Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
credit
U
ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
credited
U
ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
crediting
U
ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
credits
U
ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
double entry bookkeeping
U
حسابداری دوبل
cost accounting
U
حسابداری قیمت تمام شده حسابداری هزینه حسابداری صنعتی
craft revolving fund
U
حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
open allotment
U
حساب اعتبار باز
what is the limit on my account?
U
حد اعتبار حساب من چقدراست؟
no year oppropriation
U
حساب تامین اعتبار باز حساب باز
cost accounting
U
حسابداری قیمت تمام شده حسابداری صنعتی
debiting
U
در ستون بدهی گذاشتن
debited
U
در ستون بدهی گذاشتن
debit
U
در ستون بدهی گذاشتن
debits
U
در ستون بدهی گذاشتن
deposit
U
به حساب بانک گذاشتن
deposits
U
به حساب بانک گذاشتن
charge a sum to
U
مبلغی را به حساب .....گذاشتن
debit
U
به حساب بدهی کسی گذاشتن
debiting
U
به حساب بدهی کسی گذاشتن
debited
U
به حساب بدهی کسی گذاشتن
debits
U
به حساب بدهی کسی گذاشتن
enter to someone's credit
U
به بستانکار حساب کسی گذاشتن
credit a sum to someone
U
مبلغی را به حساب بستانکارکسی گذاشتن
credit someone with a sum
U
مبلغی را به بستانکار حساب کسی گذاشتن
current cost accounting
حسابداری هزینه جاری حسابداری براساس نرخ های جاری
double squirrel cage motor
U
موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل
creditorship
U
بستانکاری
credit notes
U
اعلامیه بستانکاری
credit note
U
اعلامیه بستانکاری
overdrafts
U
حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
overdraft
U
حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
to secure a debtby a mortagage
U
با گرفتن گرو بستانکاری خودرا ازدیگران تامین کردن
unfinanced
U
بدون اعتبار تضمین اعتبار نشده
cost accounts
حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
petitioning creditor
U
بستانکاری که به دادگاه اعلام میکند که ممکن است مدیون ورشکسته باشد
moving pivot
U
نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
pilaster
U
هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
Composite Order
U
[شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
cost plus contracts
U
به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
reckoned
U
حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckon
U
حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckons
U
حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
pilaster
U
شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
herma
U
ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
capitalized expense
U
هزینهای که علاوه بر به حساب امدن در حساب سود وزیان
clearance
U
تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
equity accounts
حساب قسمت ذیحساب حساب های اموال یکان
overdrawn account
U
حساب اضافه برداشت شده حساب با مانده منفی
blocked
U
[ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
eustyle
U
[دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون]
baluster
U
ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده
To bring someone to account.
کسی را پای حساب کشیدن
[حساب پس گرفتن]
personal column
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
there is many a slip between the cup and the lip
<proverb>
U
از این ستون به آن ستون فرج است
rudder post
U
ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
columna rostrata
U
[ستون های توسکانی با پایه ستون]
To cook the books.
U
حساب بالاآوردن (حساب سازی کردن )
cell
U
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cells
U
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
accounting
U
حسابداری
book keeping
U
حسابداری
[حسابداری]
accountancy
U
حسابداری
bookwork
[bookkeeping]
U
حسابداری
[حسابداری]
accountancy
U
حسابداری
[حسابداری]
accounting
U
حسابداری
[حسابداری]
cost accounting
U
حسابداری
privilege
U
دستورات کامپیوتری که فقط توسط یک حساب امتیاز دار قابل دستیابی هستند , مثل حذف حساب و دیگر تنظیم کابر جدید یا بررسی کلمه رمز
sighting bar
U
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
band of shaft
U
[چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
from pillar to post
U
از این ستون بان ستون
tabulates
U
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
angle-leaf
U
[یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
tabulated
U
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulate
U
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
reckoning
U
تصفیه حساب صورت حساب
reckonings
U
تصفیه حساب صورت حساب
single entry
U
حسابداری فردی
voucher
U
سند حسابداری
vouchers
U
سند حسابداری
accounting machine
U
ماشین حسابداری
accounting price
U
قیمت حسابداری
national accounting
U
حسابداری ملی
single entry
U
حسابداری ساده
accounting system
U
نظام حسابداری
accounting profit
U
سود حسابداری
accounting principles
U
اصول حسابداری
inflation accounting
U
حسابداری تورمی
comptroller
U
بازرس حسابداری
tally sheet
U
کاربرگ حسابداری
stock accounting
U
حسابداری موجودی
accounting system
U
سیستم حسابداری
sales accounting
U
حسابداری فروش
charge and discharge statements
U
حساب قیومیت صورت و نحوه ارزیابی و عملیات مالی ارث حساب ارث
credit system of supply
U
سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
