English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to interject a remark U سخنی را در میان سخن دیگران گفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
claptrap U سخنی که برای ستایش دیگران بگویند
pass a remark U سخنی گفتن
to interject a remark U سخنی را بطور معترضه گفتن
encroachments U تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
encroachment U تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
incommunicativeness U کم سخنی
dialogues U هم سخنی
dialogue U هم سخنی
speak a word U سخنی بگویید
laconicism U کوته سخنی
lambency U نرم سخنی
laconism U کوته سخنی سخن پر مغز
to get in a word edgeways U سخنی درمیان حرف ادم پرگوپراندان
to read between the lines U معنی پوشیده نوشته یا سخنی را دریافتن
medoterranean U واقع در میان چند زمین میان زمینی
paradoxicality U چگونگی سخنی که درفاهرمهمل ودرمعنی درست باشد
enjambment U دنبالهء سخنی رادرشعریابیت بعدی ادامه دادن دنباله سطری رابه سطردیگرکشیدن
futtock U میان چوب میان تیر
intervenient U در میان اینده واقع در میان
greets U درود گفتن تبریک گفتن
greet U درود گفتن تبریک گفتن
to answer in the a U اری گفتن بله گفتن
greeted U درود گفتن تبریک گفتن
worded U موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است
word U موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است
sputters U تند ومغشوش سخن گفتن باخشم سخن گفتن
sputtered U تند ومغشوش سخن گفتن باخشم سخن گفتن
sputter U تند ومغشوش سخن گفتن باخشم سخن گفتن
rests U دیگران
rest U دیگران
regard for others U رعایت دیگران
regard for others U ملاحظه دیگران
What do the others say? U دیگران چه می گویند؟
aside U جدااز دیگران
regard for others U واهمه از دیگران
regrad for others U ملاحظه دیگران
asides U جدااز دیگران
et al U مخفف و دیگران
psychophysics U علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
individualizing U از دیگران جدا کردن
infringer U متخطی به حقوق دیگران
individualises U از دیگران جدا کردن
individualising U از دیگران جدا کردن
take after <idiom> U مثل دیگران رفتارکردن
infringement on others rights U تخطی به حقوق دیگران
individualized U از دیگران جدا کردن
under one's belt <idiom> U استفاده از تجارب دیگران
breach U تجاوز به حقوق دیگران
vicarious saccifice U خودش به جای دیگران
individualize U از دیگران جدا کردن
individualised U از دیگران جدا کردن
to live at the expense of society U بار دیگران شدن
breached U تجاوز به حقوق دیگران
breaches U تجاوز به حقوق دیگران
mind reader U کاشف افکار دیگران
mind readers U کاشف افکار دیگران
dummies U الت دست دیگران
dummy U الت دست دیگران
prepotent U نیرومندتر از دیگران غالب
as a warning to others U برای عبرت دیگران
to pull the strings U دیگران را الت قراردادن
one-upmanship <idiom> U توانایی سر بودن از دیگران
steal one's thunder <idiom> U قاپیدن کلام دیگران
individualizes U از دیگران جدا کردن
an outrage upon justice U پایمال سازی حق دیگران
draw away U دیگران را پست سرگذاشتن
spoiler U محل عیش دیگران
spoilsman U محل عیش دیگران
mind reading U کشف افکار دیگران
prevenance U توجه باحتیاجات دیگران
he had no more no to say U دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
ghost writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
to trespass U بحقوق دیگران تجاوز کردن
to mack i. about a person U در باره کسی از دیگران جویاشدن
interlope U پادرمیان کار دیگران گذاردن
to i. upo other's rights U بحقوق دیگران تجاوز کردن
to break the ice U دیگران شکل ابتدائی رانداشتن
to act independently of others U کاری به کار دیگران نداشتن
draw away U جلوتر از دیگران حرکت کردن
john aleay jones U جان که نام دیگران جوتراست
To put ones nose into other peoples affairs . U درکار دیگران فضولی کردن
scapegoat کسی را قربانی دیگران کردن
scapegoats U کسیکه قربانی دیگران شود
scapegoats U کسی راقربانی دیگران کردن
run away with <idiom> U سربودن ،بهتراز دیگران بودن
competition clause U شرط ممانعت از دخول دیگران
To pick other peoples brains. U از افکار دیگران استفاده کردن
scapegoat کسی که قربانی دیگران شود
ghost-writers U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
to be the odd one out <idiom> U نامشابه [دیگران در گروهی] بودن
i do not know;try the others U من نمیدانم ببینید دیگران میمانند یا نه
proportion U اندازه چیزی در برابر با دیگران
Pry not into the affair of others. <proverb> U در کار دیگران مداخله مکن .
