن فرونشاندن
quenches U خاموش کردن ترساندن
power U خاموش کردن یک وسیله
to shut down a reactor U راکتوری را خاموش کردن
light line U خط خاموش کردن چراغ خودروها
stillest U ساکت کردن خاموش شدن
stills U ساکت کردن خاموش شدن
power down U قطع برق خاموش کردن
smoldering U بی اتش سوختن خاموش کردن
stanch U خاموش کردن ساکت شدن
to snuff out U در نتیجه گل گیری خاموش کردن
smoulders U بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldering U بی اتش سوختن خاموش کردن
smolders U بی اتش سوختن خاموش کردن
still U ساکت کردن خاموش شدن
stiller U ساکت کردن خاموش شدن
radar silence U خاموش کردن موقتی رادارها
smolder U بی اتش سوختن خاموش کردن
smoulder U بی اتش سوختن خاموش کردن
smoldered U بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldered U بی اتش سوختن خاموش کردن
to turn off U خاموش کردن انجام دادن بیرون اوردن
shut off <idiom> U بستن شیرآب یا خاموش کردن کلید برق
power U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powered U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powers U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powering U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
To squash someone . U تو دهن کسی زدن ( اورا خاموش وخفه کردن )
wet blankets U پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
wet blanket U پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
powering U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powers U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powered U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
muffling U خاموش کردن ساکت کردن
muffle U خاموش کردن ساکت کردن
dumb U لال کردن خاموش کردن
dumbest U لال کردن خاموش کردن
muffles U خاموش کردن ساکت کردن
still brith U خاموش کردن ساکت کردن
dumber U لال کردن خاموش کردن
quenches U دفع کردن خاموش کردن
quenched U دفع کردن خاموش کردن
quench U دفع کردن خاموش کردن
magnetic blowout U خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
fail U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
failed U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fails U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
touches U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touch U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
soundless U خاموش
hist U خاموش
extinguished U خاموش
uncommunicative U خاموش
h! U خاموش
mumchance U خاموش
off U خاموش
whist U خاموش
on/off U خاموش
on-off button U خاموش
quiescent U خاموش
on/off light U خاموش
silent U خاموش
quaker's meeting U انجمن خاموش
to keep silence U خاموش بودن
dry up U خاموش شدن
quenchless U خاموش نشدنی
extinguisher U خاموش کننده
to hold one's tongue U خاموش شدن
inextinguishable U خاموش نشدنی
silenced U خاموش شدن
inactive status U خط مشی خاموش
spark arrester U جرقه خاموش کن
silences U خاموش شدن
snuff U خاموش شدن
silencing U خاموش شدن
tight-lipped U کم حرف خاموش
tight lipped U کم حرف خاموش
reserved U خاموش کم حرف
stills U خاموش ساکت
stillest U خاموش ساکت
stiller U خاموش ساکت
still U خاموش ساکت
to keep silence U خاموش شدن
taciturn U کم سخن خاموش
silence U خاموش شدن
silencer U خاموش کننده
to burn out U خاموش شدن
keep still U خاموش باش
he did not open his lips U خاموش ماند
Quiet!silence! U خاموش ( ساکت ) !
silencers U خاموش کننده
glumpy U خاموش وکدر
go out U خاموش شدن
extinction U خاموش سازی
tacit U مقدر خاموش
out U دستگاه خاموش
out- U دستگاه خاموش
outed U دستگاه خاموش
to dry up U خاموش شدن
quietest U ساکن خاموش
to stand mute U خاموش ماندن
quiet U ساکن خاموش
extinctive U خاموش کننده
extinguishable U خاموش کردنی
tight mouthed U کم حرف خاموش
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
to die out away off U خاموش شدن پژمردن
snuff U خاموش سازی یافوت پف
silence U خاموش اتش قطع
fire extinguisher U خاموش کننده اتش
silenced U خاموش اتش قطع
at pause U مکث کنان خاموش
fire engines U تلمبه اتش خاموش کن
fire engine U تلمبه اتش خاموش کن
silences U خاموش اتش قطع
as hush as death U خاموش چون مردگان
silencing U خاموش اتش قطع
fire extinguishers U خاموش کننده اتش
his hope was snuffed out U چراغ امیدش خاموش شد
mum U سکوت شخص خاموش
magnetic blow out U خاموش کننده مغناطیسی
inextinguishably U بطور خاموش نشدنی
lightning protection U با خاموش کننده مغناطیسی
magnetic blow out with U با خاموش کننده مغناطیسی
extinct U منسوخه خاموش شده
mums U سکوت شخص خاموش
i pause for a reply U خاموش مانده ام که پاسخ بگیرم
beacon off U رادارتعقیب هدف خود را خاموش کن
blink U روشن خاموش شدن چراغها
obmutescence U خاموش نشینی سکوت عمدی
blinks U روشن خاموش شدن چراغها
inextinct U از بین نرفته خاموش نشده
blinked U روشن خاموش شدن چراغها
magnetic blow out arrester U برقگیر با خاموش کننده مغناطیسی
to lie low U در باب کارخود خاموش بودن
Turn off the light before you leave. U پیش از رفتن چراغ را خاموش کن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com