accounting profit
سود از دیدگاه حسابداری
lay off
<idiom>
U
به حال خود گذاشتن ،تنها گذاشتن
accountable depot
U
مرکز نگهداری سوابق حسابداری
accounting package
U
بسته پیش نوشته حسابداری
duple
U
دوبل
pace setter
U
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setter
U
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
march outpost
U
نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
pace-setters
U
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
check register
U
بازرسی کردن صورت حساب واریز حساب کردن واریزحساب
integrated accounting package
U
بسته پیش نوشته حسابداری مجتمع
modular accounting package
U
برنامه پیش نوشته حسابداری واحدی
accounting
U
اصول حسابداری برسی اصل و فرع
double bottoms
U
ناو کف دوبل
double diode
U
دیود دوبل
double refraction
U
انکسار دوبل
dual tire
U
لاستیک دوبل
doubled
U
بازی دوبل
double integral
U
انتگرال دوبل
double belt
U
تسمه دوبل
double acting fuse
U
فیوز دوبل
double seam
U
درز دوبل
double
U
بازی دوبل
doubled up
U
بازی دوبل
double amplitude
U
دامنه دوبل
push and pull lever
U
اهرم دوبل
dual capacitor
U
خازن دوبل
twin conductor
U
هادی دوبل
fours
U
مسابقه دوبل
double check
U
کیش دوبل
double knot
U
گره دوبل
double-check
U
کیش دوبل
double-checked
U
کیش دوبل
double-checking
U
کیش دوبل
double-checks
U
کیش دوبل
double vee guide
U
راهنمای وی دوبل
double u butt weld
U
جوش لب به لب یو دوبل
double refraction
U
شکست دوبل
double u butt joint
U
اتصال لب به لب یو دوبل
twin lever
U
اهرم دوبل
double frequency
U
فرکانس دوبل
doubles
U
بازی دوبل
current purchasing power
U
حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
double earth fault
U
اتصال زمین دوبل
double flanged seam
U
درز- لبه دوبل
polyphase earth
U
اتصال زمین دوبل
double flanged butt joint
U
اتصال لب به لب- لبه دوبل
double i butt weld
U
جوش درزی ای دوبل
double entry
U
سیستم دفترداری دوبل
double delta connection
U
اتصال مثلث دوبل
double dribble
U
خطای دوبل در بسکتبال
double bank radial engine
U
موتور ستارهای دوبل
indenture
U
دوبل کردن قرارداد
double accumulator switch
U
کلید انباره دوبل
double knee
U
لوله زانویی دوبل
duplex fixed bed miller
U
دستگاه فرز دوبل
double tandem engine
U
موتور سری دوبل
double three spindle machine
U
دستگاه سه هرزگردی دوبل
double rotor motor
U
موتور با رتور دوبل
double integration method
U
روش انتگرال دوبل
dual crank
U
میل لنگ دوبل
crown debt
U
طلب دولتی بستانکاری دولتی
lid
U
کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
run into
<idiom>
U
اثر گذاشتن ،تاثیر گذاشتن بر
lids
U
کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
cadre strength column
U
ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
trail formation
U
ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
double angle milling cutter
U
دستگاه فرز زاویه دوبل
double multiple disc clutch
U
کلاج چند صفحه- دوبل
double thrust bearing
U
یاطاقان با فشار محوری دوبل
double two high rolling mill
U
دستگاه نورد مضاعف دوبل
double thrust ball bearing
U
بلبرینگ با فشار محوری دوبل
double track railway bridge
U
پل راه اهن باسکوی دوبل
double helical gear
U
چرخ دندانه مارپیچی دوبل
double keyway broach
U
مته دستی با جا خار دوبل
double four spindle machine
U
دستگاه چهار هرزگردی دوبل
accounting package
U
نرم افزاری که توابع حسابداری تجاری را خودکار انجام میدهد
accounts package
U
نرم افزاری که توابع حسابداری تجاری را خودکار انجام میدهد
double accentric press
U
پرس خارج از مرکز بایاطاقان دوبل
double frame hobbing machine
U
دستگاه فرز غلطکی با قاب دوبل
double squirrel cage
U
موتور با رتور قفس سنجابی دوبل
adjustable double endwrench
آچار شش گوش قابل تنظیم دوبل
piled
U
ستون ستون لنگرگاه
pile
U
ستون ستون لنگرگاه
account
U
حساب صورت حساب
service line
U
خط مرزی روی زمین در بازی اسکواش دوبل
up and back
U
بازیگران عقب و جلو در بازی تنیس دوبل
double base diode
U
دیود- بیس دوبل ترانزیستور یونی- جانکشن
duplex operation
U
کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
bubble cap plate column
U
ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
acentrous
U
فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
socle
U
پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
corporate model
U
نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
he calcn lates with a
U
اوبادقت حساب میکند اودرست حساب میکند
digital computer
U
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
alleys
U
حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alley
U
حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alleyways
U
حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
To leave behinde.
U
جا گذاشتن ( بجا گذاشتن )
orphan
U
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphans
U
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphaned
U
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
request for discharge
U
عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
to leave someone in the lurch
U
کسیرا در گرفتاری گذاشتن کسیرا کاشتن یا جا گذاشتن
bubble tray column
U
ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
barbette
U
ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ
validation
U
اعتبار
valuing
U
اعتبار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com