Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
he is an a. on that
U
سخن او دراین باره است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
There is nothing I can do about it.
U
از دست من دراین باره کاری ساخته نیست
Allow me to chew it over in my mind .
U
اجازه بدهید دراین باره فکر کنم
I'll speak at length on this subject.
U
دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
She did not ask about this.
U
او
[زن]
دراین باره پرسش نکرد.
Other Matches
here below
U
دراین جهان
of late
U
دراین روزها
hereabout
U
دراین حدود
In this case ( instance) .
U
دراین مورد
in this p case
U
دراین موردبخصوص
in this matter
U
دراین امر
in this connextion
U
دراین زمینه
hither and thither
<idiom>
U
دراین سو وآن سو
there
U
دراین موضوع انجا
In this day and age.
U
دراین دور وزمان
On this holy month.
U
دراین روز مبارک
In this holy month.
U
دراین ماه مبارک
herein named
U
نامبرده دراین نامه
He has no influence in this company .
U
دراین شرکت کاره ای نیست
in the last fortnight
U
دراین پانزده روز گذشته
All the expenses.
U
دراین عکس خوب افتادید
In this day and age.
U
دراین سال وزمانه ( امروزه )
of late years
U
دراین چند سال گذشته
He talked in this connection (vein).
U
دراین زمینه صحبت کرد
I am a strange in this town.
U
دراین شهر غریب هستم
All the world and his wife were at this party .
U
هر کی را بگویی دراین میهمانی بود
I'll give you that
[much]
.
U
دراین نکته اعتراف می کنم
[که حق با تو است]
.
Did you make any profit in this deal ?
U
آیا دراین معامله استفاده ای داشتید ؟
I have a position ( post ) of great responsibility in this company .
U
دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
Generosity runs in the family.
U
سخاوت دراین خانواده ارثی است
How many people live here ?
U
چند نفر دراین خانه می نشینند ؟
We dont have qualified personnel in this company.
U
دراین شرکت آدم حسابی نداریم
The sun is all the more welcome. In this cold weather.
U
دراین هوای سرد آفتاب می چسبد
Did you get anything out of this deal ?
U
دراین معامله چیزی گیرت آمد ؟
You name it , they have it in thes department store.
U
هر چه تو بگویی دراین فروشگاه می فروشند ( دارند )
simple shear
U
دراین برش تنش عمودی وجودندارد
the pilgrimage of life
U
زندگی چندروزه ادمی دراین جهان
I made a lot of profit in the deal .
U
دراین معامله فایده زیادی بردم
He has a poor service record in this company.
U
دراین شرکت بی سابقه خوبی ندارد
It is murder driving on this freeway ( motorway , highway ) .
U
رانندگی دراین بزرگراه کشنده است
There are not many amusements in this town.
U
دراین شهر تفریحات زیادی وجود ندارد
The surely clean you out in this nightclub .
U
دراین کارباره آدم را لخت می کنند ( می چاپند )
It this case , the purpose has been defeated .
U
دراین مورد نقض غرض شده است
This shop deals in goods of all sorts .
U
دراین مغازه همه چیز معامله می شود
This car can hold 6 persons comefortably.
U
دراین اتوموبیل راحت 6 نفر راجامی گیرند
We have no vacant position ( opening ) in this company .
U
دراین شرکت محل ( جا و سمت ) خالی نداریم
Several people could be accommodated in this room.
U
چندین نفر رامی توان دراین اتاق جاداد
There are ine milion book (volumes)in this library.
U
دراین کتابخانه یک میلیون جلد کتاب وجود دارد
In this contract , there are no loopholes for either party .
U
دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست
neap tide
U
دراین حالت نیروی جاذبه ماه وخورشید در خلاف یکدیگر تاثیرمیکند
rampart
U
باره
rampire
U
باره
in relation to
U
در باره
one-off
U
یک باره
one-offs
U
یک باره
ter
U
سه باره
lake rampart
U
اب باره
in regard to
U
در باره
one-night stand
U
برنامهی یک باره
one-night stands
U
برنامهی یک باره
to sputter
[about]
U
تف پراندن
[در باره ]
regard
U
باره نسبت
herein
U
در این باره
tartars
U
باره دندان
tartar
U
باره دندان
on
U
بالای در باره
Impressionism
U
در باره ادراک
here
U
در این باره
regarded
U
بابت باره
regard
U
بابت باره
regarded
U
باره نسبت
regards
U
باره نسبت
regards
U
بابت باره
countermark
U
انگ دوم باره
aftercrop
U
حاصل دوم باره
to speak
[about]
U
صحبت کردن
[در باره]
re order
U
سفارش دوم باره
you do me injustice
U
در باره من بی عدالتی می کنید
with relation to
U
نسبت به راجع به در باره
It deals with ...
