English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
air hardening U سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
age hardening U سخت گردانی زمانی
aging U سخت گردانی زمانی
strain age hardening U سخت گردانی کرنشی زمانی
age hardening susceptibility U تقبل سخت گردانی زمانی
celsius temperature scale U مقیاس دمای سلسیوس مثیاس دمای سانتی گراد
strain hardenability U قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
centigrade temperature scale U مقیاس دمای سانتی گراد مقیاس دمای سلیسوس
strain hadening U سخت گردانی کششی سخت گردانی تغییر بعدی
slice U مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slices U مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
short cycle annealing U سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
uptime U پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
ppm U Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
assembly U 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
total temperature U دمای کل
neel temperature U دمای نل
ramble U سر گردانی
rambled U سر گردانی
rambles U سر گردانی
regimental U گردانی
critical isotherm U هم دمای بحرانی
brittleness temperature U دمای شکنندگی
specific heat U دمای ویژه
boyle's temperature U دمای بویل
brightness temperature U دمای درخشایی
brittle temperature U دمای شکنندگی
critical temperature U دمای بحرانی
room temperature U دمای اتاق
kelvin temperature U دمای کلوین
high temperature U دمای بالا
maximum temperature U دمای ماکزیمم
mixture temperature U دمای اختلاط
operating temperature U دمای عملیاتی
optimum temperature U دمای بهینه
equiviscous temperature U دمای همدوسندگی
effective temperature U دمای موثر
curie temperature U دمای کوری
cryogenic temperature U دمای سرمازایی
reduced temprature U دمای کاهیده
inversion temperature U دمای وارونگی
annealing temperature U دمای تابکاری
transition temperature U دمای تبدیل
ambient temperature U دمای محیط
internal temperature U دمای درونی
aniline point U دمای انیلینی
wet bulb temperature U دمای تر مخزن
white heat U دمای سفید
annealing point U دمای تابکاری
transition temperature U دمای فراگذری
barrel temperature U دمای پاتیل
transition temperature U دمای تحول
absolute temperature U دمای مطلق
hardening U سخت گردانی
runaround U دور سر گردانی
repeal U باز گردانی
repeals U باز گردانی
magnetization U مغناطیس گردانی
rim drive U لبه گردانی
transliteration U نویسه گردانی
thinning U رقیق گردانی
rectification U راست گردانی
data handling U داده گردانی
file handling U پرونده گردانی
revolvable U دور گردانی
exception handling U استثنا گردانی
rankine temperature scale U مقیاس دمای رانکین
isothermal process U تحول در دمای ثابت
rankin temperature scale U مقیاس دمای رانکین
absolute boiling point U دمای جوش مطلق
heat deflection temperature U دمای انحراف گرمایی
glasy trainsition temperature U دمای تبدیل شیشهای
glass transition temperature U دمای تبدیل شیشهای
geothermal gradient U شیب دمای زمین
exhaust gas temperature U دمای گاز خروجی
absolute scale U مقیاس دمای مطلق
absolute temperature scale U مقیاس دمای مطلق
gamma transition temperature U دمای تبدیل شیشهای
dry bulb temperature U دمای خشک مخزن
geothermal gradient U گرادیان دمای زمین
blackbody temperature U دمای جسم سیاه
rubbery transition temperature U دمای تبدیل لاستیکی
thershold temperature U استانه دمای ذرات
t.g U دمای تبدیل شیشهای
approximate absolute temperature U دمای مطلق تقریبی
condensed mercurytemperature U دمای جیوه متراکم
softening temperature U دمای نرم شدن
thermodynamic temperature scale U مقیاس دمای ترمودینامیکی
critical isotherm U منحنی هم دمای بحرانی
hardening crake U ترک سخت گردانی
strain hadening U سخت گردانی سرد
austemper U سخت گردانی باینیت
broken hardening U سخت گردانی شکسته
case harden U سخت گردانی سطحی
case hardening U سخت گردانی سطحی
cementation U سیمانکاری سخت گردانی
nitrogen hardening U سخت گردانی ازتی
hardening constituent U جزء سخت گردانی
hardening distortion U شکستگی سخت گردانی
hardening room U اطاق سخت گردانی
induction harening U سخت گردانی القائی
induced magnetization U مغناطیس گردانی القائی
