English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
transmission U سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
transmissions U سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
magneto electricity U نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
phonendoscope U اسبابی که بوسیله ان صداهای کوچک
eidograph U اسبابی که بوسیله ان نقشه ایرابهرمقیاسی بخواهندبزرگ وکوچک میک
durometer U اسبابی که بوسیله ان سختی وسفتی اجسام را معین میکنند
phonopore U اسبابی که بوسیله ان مخابرات تلفنی را ازتوی سیم تلگراف می گذراند
panopticon U نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
motorcar engine U موتور اتومبیل
automotive engine U موتور اتومبیل
automobile engine U موتور اتومبیل
dynamometer U قدرت موتور سنج اتومبیل
disassemble U پیاده کردن موتور اتومبیل جداکردن
homologate U تصویب نوع اتومبیل بوسیله داوران
ratchet wheel U چرخ دندانه دارمتحرک بوسیله موتور
power to weight ratio U نسبت وزن اتومبیل به نیروی اسب ان
power dive U با استفاده از نیروی موتور طیاره
thrusting U فشار موتور نیروی پرتاب
thrust U فشار موتور نیروی پرتاب
thrusts U فشار موتور نیروی پرتاب
glides U پرواز کردن بدون نیروی موتور
thermojet U نیروی جت حاصله از حرارت موتور جت حرارتی
glide U پرواز کردن بدون نیروی موتور
glided U پرواز کردن بدون نیروی موتور
police states U اداره کشور بوسیله نیروی پلیس
police state U اداره کشور بوسیله نیروی پلیس
radiotherapy U رادیو تراپی درمان بوسیله نیروی تشعشعی
hydroelectric U وابسته به تولید نیروی برق بوسیله اب یا بخار
electrophoresis U حرکت ذرات معلق مایع بوسیله نیروی برق
nitro U مایع قابل اشتعال مورداستفاده در اتومبیل بصورت خالص یا مخلوط برای نیروی بیشتر
towing U به حرکت دراوردن هواپیمای بی موتور با هواپیمای موتوردار یا اتومبیل یا قرقره و طناب
espressos U نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
wirephoto U عکسی که بوسیله بی سیم فرستاده میشود
espresso U نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
hand glider U هواپیمای بی موتور کوچک که خلبان از ان اویزان میشود
sky surfer U هواپیمای بی موتور کوچک که خلبان از ان اویزان میشود
accessory U که به یک کامپیوتر وصل است یا بوسیله آن استفاده میشود
egg U بمب انفجاری قوی که بوسیله هواپیماپرتاب میشود
orifice meter U روزنهای که مقدار جریان اب بوسیله ان اندازه گرفته میشود
chromolithograph U عکس رنگی که بوسیله چاپ سنگی تهیه میشود
pumpage U حجم ابی که بوسیله پمپ ازچاه خارج میشود
closed circuit U تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
isocheim U خطی که بوسیله ان جاهایی که درجه گرمای متوسطانهادرزمستان ...داده میشود
closed circuits U تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
antiphon U سرودی که بوسیله سرایندگان کلیسا در جواب دستهء دیگرخوانده میشود
head set U یک زوج گوشی تلفن وغیره که بوسیله گیره روی سر ثابت میشود
head phone U گوشی تلفن وغیره که بوسیله گیره بر روی گوش ثابت میشود
radar altitude U ارتفاعی که بوسیله راداربطور خودکار به هواپیماداده میشود ارتفاع راداری هواپیما
dragrope U طنابی که بوسیله ان چیزی رامیکشند یا اینکه روی زمین کشیده میشود
stirling cycle U سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
isotheral line U خطی که بوسیله ان جاهایی که درجه گرمای متوسط انها 000 نشان داده میشود
capacitor start induction motor U موتور متناوب که رتور ان توسط ولتاژ القاء شده از سیم پیچ میدان تحریک میشود
boost charge U ولتاژ ثابت و اولیهای که به باطری داده میشود تا انرابرای استارت موتور اماده نگه دارد
blade cuff U قطعهای که با متصل شدن به ساقه تیغه ملخ باعث افزایش عبور جریان هوا از روی موتور میشود
isoclinic line U خطی بر روی نقشه که بوسیله ان نقاطی که درانجاها تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است نشان داده میشود
blow in doors U دری در مجرای ورودی موتورهواپیما که در اثر اختلاف فشار علیرغم نیروی فنربطرف داخل باز میشود
thermionic tube U لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
differential compression check U ازمایشی از وضعیت موتور که در ان مقدار نشتی رینگها وسوپاپها توسط اندازه گیری افت فشار در طرفین سوراخی با قطر معین تعیین میشود
arc elasticity of demand U عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
charges forward U هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
control line aircraft U نوعی هواپیمای مدل که مسیرپرواز ان با تغییر نیروی کشش دو یا چند سیم یا رشته توسط اپراتور زمینی کنترل میشود
slingshot U مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshots U مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
hot rod U اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
stock-car U اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock-cars U اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock car U اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
distributed load U نیرویی که به یک نقطه اثرنمیکند بلکه مانند نیروی هوا روی یک سطح بریک خط یا یک سطح وارد میشود
motoring U گرداندن موتور اصلی توسط استارتر بمنظوری جزاستارت موتور
iron law of wage U قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
windscreen U پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
windscreens U پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
automobile U اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
automobiles U اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
liquidity preference theory U براساس این نظریه که بوسیله جان مینارد کینز اقتصاددان انگلیسی ارائه شده است پائین امدن نرخ بهره موجب افزایش نقدینگی و کاهش اوراق قرضه بهادار میشود .
