English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
combined staff U ستاد مختلط ستاد متشکل از پرسنل نظامی چند کشور در عملیات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
staffed U پرسنل ستاد ستادی
staff U پرسنل ستاد ستادی
staffs U پرسنل ستاد ستادی
staffing guide U کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
army staff U ستاد نظامی
integrated staff U ستاد یکپارچه ستاد التقاطی
headquarters U ستاد
general staff U ستاد کل
duty officer U افسرمداومتکار ستاد
staffed U قسمت ستاد
staffs U 1- ستاد 2- کارکنان
general staff U ستاد ارتش
directing staff U ستاد هادی
staffs U قسمت ستاد
staff officer U افسر ستاد
general staff U ستاد عمومی
staffed U 1- ستاد 2- کارکنان
GHQ U ستاد عمومی
officer on duty U افسرنگهبان ستاد
vice chief of staff U دستیاررئیس ستاد
joint U ستاد مشترک
joint staff U ستاد مشترک
Chief of Staff U رئیس ستاد
Chiefs of Staff U رئیس ستاد
integrated staff U ستاد توام
supreme commander's staff U ستاد کل ارتش
staff U 1- ستاد 2- کارکنان
staff U قسمت ستاد
special staff U ستاد تخصصی
brigade headquarters U ستاد تیپ
personal staff U ستاد شخصی
brigade staff U ستاد تیپ
conducting staff U ستاد هادی
operational headquarters U ستاد عملیاتی
combined staff U ستاد مرکب
army general staff U ستاد عمومی ارتش
joint chief of staff U رئیس ستاد مشترک
jcs U رئیس ستاد مشترک
jcs U رئیس ستاد ارتش
supreme commander's staff U ستاد عالی ارتش
duty officer U افسر نگهبان ستاد
army staff U ستاد نیروی زمینی
joint chief of staff U رئیس ستاد ارتش
GHQ U مخفف ستاد مرکزی
conducting staff U ستاد هدایت کننده
directing staff U ستاد هدایت کننده
vice chief of staff U جانشین رئیس ستاد
personal staff U ستاد خصوصی فرمانده
assistant chief of staff U معاون رئیس ستاد
staff U چوب پرچم ستاد ارتش
planning staff U ستاد طرح ریزی کننده
staffs U چوب پرچم ستاد ارتش
staffed U چوب پرچم ستاد ارتش
general staff college U دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
combined communication board U هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب
staff U مربوط به ستاد سمبه پاک کننده توپ
staffed U مربوط به ستاد سمبه پاک کننده توپ
staffs U مربوط به ستاد سمبه پاک کننده توپ
reconstitution site U قرارگاه یا ستاد بازیافتی ازیک یکان منهدم شده
manoeuvre U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command U فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
manoeuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
anticrop operations U عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
reimbursable personnel U پرسنل حقوق بگیر نظامی
sending state U کشور اعزام کننده پرسنل
operations personal U پرسنل عملیات
combined arms army U ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
constructive school credit U بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
escape line U مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی
unified command U نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
counter military U ضد عملیات نظامی
Military operations. U عملیات نظامی
tactical plan U طرح عملیات نظامی
politico military U عملیات سیاسی نظامی
satellite U ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
satellites U ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
strategies U خط مشی نظامی و سیاسی و اقتصادی واجتماعی یا ملی کشور
strategy U خط مشی نظامی و سیاسی و اقتصادی واجتماعی یا ملی کشور
national command U یکان یا قسمت نظامی مربوط به هر ملت در عملیات چندکشور
strategic U استراتژیکی مربوط به خط مشیهای سیاسی واقتصادی و نظامی و روانی وجغرافیایی یا ملی کشور
co ed U دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
co-eds U دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
co-ed U دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
expandsionism U اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
operating strenght U پرسنل حاضر به خدمت پرسنل موجود یکان
north atlantic treaty organization (nato U پیمانی که در 9491 باشرکت 51 کشور به وجود امدو هدف ان در واقع مقابله نظامی با پیمان ورشو وبلوک شرق است
republics U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republic U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
bureau of naval personnel U اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
militarism U روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
judge advocate U دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
facings U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facing U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
reprisals U در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
reprisal U در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
Burundi U کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession U تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
extradites U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
terminal U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminals U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
rank and file U صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
provincialism U اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
innocent passage U مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
phantom order U قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military channel U چانل نظامی مجرای نظامی
military government U حکومت نظامی فرمانداری نظامی
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
counter air U عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
letter of recall U نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
organized U متشکل
formant U متشکل
statements U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagated U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation U عملیات کنترل زمین عملیات
military impedimenta U شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
army terminals U باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
unaligned U غیر متشکل
endarch U متشکل در خارج
organize U متشکل کردن
organizing U متشکل کردن
organizes U متشکل کردن
organising U متشکل کردن
organises U متشکل کردن
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
nonaligned U کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
reorganized U دوباره متشکل کردن
bitty U متشکل از قطعات ریز
reorganizing U دوباره متشکل کردن
reorganised U دوباره متشکل کردن
reorganize U دوباره متشکل کردن
reorganising U دوباره متشکل کردن
reorganises U دوباره متشکل کردن
reorganizes U دوباره متشکل کردن
gimmal U متشکل ازقطعات مرتبط
party U دسته متشکل جمعیت
complexes U مختلط
mixed U مختلط
complex U مختلط
farraginous U مختلط
mixes U مختلط
coeducational U مختلط
mix U مختلط
composite U مختلط
combined U مختلط
council of entent U متشکل از جمهوریهای افریقایی داهومی
geodesic dome U گنبد متشکل ازسطوح هندسی
e c s c (european coal & steel commissio U سازمان متشکل ازنمایندگان بلژیک
nation-states U حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
tetraspore U گروهی متشکل ازچهار هاگ
stanzaic U متشکل از چند بند شعر
nation state U حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
nation-state U حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
individual medley U شنای مختلط
mixed U یکان مختلط
composite unit U یکان مختلط
hybrid rocket U راکت مختلط
complex admittance U گذرایی مختلط
complex power U توان مختلط
composite U یکان مختلط
complex circuit U مدار مختلط
mixed economies U اقتصاد مختلط
complex impedance U ناگذرایی مختلط
complex number U عدد مختلط
complex number U اعداد مختلط
composite squadron U اسکادران مختلط
medley U مختلط رنگارنگ
medleys U مختلط رنگارنگ
coeducation U اموزش مختلط
mixed system U نظام مختلط
mixed doubles U دونفره مختلط
mixed strategy U استراتژی مختلط
omnibus test U ازمون مختلط
mixed government U حکومت مختلط
mixed economy U اقتصاد مختلط
mixed goods U کالاهای مختلط
mixed reinforcement U تقویت مختلط
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
diarchy U سیستم حکومت متشکل از دو رکن مستقل
beam column framing U ساختمان با قابهای متشکل ازتیر و ستون
lignocellulose U مواد سلولزی متشکل بافتهای چوبی
mixed policy U بیمه نامه مختلط
endowment assurance U بیمه عمر مختلط
symmetallism U سیستم دو فلزی مختلط
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com