temper hardening U سخت گردانی بازپخت
hot tempering U سخت گردانی درجهای
magnetic biasing U مغناطیس گردانی مقدماتی
strain hadening U سخت گردانی کرنشی
magnetization characteristic U منحنی مغناطیس گردانی
magnetizing field U میدان مغناطیس گردانی
hard surfacing U سخت گردانی سطحی
softening point U نقطه نرم گردانی
electrolytic deposition U متالیزه گردانی گالوانیکی
austemper U سخت گردانی حرارتی
magnetizing current U جریان مغناطیس گردانی
quench age hardening U سخت گردانی و ترساندن
hardening furnace U کوره سخت گردانی
toughen by sparks U سخت گردانی با جرقه
ausformig U سخت گردانی اوستینیتی
radiation hardening U سخت گردانی تابشی
selective hardening U سخت گردانی انتخابی
curing vessel U فرف سخت گردانی
direct quenching U سخت گردانی مستقیم
curing oven U کوره سخت گردانی
cure rate U سرعت سخت گردانی
partial jurisdiction U حق خود گردانی محدود
double hardening U سخت گردانی مضاعف
work hardening U سخت گردانی سرد
softening furnace U کوره نرم گردانی
precipitation hardening U سخت گردانی رسوبی
quenching and tempering U ترساندن و سخت گردانی
creep strength at elevated temperatures U مقاومت خزشی در دمای بالا
yield point at elevated temperatures U نقطه تسلیم در دمای بالا
compressor inlet temperature U دمای گازهای ورودی کمپرسور
yield point at normal temperature U نقطه تسلیم در دمای بالا
salt bath hardening U سخت گردانی حمام نمک
depth of hardening zone U عمق ناحیه سخت گردانی
reinstatement of revolving credit U اعتبار گردانی را تجدید کردن
quenched and tempered condition U حالت ترساندن و سخت گردانی
gas case hardening U سخت گردانی پوسته گازی
hardening strain U تغییر طول سخت گردانی
oil hardening steel U فولاد سخت گردانی روغنی
simplifcation U ساده گردانی مختصر سازی
carburizer U ماده ویژه سخت گردانی
hard facing alloy U الیاژ سخت گردانی سطحی
cold upsetting die U حدیده چاق گردانی سرد
mold drying oven U کوره خشک گردانی قالبی
simplification U ساده گردانی مختصر سازی
simplifications U ساده گردانی مختصر سازی
battalion landing team U تیم پیاده شونده گردانی
self hardening steel U فولاد خود سخت گردانی
ambient U متوسط دمای طبیعی اطراف یک وسیله
ice point U دمای تعادل مخلوط اب و یخ در فشار استاندارد
high frequency induction hardening U سخت گردانی القایی فرکانس بالا
quenching and tempering furnace U کوره ویژه سخت گردانی و ترساندن
salt bath case hardening U سخت گردانی سطحی حمام نمک
gas fired hardening tempering furnace U کوره سخت گردانی و بازپخت گازسوز
flame hardening U سخت گردانی سطح فلز توسط شعله
bayonet thermocouple probe U قسمت حس کننده دمای سرسیلندر که داخل ان پیچ میشود
cryogenic memory U رسانه ذخیره سازی که در دمای خیلی پایین کار میکند
reference junction U اتصالی در سیستم ترموکوپل که دمای اتصال دیگر نسبت به ان سنجیده میشود
dispersion hardening U سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
burn in U فرایندازمایش مدارها و مولفههای الکتریکی از طریق قراردادن انها در دمای زیاد یک کوره
austempering U تغییرات فیزیکی که در دمای ثابت برای بدست اوردن باینات از استنیت انجام می گیرد
longhand U خط معمولی
standards U معمولی
received U معمولی
run-of-the-mill <idiom> U معمولی
open cheque U چک معمولی
ferial U معمولی
standard U معمولی
ordinary U معمولی
faceless U معمولی
copybook U معمولی
routines U معمولی
routinely U معمولی
routine U معمولی
wonted U معمولی
usu U معمولی
conventional U معمولی
normal U معمولی
light water U اب معمولی
cyaniding U سخت گردانی سطح قطعات فولادی با غوطه ورسازی انهادر حمام نمکهای سیانید
icebox rivet U میخ پرچهای الومینیوم که تاموقع مصرف باید در دمای زیر صفر نگه داشته شوند
undress U جامه معمولی
the a merchant U سوداگر معمولی
complements U تعارفات معمولی
undresses U جامه معمولی
medium lampholder U سرپیچ معمولی
complementing U تعارفات معمولی
undressing U جامه معمولی
common link U حلقه معمولی
standard gauge U اندازه معمولی
civil time U ساعت معمولی
mulberry U توت معمولی
mulberries U توت معمولی
standard motor U موتور معمولی
standard trench U سنگر معمولی
workaday U معمولی عادی
normal U عادی معمولی
complemented U تعارفات معمولی
complement U تعارفات معمولی
white mulatto U توت معمولی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com