Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
kinetic lead
U
سبقت مربوط به شتاب یاانرژی سینتیک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
isolead curve
U
خط میزان منحنی نقاط هم سبقت در تیراندازی خط نمایش سبقت
linear speed
U
روش محاسبه سبقت به طریقه خطی سبقت خطی هدف
lead curve
U
خط منحنی گرفتن سبقت درتیراندازی منحنی سبقت توپ
cyclotron
U
دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
kinetics
U
سینتیک
kinetic energy
U
انرژی سینتیک
kinetic pressure
U
فشار سینتیک
chemical kinetics
U
سینتیک شیمیایی
pair production
U
تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
precedence
U
سبقت
overtaking lane
U
خط سبقت
antedated
U
سبقت
antecedence
U
سبقت
transcendence or cy
U
سبقت
overtaking
U
سبقت
antedate
U
سبقت
competitive
U
سبقت جو
competitiveness
U
سبقت جو
antedates
U
سبقت
precession
U
سبقت
leads
U
سبقت هادی
competition
U
سبقت جوئی
leads
U
زاویه سبقت
competitions
U
سبقت جوئی
precess
U
سبقت گرفتن
lead
U
سبقت هادی
lead
U
زاویه سبقت
grabbed
U
سبقت گرفتن
grabs
U
سبقت گرفتن
transcends
U
سبقت جستن
transcend
U
سبقت جستن
transcended
U
سبقت جستن
transcending
U
سبقت جستن
passant
U
سبقت گیر
stadia line
U
خط انحراف سبقت
to get the better of
U
سبقت گرفتن بر
best
U
سبقت گرفتن
prediction angle
U
زاویه سبقت
grabbing
U
سبقت گرفتن
grab
U
سبقت گرفتن
forereach
U
سبقت گرفتن از
get the start of
U
سبقت جستن بر
exceeding
U
سبقت و پیشی
lead pursuit
U
مسیر سبقت
leads and lags
U
سبقت ها و تاخیرها
overtakes
U
سبقت گرفتن
outdistance
U
سبقت گرفتن بر
lead lag relation
U
رابطه سبقت
outdistancing
U
سبقت گرفتن بر
lead angle
U
زاویه سبقت
GIVE WAY
U
سبقت آزاد
GIVE WAY
U
محل سبقت
one upmanship
U
یک قدم سبقت
lateral tell
U
سبقت عرضی
outdistanced
U
سبقت گرفتن بر
overtake
U
سبقت گرفتن
outguess
U
سبقت جستن
one-upmanship
U
یک قدم سبقت
overtaken
U
سبقت گرفتن
outdistances
U
سبقت گرفتن بر
outmaneuver
U
سبقت گرفتن بر
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
competitions
U
هم چشمی سبقت جویی
overtaking vessel
U
شناوه سبقت گیرنده
overtakes
U
سبقت گرفتن بر رد شدن از
overtaken
U
سبقت گرفتن بر رد شدن از
overtaking vessel
U
ناو درحال سبقت
overtake
U
سبقت گرفتن بر رد شدن از
competition
U
هم چشمی سبقت جویی
pass
U
سبقت گرفتن از خطور کردن
leading line
U
خط بستن زاویه سبقت به توپ
anticipates
U
پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipate
U
پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
passes
U
سبقت گرفتن از خطور کردن
passed
U
سبقت گرفتن از خطور کردن
anticipated
U
پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipating
U
پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
one upmanship
U
سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
one-upmanship
U
سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
toget the start of one's rival
U
بررقیبان خود پیشی یا سبقت جستن
prediction mechanism
U
دستگاه مدبر یا محاسب سبقت هدف
outfoot
U
در سرعت سبقت گرفتن بر جلو افتادن از