U
موضوع در باره ... است.
reapparition
U
فهور دوم باره
rearrngement
U
ترتیب دوم باره
tartarous
U
دارای باره دندان
to ruminate on something
U
اندیشه کردن
[در باره چیزی]
to proffer
[somebody something ]
[something to somebody]
[formal]
U
سخن گفتن در باره چیزی
to contemplate about/on/over something
U
اندیشه کردن
[در باره چیزی]
to meditate on/over something
U
اندیشه کردن
[در باره چیزی]
information
[on]
about somebody]
[something]
U
خبر
[در باره کسی یا چیزی]
to theorise
[about something]
[British E]
U
نگرشگری کردن
[در باره چیزی]
to theorize
[about something]
U
نگرشگری کردن
[در باره چیزی]
to sputter
[about]
U
با خشم سخن گفتن
[در باره ]
information
[on]
about somebody]
[something]
U
داده ها
[در باره کسی یا چیزی]
information
[on]
about somebody]
[something]
U
معلومات
[در باره کسی یا چیزی]
information
[on]
about somebody]
[something]
U
آگاهی
[در باره کسی یا چیزی]
disclosures
U
عمل بیان در باره چیزی
multipoint
U
اتصال چندین باره به یک خط یا یک کامپیوتر
with regard to
U
نسبت به در باره راجع به در خصوص
to talk shop
U
در باره کار صحبت کردن
disclosure
U
عمل بیان در باره چیزی
i assured him of that
U
به او در این باره اطمینان دادم
for the rest
U
اما در باره باقی مطالب
deuterogamy
U
عروسی دوم باره تجدیدفراش
conventions
U
باره مسائل حزبی ناحیهای
convention
U
باره مسائل حزبی ناحیهای
to mack i. about a person
U
در باره کسی از دیگران جویاشدن
prejudicate
U
بی رسیدگی رای دادن در باره
what do you think of him?
U
عقیده شما در باره او چیست
what say you to a cinema?
U
در باره سینما چه عقیده دارید
to make of something
U
در باره چیزی نظر
[عقیده]
داشتن
What do you make of this
[it]
?
U
نظر شما در باره این چه است؟
monographist
U
نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
to sputter
[about]
U
تند ومغشوش سخن گفتن
[در باره ]
argument
U
بحث در باره چیزی بدون توافق
to proffer
[somebody something ]
[something to somebody]
[formal]
U
اظهار نظر دادن در باره چیزی
to have a different view of
[ opinion about]
something
U
در باره موضوی عقیده دیگری داشتن
to theorise
[about something]
[British E]
U
استدلال نظری کردن
[در باره چیزی]
to theorize
[about something]
U
استدلال نظری کردن
[در باره چیزی]
to do one right
U
عدالت در باره کسی بجا اوردن
to pry into a person affairs
U
فضولانه در باره کسی پرسش کردن
to consult with somebody about something
U
با کسی در باره چیزی مشاوره کردن
arguments
U
بحث در باره چیزی بدون توافق
vallum
U
بارو باره استحکامات خاکریز بارودارکردن
to talk something over with somebody
U
با کسی در باره چیزی مفصل گفتگو کردن
to read a book
U
کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
I don't want to say anything about that.
U
من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم.
argue
U
بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
arguing
U
بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
argues
U
بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
argued
U
بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
to get an overview
[of something]
U
دید کلی
[در باره چیزی]
دست یافتن
coalitions
U
مثلا" جنگ علیه دشمن اطلاق میشود دراین مقام می توان چنانچه معمول است این کلمه را به "اتفاق " یا " اتحاد " تبدیل کرد
protectionism
U
دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
marshall plan
U
طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
coalition
U
مثلا" جنگ علیه دشمن اطلاق میشود دراین مقام می توان چنانچه معمول است این کلمه را به "اتفاق " یا " اتحاد " تبدیل کرد
to talk out a bill
U
مذاکره کردن در باره لایحهای انقدرکه موکول ببعدگرد د
We would appreciate it if you could provide us with some information about ...
U
ما سپاسگزار می شویم اگر اطلاعاتی در باره ... به ما ارائه کنید.
genetics
U
شاخهای از علم زیست شناسی که در باره انتقال وراثت
On the recent developments he had nothing to say.
U
در باره تحولات اخیر او هیچ چیزی برای گفتن نداشت.
urologic
U
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
geostrategy
U
شاخهای از فیزیک سیاسی که در باره علم لشکر کشی بحس میکند
What does Main Street think of this policy?
U
بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
urology
U
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
Thinking of it still gives me a pang.
[Colloquial]
U
هنوز من را آزار می دهد
[اذیت می کند]
وقتی که در باره آن فکر می کنم.
urological
U
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
glaciology
U
علمی که در باره تجمع برف ویخ و انجماد در دورههای یخبندان بحث میکند
permanent income hypothesis
U
مینامد میباشد . این تئوری یکی از تئوریهای جدیددر باره مصرف است
off print
U
چاپ دوم باره چیزی که ازمجله یا نگارشهای دیگری گرفته شده باشد
demurred
U
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demur
U
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurring
U
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurs
U
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
to ask somebody to say a few words
U
خواهش کردن از کسی کمی
[در باره کسی یا چیزی]
صحبت کند
necrologist
U
متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
desktop
U
در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
to get annoyed
[at]
U
آزرده شدن
[عصبانی شدن]
[در باره]
zoo ecology
U
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com