engine U موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
external combustion engine U موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
drencher U اسبابی که با ان دوابجانوران میخوارانند
aeroscope U اسبابی که غباروذرات هواراجمع میکنند
variable geometry engine U موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
engine mounting U نصب موتور قرارگاه موتور
infectiousness U سرایت
contagions U سرایت
contagion U سرایت
pervasion U سرایت
blue water school U انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
reenforceŠetc U نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
metronomes U اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
trigonometer U اسبابی که با ان سه گوشهای راست گوشه رامیسنجند
metronome U اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
myocardiograph U اسبابی که حرکات قلب راترسیم میکند
hemacytometer U اسبابی برای شمارش گویچههای خون
inhalator U اسبابی که با ان بخاری رادرشش فرو برند
juggernauts U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f U force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
torque U نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
juggernaut U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
top U روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
infect U سرایت کردن
transitivity U سرایت پذیری
transmittance U انتقال سرایت
transmittal U انتقال سرایت
infection U سرایت مرض
infecting U سرایت کردن
infects U سرایت کردن
transmittancy U انتقال سرایت
group contagion U سرایت گروهی
contaminated U سرایت دادن
contaminate U سرایت دادن
imperviousness U سرایت ناپذیری
mass contagion U سرایت جمعی
imperviable U سرایت ناپذیر
infections U سرایت مرض
impenetrableness U سرایت ناپذیری
contaminates U سرایت دادن
permeated U سرایت کردن
contaminating U سرایت دادن
permeating U سرایت کردن
pervasivenness U قوه سرایت
permeate U سرایت کردن
permeates U سرایت کردن
air force personnel with the army U پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary U نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
dichroscope U اسبابی برای ازمایش بلورهای دورنگ نما
pulper U اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند
turnspit U اسبابی که سیخ کباب را روی اتش میچرخاند
corer U اسبابی که سیب یامیوه دیگر راازتخمدان ان جدامیکند
plaguing U سرایت مرض طاعون
penetrate U بداخل سرایت کردن
penetrated U بداخل سرایت کردن
contagions U سرایت ناخوشی واگیر
contagion U سرایت ناخوشی واگیر
transmissible U قابل سرایت مسری
plagues U سرایت مرض طاعون
transitivity principle U اصل سرایت پذیری
amebiasis U سرایت مرض در اثرامیب
plagued U سرایت مرض طاعون
plague U سرایت مرض طاعون
incommunicable U غیر قابل سرایت
penetrates U بداخل سرایت کردن
pervasiveness U قوه سرایت یا اشباع
fanner U غربال یا اسبابی که اشغال وکاه را بوجاری میکند بادبزن
dioptometer U اسبابی که قدرت تطابق وانکسار چشم را اندازه می گیرد
firing order U ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
transmissibility U انتقال پذیری قابلیت سرایت
contagium U میکرب سرایت دهنده مرض
water permeates the ground U اب در زمین نفوذ یا سرایت میکند
electromotive force U نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
swing bell U اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
eudiometer U اسبابی که جهت اندازه گیری حجمی و تجزیه گازها بکارمیرود
skiascope U اسبابی برای اندازه گیری قدرت انکسار نور در شبکیه
humidistat U اسبابی برای تنظیم ونگاهداری درجه رطوبت درحد معینی
swing bar U اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
gimbals U اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نماوچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
slip ring induction motor U موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
gimmicks U اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
gimmick U اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
light trap U اسبابی که حائل نور بوده ولوازم عکاسی دران حرکت کند
respirator U اسبابی که به دهان و بینی می گذارند تا از استنشاق موادزیان اور جلوگیری کند
gimbal ring U اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نما وچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
respirators U اسبابی که به دهان و بینی می گذارند تا از استنشاق موادزیان اور جلوگیری کند
sector U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal U آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
double squirrel cage motor U موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل
flat twin engine U موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
threat force U نیروی دشمن نیروی مخالف
buoyancy U نیروی بالابر نیروی شناوری
attack force U نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
single phase induction motor U موتور القائی یک فازه موتور اندوکسیونی یک فازه
self propulsion U حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
dress guard U اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
gas fittings U اسبابی که برای گرم کردن یاروشن کردن جایی باگازبکا
counter force U نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
free gyroscope U نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
allocated manpower U نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
echo U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoed U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoes U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoing U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
perfoliate U درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
forms U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
form U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
formed U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
averaging U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
traced U نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
averages U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaged U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
average U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
traces U نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
trace U نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
loads U برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
load U برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
softest U دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
soft U دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
softer U دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
dummies U متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
dummy U متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com