overtaking sight distance
U
مسافت دید برای سبقت گرفتن
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
outpoint
U
سبقت گرفتن پوان یا نمره بیشتر اوردن از
anticipation
U
سبقت وقوع قبل از موعد مقرر پیشدستی
to cut brake or beat a r
U
گوی سبقت رادر رشتهای ازپیشینیان ربودن
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
seen fire
U
اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود
cursoriness
U
شتاب
speeding
U
شتاب
over hasty
U
پر شتاب
hie thee
U
شتاب کن
speed
U
شتاب
expedience
U
شتاب
speeds
U
شتاب
hastiness
U
شتاب
in a hurry
U
در شتاب
haste
U
شتاب
precipitation
U
شتاب
acceleration lane
U
خط شتاب
hustling
U
شتاب
hustles
U
شتاب
hustled
U
شتاب
hustle
U
شتاب
unhurriedly
U
بی شتاب
accelerator
U
شتاب
unhurried
U
بی شتاب
accelerators
U
شتاب
acceleration
U
شتاب
pelt
U
شتاب
pelted
U
شتاب
expediency
U
شتاب
pelts
U
شتاب
at full lick
U
با شتاب
at leisure
U
بی شتاب
impact acceleration
شتاب ضربه ای
deceleration
U
شتاب منفی
instantaneous acceleration
شتاب لحظه ای
initial acceleration
U
شتاب اولیه
hying
U
شتاب کردن
deceleration
U
شتاب کاهنده
in a hurried state
U
در حال شتاب
tilt
U
شتاب پرتاب
hasty
U
شتاب زده
hurries
U
راندن شتاب
tilted
U
شتاب پرتاب
tilts
U
شتاب پرتاب
hurries
U
شتاب کردن
hurry
U
شتاب کردن
hurriedly
U
از روی شتاب
hurrying
U
شتاب کردن
hurry
U
راندن شتاب
hurrying
U
راندن شتاب
peremptory
U
شتاب امیز
accelerated particle
U
ذره با شتاب
angular acceleratin
U
شتاب زاویهای
angular acceleration
U
شتاب زاویهای
electron acceleration
U
شتاب الکترون
accelerating
U
شتاب دادن
d. haste
U
شتاب زیاد
accelerates
U
شتاب دادن
accelerated
U
شتاب دادن
accelerate
U
شتاب دادن
coefficient of acceleration
U
ضریب شتاب
accelerometer
U
شتاب سنج
hastener
U
شتاب کننده
accelerating electrode
U
الکترود شتاب ده
accelerating power
U
قدرت شتاب
acceleration coefficient
U
ضریب شتاب
acceleration due to gravity
U
شتاب ثقل
acceleration of free fall
U
شتاب گرانی
acceleration of free fall
U
شتاب ثقل
apparent gravity
U
شتاب گرانی
apparent gravity
U
شتاب ثقل
acceleration of gravity
U
شتاب ثقل
acceleration of gravity
U
شتاب گرانش
acceleration of gravity
U
شتاب گرانی
acceleration principle
U
اصل شتاب
acceleration space
U
فضای شتاب
hie
U
شتاب کردن
acceleration time
U
زمان شتاب
centripetal acceleration
U
شتاب مرکزگرا
despatched
U
کشتن شتاب
previousness
U
شتاب زدگی
skelp
U
شتاب کردن
skelpit
U
شتاب کردن
transverse acceleration
U
شتاب عرضی
spatchcock
U
با شتاب جادادن
jotted
U
با شتاب نوشتن
jots
U
با شتاب نوشتن
precipitateness
U
شتاب زدگی
jot
U
با شتاب نوشتن
accelerator
U
شتاب دهنده
normal acceleration
U
شتاب قائم
retardation
U
شتاب منفی
accelerators
U
شتاب دهنده
despatches
U
کشتن شتاب
despatching
U
کشتن شتاب
dispatch
U
کشتن شتاب
dispatched
U
کشتن شتاب
dispatches
U
کشتن شتاب
post haste
U
با شتاب فراوان
post deflection acceleration
U
شتاب ثانوی
positive acceleration
U
شتاب مثبت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com