splurged U ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
splurge U ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
splurging U ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
splurges U ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
blazing star U هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد
you said it/you can say that again <idiom> U نشان دادن موفقیت با نظریه دیگران
To lay one self open to ridicule . U خودراآلت دست ومسخره دیگران قراردادن
upstages U توجه دیگران را به خود جلب کردن
upstaged U توجه دیگران را به خود جلب کردن
sadistically U کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
cool one's heels <idiom> U به علت بی ادبی دیگران منتظر ماندن
plagiarist U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
go (someone) one better <idiom> U کاری را بهتراز دیگران انجام دادن
upstaging U توجه دیگران را به خود جلب کردن
have a way with <idiom> U تحت نفوذ قرار دادن دیگران
swim against the tide/current <idiom> U کاری متفاوت از دیگران انجام دادن
oddball <idiom> U کسی که رفتارش با دیگران فرق میکند
Be quiet so as not to wake the others. U ساکت باشید تا دیگران را بیدار نکنید.
peeping Tom <idiom> U کسی که به پنجره دیگران نگاه میکند
rain on someone's parade <idiom> U برنامه های دیگران را مختل کردن
sadist U کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد
sadistic U کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
plagiarising U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
poking U سکه زدن فضولی در کار دیگران
plagiary U سارق اثار ادبی و هنری دیگران
copier U مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
copiers U مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
spoilsports U کسی که عیش دیگران را منغص میکند
spoilsports U کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
spoilsport U کسی که عیش دیگران را منغص میکند
spoilsport U کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
plagiarised U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
to throw one's lot U با بخت یا سهم دیگران شریک شدن
plagiarized U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizes U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizing U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarize U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
poke U سکه زدن فضولی در کار دیگران
poked U سکه زدن فضولی در کار دیگران
pokes U سکه زدن فضولی در کار دیگران
to put in a piece of work U بخشی از کار دیگران را انجام دادن
plagiarises U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
Schadenfreude U لذتی که شخصی از رنج کشیدن دیگران میبرد
bohemian U که درزندگی یاکارخودبرسم وقانون دیگران کاری ندارد
to herd with other people U با مردم دیگر پیوستن درگروه دیگران درامدن
She is more culpable than the others. U او [زن] بیشتر از دیگران گناه کار [مقصر] است.
bohemians U که درزندگی یاکارخودبرسم وقانون دیگران کاری ندارد
parrotry U بازگویی سخن دیگران مانندطوطی یا ازراه چاپلوسی
self enforcing U دارای قدرت تحمیل اراده خودبر دیگران
exclucivism U بیمیلی بداخل کردن دیگران درحلقه خود
cats paw U الت دست دیگران گره پنجه گربهای
His happiness consists in helping others. U خوشبختی او در این است که به دیگران کمک کند.
ignoring U تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
ignore U تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
ignored U تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
ignores U تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
pestiferously U چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
noctule U یکجور شب کور در انگلستان که از همه شبکورهای دیگران کشوربزرگتراست
sported U پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
sport U پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
sports U پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
totaquina U داروی ضد مالاریا مرکب ازگنه گنه وترکیبات دیگران
totaquine U داروی ضد مالاریا مرکب ازگنه گنه وترکیبات دیگران
echolalia U تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود
Eavesdrop U فالگوش ایستادن، استراق سمع کردن، یواشکی حرفهای دیگران را شنیدن
fast talker <idiom> U گوینده خوب کسی است که بتواند دیگران متقاعد کند
These pants do not look any different than the others. U به نظر نمی آید که این شلوار از دیگران متفاوت باشد.
interloper U کسیکه در کار دیگران مداخله میکندوایشان را ازسودبردن بازمی دارد
interlopers U کسیکه در کار دیگران مداخله میکندوایشان را ازسودبردن بازمی دارد
misprision U گناه فرو گذاری از فاش کردن تبه کاری دیگران
livery stable U اصطبل مخصوص کرایه دادن اسب یا نگاهداری اسبهای دیگران
I wanted to go camping but the others quickly ruled out that idea. U من می خواستم به کمپینگ بروم اما دیگران سریع ردش کردند.
Wise men learn by other mens mistakes;fools by the. <proverb> U مردم عاقل از اشتباهات دیگران درس مى گیرند جاهلان از خطاهاى خود .
to bring somebody into line U زور کردن کسی که خودش را [به دیگران] وفق بدهد یا هم معیار بشود
to pound the filed U غیر قابل عبور کردن ازحصاری که برای دیگران غیرقابل عبوراست
building block U واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
building blocks U واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
lifemanship U متشخص وبرجسته شدن یاتظاهر به تشخص کردن بوسیله تحت تاثیر گذاردن دیگران
filter U مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند
filters U مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند
how about <idiom> برای ارائه پشنهاد یا جویا شدن نظر دیگران در مورد چیزی یا کاری استفاده می شود
middles U میان
into U در میان
through U از میان
among U میان
crosscut U میان بر
amongst U در میان
between U میان
middle U میان
center U میان
waistline U میان
thru U از میان
centered U میان
half back U میان
shortcut U میان بر
centers U میان
centre U میان
centred U میان
cross country U میان بر
middle part U میان
middling U میان
in our midst U در میان ما
intershoot U در میان
overthwart U از میان
omphalos U میان
mongst U میان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com