Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 125 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
mannerism
U
سبک بخصوص نویسنده
mannerisms
U
سبک بخصوص نویسنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
penster
U
نویسنده بویژه نویسنده مزدور
particular
U
خاص بخصوص
specifics
U
بخصوص خاص
specific
U
بخصوص خاص
res
U
شی ء بخصوص ماده
i mentioned one case in p
U
یک مورد بخصوص را ذکرکردم
featureless
U
بدون سیمایاجنبه بخصوص
why did you mention that onep
U
چه شد که ان یکی را بخصوص ذکر کردید
mannered
U
دارای سبک یا رفتار بخصوص تصنعی
predate
U
قبل از موقع بخصوص واقع شدن
predating
U
قبل از موقع بخصوص واقع شدن
wildfowl
U
مرغ شکار بخصوص مرغهای ابی
predated
U
قبل از موقع بخصوص واقع شدن
predates
U
قبل از موقع بخصوص واقع شدن
to have a closed meeting
U
نشست محرمانه داشتن
[بخصوص سیاست]
typecast
U
ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
poke
U
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
poked
U
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
typecasts
U
ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
typecasting
U
ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
pokes
U
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
poking
U
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
lion
U
[حکاکی سر شیر در معماری کلاسیک بخصوص در کتیبه ها]
accrual
U
افزایش تدریجی مقدار یا ارزش چیزی بخصوص پول
Expressionism
U
[جنبش هنرمندان شمال اروپا بخصوص در آلمان و هلند]
demand price
U
حداکثر قیمتی که خریداران کل را در بازار بخصوص جذب میکند
declarative statement
U
نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر بخصوص را میدهد
object language programming
U
برنامه نویسی به یک زبان ماشین قابل اجرا در یک کامپیوتر بخصوص
accrued benefit
U
پولی که شرکت به یکی از کارمندان بدهکار است بخصوص بابت بازنشستگی
elite
U
طبقه ممتازه هرجامعه و بخصوص طبقهای که قدرت حاکمه را در دست دارد
caught with hand in the cookie jar
<idiom>
U
مچ کسی را گرفتن
[بخصوص در مورد سوء استفاده از موضع قدرت و مقام]
particular lien
U
حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
scribbler
U
نویسنده بد
quill driver
U
نویسنده
the present writer
U
نویسنده
penwoman
U
زن نویسنده
writer
U
نویسنده
scrivener
U
نویسنده
writers
U
نویسنده
authoress
U
نویسنده زن
composers
U
نویسنده
penman
U
نویسنده
craftsman
U
نویسنده
craftsmen
U
نویسنده
composer
U
نویسنده
author
U
نویسنده
wordsmith
U
نویسنده
authors
U
نویسنده ها
writers
U
نویسنده ها
report writer
U
نویسنده گزارش
garreteer
U
نویسنده بی نوا
devils
U
نویسنده مزدور
technical writer
U
نویسنده فنی
neoteric
U
نویسنده تازه
fantast
U
نویسنده خیالپرست
hacks
U
نویسنده مزدور
hacked
U
نویسنده مزدور
hack
U
نویسنده مزدور
author
U
نویسنده موسس
drafter
U
نویسنده پیام
devil
U
نویسنده مزدور
escrow
U
موافقت نامه بین دونفرکه بامانت نزدشخص ثالثی سپرده شودوتاحصول شرایط بخصوص بدون اعتبارباشد
librettists
U
نویسنده اشعار اپرا
bel esprit
U
سخنران یا نویسنده باذوق
pen name
U
نام مستعار نویسنده
pen-name
U
نام مستعار نویسنده
authorial
U
موبوط به مصنف یا نویسنده
auctorial
U
منسوب به نویسنده یا مولف
pen-names
U
نام مستعار نویسنده
nomographer
U
نویسنده کتاب درباره
librettist
U
نویسنده اشعار اپرا
reporter
U
جمله ساز نویسنده ناصادق
to make good as a writer
U
نویسنده موفقی شدن
encyclopaedist
U
نویسنده دایره المعارف
hagiologist
U
نویسنده تاریخ اولیاوپیغمبران
headliner
U
نویسنده سرمقاله روزنامه
idem
U
همان نویسنده در همانجا
matthew
U
نویسنده انجیل متی
miscellanist
U
نویسنده مطالب مختلف
wanted clerks
U
دبیر یا نویسنده لازم است
He fabcies himself as a writer (author).
