English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 138 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
masonry dam U سد با مصالح بنایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
masonery bond U بست مصالح بنایی
Other Matches
roof covering material U مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام
brick work U بنایی
masonry U بنایی
masonery U بنایی
spatula U ماله بنایی
leveled U تراز بنایی
brick U اجر بنایی
plumb U شاغول بنایی
levelled U تراز بنایی
mason's board U ماله بنایی
levels U تراز بنایی
masonry sand U ماسه بنایی
spatulas U ماله بنایی
bricks U اجر بنایی
level U تراز بنایی
brick workers tool U ابزار بنایی
brick trowel U ماله بنایی
masonry weir U شادروان بنایی
builder level U تراز بنایی
masonry weir U بند بنایی وزنی
mason's scaffold U چوب بست بنایی
uncoursed rubble masonery U بنایی سنگ لاشه در هم
mason hammer U تیشه یا چکش بنایی
chaines U [عناصر بنایی شبیه پایه]
stone work U ساختمان سنگی بنایی با سنگ
basket weave pattern U طرح شطرنجی که در کارهای بنایی بکارمیرود
long-and-short work [بنایی با استفاده از بلوک های افقی و عمودی بلند و کوتاه]
donors U مصالح
mantling U مصالح
donor U مصالح
compromiser U مصالح
material U مصالح
materials U مصالح
material testing U ازمایش مصالح
impermeable materials U مصالح نفوذناپذیر
impermeable materials U مصالح ناتراوا
hard core U مصالح اوار
hard core U مصالح تخریب
foundation materials U مصالح پی سازی
engineering material U مصالح مهندسی
endurance limit U حد دوام مصالح
binding material U مصالح چسبنده
considerations of public interest U مصالح مرسله
impervious materials U مصالح ناتراوا
ballast U مصالح شکسته
overburden U مصالح رویی
permeable materials U مصالح تراوا
public interests U مصالح عامه
reason of state U مصالح عمومی
road making material U مصالح راه
rubble hard core U مصالح تخریب
reason of state U مصالح مملکتی
rubble hard core U مصالح اوار
sealing compound U مصالح سیلکوت
strength of materials U مقاومت مصالح
talus meterial U مصالح سنگریز
testing of materials U ازمایش مصالح
waste material U مصالح وازده
coated materials U مصالح اغشته
building material U مصالح ساختمانی
stuff U جنس مصالح
paving U مصالح سنگفرش
ballast U مصالح شسته
building material U مصالح ساختمان
road making material U مصالح راهسازی
material U جنس مصالح
aggregates U مصالح دانهای
aggregate U مصالح دانهای
material U مصالح ساختمان
stuffed U جنس مصالح
stuffs U جنس مصالح
materials U مصالح ساختمان
flooring U مصالح کف سازی
materials U جنس مصالح
semipermeable materials U مصالح نیمه تراوا
aggregate U کلوخه مصالح سنگی
masonry lining U پوشش با مصالح ساختمانی
ballast U شن ریزی مصالح شکسته
material testing laboratory U ازمایشگاه مصالح ساختمانی
semipervious materials U مصالح نیمه تراوا
aggregates U کلوخه مصالح سنگی
roofing U مصالح ساختن بام
aggregates U مصالح دانه بندی
stone ballast U مصالح شکسته سنگی
sheeting U مصالح ورق سازی
testing of materials U ازمایش مقاومت مصالح
masonery U مصالح ساختمانی سنگتراشی
coarse aggregate U مصالح درشت دانه
uniform aggregate U مصالح ریزدانه یکنواخت
material storage area U انبار مصالح ساختمانی
florring U مصالح فرش اطاق
coated materials U مصالح اندود شده
aggregate U مصالح دانه بندی
brick masonary channel U کانال با مصالح اجری
transferor U مصالح انتقال دهنده
brick ballast U مصالح شکسته اجری
aggregate flow diagram U نمودار تهیه مصالح
endowment for the benefit of the public U وقف بر مصالح عامه
storage pile U انبار مصالح در کارگاه
studding U مصالح ساختمانی از قبیل تیروغیره
selected fill U مصالح انتخابی برای خاکریزی
coarse aggregate U مصالح دانه بندی درشت
fine aggregate U مصالح ریزدانه سنگدانههای ریز
material testing machine U دستگاه ازمایش مقاومت مصالح
sheathing U مصالح مخصوص غلاف یا پوشش
jerry build U با مصالح ارزان ساختمان کردن
aggregate interlocking U بهم چسبیدن مصالح ریزدانه
ticky-tacky [American E] U جنس بنجل [مصالح ساختمان]
electric wiring material U مصالح سیم کشی برق
blocage U [بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
haul U فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauled U فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauling U فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
tubing U مصالح لوله سازی ولوله کشی
hauls U فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
building sand U خاک و ماسه ساختمان ماسه برای بنایی
internationalism U عقیده بحفظ و رعایت مصالح عمومی ملل
haul road U راه مخصوص حمل مصالح ساختمانی به کارگاه
masonary U مصالح ساختمانی مانند اجر سیمان و غیره
aggregate batcher U تعیین وزن مصالح ریزدانه جهت ساختن بتن
aggregate batching plant U دستگاه تعیین وزن مصالح ریزدانه جهت ساختن بتن
embassies U سفیرکبیر و اعضای سفارتخانه شهر محل اقامت سفیر بنایی که سفیر در ان اقامت دارد
embassy U سفیرکبیر و اعضای سفارتخانه شهر محل اقامت سفیر بنایی که سفیر در ان اقامت دارد
free haul U در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
isodomun U [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomon U [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
aggregate U مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
aggregates U مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
building material dealer U فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
dedication U اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedications U اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
bulking U افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
consul U نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
consuls U نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
individualism U فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
declaration of trust U افهارنامه تکلیف به قبض افهارنامهای که ناقل به منتقل الیه یا مصالح به متصالح میدهد و در ان به او تکلیف میکند که اداره مورد انتقال یا مال الصلح رابه عهده بگیرد و ان را قبض کند
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com