English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 68 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
A surge of anger rushed over me . U سرا پایم را فرا گرفت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
i was completely spattereed U به از رو تا به پایم گل پاشیده شد
I sprained my ankle. U پایم دررفت
She stepped on my foot . U پایم را لگه کرد
The car ran over mylegs. U اتوموبیل از روی پایم رد شد
I feel pins and needles in my foot. U پایم خواب رفته
I have a cramp in my leg U پایم تیر می کشد
My shoes pinch. U کفشها پایم رامی زند
The hotel has overcharged me . U هتل گران پایم حساب کرده
The shoes are a size too big for my feet. U کفشها یک نمره برای پایم گشاد است
I stamped on the spider . U عنکبوت رابا پایم کوبیدم ( وله کردم )
I cant get into these shoes. U این کفشها پایم نمی رود ( کوچک هستند )
eclipsing U گرفت
eclipses U گرفت
eclipse U گرفت
eclipsed U گرفت
lunar eclipse U گرفت ماه
solar eclipse U گرفت خورشید
the wind rises U بادوزیدن گرفت
eclipe of the moon U ماه گرفت
dynamic dump U رو گرفت پویا
tethanus U گرفت عضلانی
dump U رو گرفت روبرداری کردن
the doctor bled me U دکتراز من خون گرفت
since the outbreak of the war U از روزی که جنگ در گرفت
originals U که از آن می توان کپی گرفت
he prospered in his business U کارش بالا گرفت
The police stopped me. U پلیس جلویم را گرفت
he went his way U راه خودراپیش گرفت
original U که از آن می توان کپی گرفت
irretraceable U که نتوان ردانرا گرفت
He was run over by a car. U اتوموبیل اورازیر گرفت
She had a heart attack . U قلبش گرفت ( حمله قلبی )
It caught her eye . She took to it at once . She took a fancy to it . U نظرش را گرفت ( جلب کرد )
He got the money from me by a trick. U با حقه وکلک پول را از من گرفت
Accidents wI'll happen . U جلوی اتفاق رانتوان گرفت
It was engraved on my mind . U درزهنم نقش گرفت ( بست )
he talked himself hoarse U انقدرحرف زدکه صدایش گرفت
He went home on leave . U مرخصی گرفت رفت منزل
A wave of anger swept over the entire world . U موجی از خشم دنیا را فرا گرفت
integrand U جملهای که باید تابع اولیه ان را گرفت
She was transported with joy . U شادی تمام وجودش را فرا گرفت
She mistook me for somebody else . U مرا با یکی دیگر عوضی گرفت
This idea took root in my mind. U این نظریه درفکرم ریشه گرفت
Where can I contact Mr …. ? U کجا می شود با آقای ….تماس گرفت ؟
His wish was fulfI'lled. U آرزویش عملی شد (جامه عمل گرفت )
There is no fault to find with my work. U بهانه ای نمی توان بکار من گرفت
He was granted a grade promotion. U یک پایه ترفیع ( ارتقاء درجه ) گرفت
he prospered in his business U در کار خود کامیاب شد کارش رونق گرفت
if [when] it comes to the crunch <idiom> U وقتی که اجبارا باید تصمیم گرفت [اصطلاح]
commensurably U چنانکه بتوان بایک پیمانه اندازه گرفت
I have no fault to find with his work . U از کارش هیچ عیبی نمی توان گرفت
melchizedek U > ملکی صدق < کاهنی که ازابراهیم عشر گرفت
She resolved to give him a wide berth in future. [She decided to steer clear of him in future.] U او [زن] تصمیم گرفت در آینده ازاو [مرد] دوری کند.
As the debate unfolds citizens will make up their own minds. U در طول بحث شهروند ها خودشان تصمیم خواهند گرفت.
tantalus U تانتالوس که مورد شکنجه شدید زاوش قرار گرفت
Accidents wI'll happen. U چلوی تصادف ( قضا وقدر ) رانمی توان گرفت
I'll call him tomorrow - no, on second thoughts, I'll try now. U من فردا با او [مرد] تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم.
air brush U برس و مکنده هوایی جهت گرفت پرز اضافی و ذرات زائد فرش
copyright U که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyrights U که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
the early bird catches the worm <proverb> U کسی که بر سر خواب سحر شبیخون زد هزار دولت بیدار را به خواب گرفت
engels law U ارتباط بین درامدو هزینههای مصرفی که اولین بار بوسیله امارشناس المانی قرن نوزدهم ارنست انگل مورد بررسی قرار گرفت
the lancet was infected U نیشترالوده به میکرب شد نیشتر میکرب گرفت
purgation U روش باستانی دادرسی در CL که به موجب ان متهم بایستی دوازده تن ازهمسایگان را به بیگناهی خود به شهادت می گرفت ویااز طریق رفتن در اب جوش یا اب یخ یا اتش بیگناهی خودرا ثابت می کرد
twelve tables U الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
preemptive multitasking U حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
second best theory U نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com