English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 146 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
postimpressionism U سبک هنری تجسم عین منافر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sightseeing U دیدن منافر
perspectives U منافر و مرایا
perspective U منافر و مرایا
sight seeing U دیدار منافر جالب
illusionism U نگارش یا توصیف منافر وهمی
phantasmagoria U منافر متغیر اشیاء تخیلات پی در پی ومتغیر
phantasmagorias U منافر متغیر اشیاء تخیلات پی در پی ومتغیر
landscape architect U معمار یا متخصص ساختن منافر طبیعی نما
landscape architects U معمار یا متخصص ساختن منافر طبیعی نما
landscape gardeners U متخصص تزئین باغ وگلکاری وزیبا سازی منافر
landscape gardener U متخصص تزئین باغ وگلکاری وزیبا سازی منافر
panorama U منافر مختلفی که پی در پی پشت شهرفرنگ یا دوربین ازنظر بگذرد
panoramas U منافر مختلفی که پی در پی پشت شهرفرنگ یا دوربین ازنظر بگذرد
fine art U آثار هنری نمایشگاه آثار هنری
materialization U تجسم
hallucination U تجسم
shape U تجسم
incarnations U تجسم
substantiation U تجسم
visualization U تجسم
hallucinations U تجسم
portrayal U تجسم
incarnation U تجسم
embodiment U تجسم
portrayals U تجسم
shapes U تجسم
prosopopoeia U تجسم
visualization U تجسم فکری
ghost U تجسم روح
Impressionism U مکتب تجسم
apparitions U تجسم شبح
apparition U تجسم شبح
personification U تجسم شخصیت
spatial visualization U تجسم فضایی
twice born U تجسم ثانوی
shape U تجسم ترکیب
shapes U تجسم ترکیب
reincarnation U تجدید تجسم
reincarnations U تجدید تجسم
ghosts U تجسم روح
tablature U تجسم بصورت وضوح
perspective U مال اندیشی تجسم شی
perspectives U مال اندیشی تجسم شی
foreshortening U تجسم شکل در عمق
projection U تجسم پرتو افکنی
projections U تجسم پرتو افکنی
pseudopodium U تجسم واضح روح
pseudopod U تجسم واضح روح
self image U تجسم نفس واعمال خود
substantiative U بادلیل اثبات شده تجسم یافته
zoomorphism U تجسم خدا یا خدایان بشکل حیوانات پست
reincarnate U تجسم یا زندگی تازه دادن حلول کردن
ideogram U تجسم و نمایش عقاید و افکارو اجسام با تصویر
henry U هنری
artlessness U بی هنری
artistical U هنری
atheneum U مدرسهء هنری
mh U میلی هنری
athenaeum U مدرسهء هنری
mongram U امضای هنری
artistic aptitude U استعداد هنری
artist's workshop studio U کارگاه هنری
compositions U ترکیب هنری
millihenry U میلی هنری
inartistic U غیر هنری
composition U ترکیب هنری
atelier U کارگاه هنری
henry the f. U هنری یکم
henry the f. U هنری اول
works of art U کار هنری
worked U اثارادبی یا هنری
work U اثارادبی یا هنری
studio U کارگاه هنری
studios U کارگاه هنری
chiyjah U به سبک هنری
chujjah U به سبک هنری
chujjah U معماری هنری
connoisseur U منتقد هنری
artistic sense U ذوق هنری
work of art U کار هنری
chiyjah U معماری هنری
objet d'art U چیز هنری
objets d'art U چیز هنری
Art Nouveau U مکتب هنری آرنوو
prolusion U اثر هنری مقدماتی
fine art U هر مهارت هنری وفریف
chef-d'oeuvre U شاهکار ادبی یا هنری
masterstrokes U نازک کاری هنری
idealism U سبک هنری خیالی
chefs-d'oeuvre U شاهکار ادبی یا هنری
piracy U دزدی هنری یاادبی
composition U سرایش قطعه هنری
compositions U سرایش قطعه هنری
chef d'oeuvre U شاهکار ادبی یا هنری
artistically U بطور هنرمندانه یا هنری
romanticism U مکتب هنری رومانتیک
ballet U رقص ورزشی و هنری
ballets U رقص ورزشی و هنری
masterstroke U نازک کاری هنری
gallery U نقب اصلی نمایشگاه هنری
bric-a-brac U [اشیا عتیقه و هنری کوچک]
tp perfect oneself in an art U در هنری سرامد یا کامل شدن
cubist U وابسته به مکتب هنری کوبیسم
magnum opus U مهمترین اثر ادبی یا هنری
potboiler U هنرمند یا کار هنری مبتذل
galleries U نقب اصلی نمایشگاه هنری
blazonry U نمایش و جلوه هنری پرشکوه
epigone U مقلد اثار ادبی و هنری
inartistic U فاقد اصول هنری بی هنر
meier art judgement test U ازمون قضاوت هنری مایر
cubistic U وابسته به مکتب هنری کوبیسم
virtuoso U خوش قریحه دارای ذوق هنری
vandalised U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
virtuosos U خوش قریحه دارای ذوق هنری
Impressionism U سبک هنری امپرسیونیسم یاتئوری هیوم
vandalising U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalize U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
schmalz U موسیقی یااثر هنری خیال انگیزورویایی
plagiary U سارق اثار ادبی و هنری دیگران
vandalises U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
virtuosi U خوش قریحه دارای ذوق هنری
cognoscente U متخصص در اثار هنری عتیقه شناس
vandalizing U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalizes U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalized U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
rococo U سبک هنری قرن 81 میلادی عجیب و غریب
sgraffito U تزئینات هنری روی فروف سفالین وغیره
outside art U [هنری که خارج از چهارچوب رسمی و فرهنگی اجتماع باشد]
eroticism U تحریک احساسات شهوانی بوسیله تخیل ویابوسایل هنری
potboil U برای امرار معاش نویسندگی یاکارهای هنری مبتذل کردن
dramatics U کارهای هنری وخارج ازبرنامه دبیرستان و دانشکده روش نمایش
High Renaissance U [سبک معماری دوره رنسانس تا تجدد هنری و ادبی ایتالیا در قرن شانزد میلادی]
bureau U ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
bureaus U ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
dragon style U [سبک دراگون که سبک هنری وایکینگ های اسکاندیناوی بوده است.]
civil censorship U سانسور روابط غیرنظامی نظامیان سانسور امور هنری و ارتباطی غیرنظامیان
animism U اعتقاد باینکه ارواح مجرد وجود دارند اعتقاد بعالم روح و تجسم ارواح مردگان
visualises U تجسم کردن تصور کردن
visualising U تجسم کردن تصور کردن
visualize U تجسم کردن تصور کردن
visualizing U تجسم کردن تصور کردن
visualized U تجسم کردن تصور کردن
visualizes U تجسم کردن تصور کردن
visualised U تجسم کردن تصور کردن
flatbed U وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com