U
به خیال خودش نویسنده است
screenwriter
U
نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
magazin
U
نویسنده مقاله برای مجله
comedist
U
نویسنده نمایشهای خنده دار
hagiographer
U
نویسنده شرح حال مقدسین
posthumous
U
منتشر شده پس از مرگ نویسنده
city editor
U
نویسنده خیرمالی یاتجارتی درروزنامه
screenwriters
U
نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
memorialist
U
نویسنده یاد بود یا لوحه
phraseologist
U
جمله ساز نویسنده ناصادق
belletrist
U
نویسنده شعر و اثارادبی زیبا ادیب
dramaturge
U
نویسنده داستانهای نمایشی شبیه ساز
pornographer
U
نویسنده مطالب قبیح یا شهوت انگیز
tragedian
U
نویسنده یا بازیگر نمایشهای تراژدی ومحزون
monographist
U
نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
Historicism
U
[معماری متاثر از زمان گذشته بخصوص معماری احیای مذهبی]
heading
U
تاریخ ونشانی نویسنده کاغذ باسرتوپ زدن
interactive
U
سازمان تخصصی که موضوعاتی شامل زبان نویسنده
think piece
U
مقاله خبری امیخته باافکار وتفسیرات نویسنده
headings
U
تاریخ ونشانی نویسنده کاغذ باسرتوپ زدن
free lance
U
مفرد کار کردن نویسنده غیر وابسته
ethic
U
روش اخلاقی یک نویسنده یامکتب علمی یا ادبی و یاهنری
symbolist
U
نویسنده یاهنرمندی که بسبک سمبولیک اثاری خلق میکند نمادگر
liter any executor
U
کسیکه مامور چاپ کردن تالیفات نویسنده ایی میشود
publicist
U
نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
publicists
U
نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
jude
U
یهودا نویسنده رساله یهوداکه از رسالات عهد جدیدمسیحیان است
holotype
U
نمونهای که نویسنده یا دانشمندی برای معرفی یک راسته یا دسته ازجانوران وگیاهان معین میکند
copyrights
U
که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyright
U
که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
Calvinist austerity
U
[معماری قرن بیست و بیست و یک بخصوص در هلند از مشخصه های آن تیرهایی با لبه های تیز و سخت بوده است.]
the concert of europe
U
منظوردولی هستند که پس ازشکست ناپلئون اول در سال 5181 در کنفرانس وین سیاست خارجی خود را با هم هماهنگ ساختند و این هماهنگی بخصوص در زمینه مسائل مربوط به بالکان وعثمانی محسوس بود
copyright
U
اثر یک نویسنده زنده که کسی که پنجاه سال است نمرده است
copyrights
U
اثر یک نویسنده زنده که کسی که پنجاه سال است نمرده است
'The Catcher in the Rye'
[by Salinger / work title]
U
! ناطور دشت ! یا ! ناتور دشت !
[نام رمانی اثر نویسنده آمریکایی سالینجر]
copyright
U
اثر یک نویسنده و... که پنجاه سال است مرده است ودیگری میتواند آن را چاپ کند
copyrights
U
اثر یک نویسنده و... که پنجاه سال است مرده است ودیگری میتواند آن را چاپ کند
contra preferentum rule
U
درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
shareware
U
نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
bakuninism
U
اصول عقایدباکونین نویسنده انارشیست روسی و همکار مارکس وانگلس که بعدها به علت داشتن عقاید نظامی از جانب ایشان طرد شد . او موسس مکتب نهیلیسم روسیه نیزهست
grubs
U
مزدور نویسنده مزدور
grubbed
U
مزدور نویسنده مزدور
grub
U
مزدور نویسنده مزدور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com