English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dais U سایبان یااسمانه بالای تخت پادشاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
abat-voix U [قبه یا سایبان که صدا را در پشت و بالای سکوی خطابه منعکس می کند.]
king dom U کشوری که پادشاه داشته باشد قلمرو یک پادشاه
overhead clearance U حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
overhead cover U پوشش بالای سر روپوش بالای سر
pops U برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pop U برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
popped U برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
crest clearing U محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
dorse U سایبان
shade U سایبان
awning U سایبان
shades U سایبان
canopy U سایبان
shadings U سایبان
pentice U سایبان
umbrella سایبان
umbrellas U سایبان
sun blind U سایبان
parasol U سایبان
parasols U سایبان
pergolas U سایبان
bower U سایبان
canopies U سایبان
pergola U سایبان
hovels U سایبان
hovel U سایبان
bowers U سایبان
awning U سایبان کرباسی
awnings U سایبان کرباسی
car port U سایبان اتومبیل
car ports U سایبان اتومبیل
cockpit canopy سایبان خلبان
sunshade U سایبان ساباط
sunshades U سایبان ساباط
snowshed U سایبان برفی
ciborium U سایبان محراب
baldaquin U سایبان پایدار
baldacchino U سایبان پایدار
baldachino U سایبان پایدار
baldachin U سایبان پایدار
feast of tabernacles U عید سایبان
abat vent U سایبان کوچک
stanchion U سایبان یا چادر جلومغازه
ride rope U بند سایبان کشتی
sentry box U سایبان چوبی نگهبان
sentry boxes U سایبان چوبی نگهبان
abat jour U سایبان پنجره هوا
marquees U خیمه بزرگ سایبان
booths U سایبان خیمه پاسگاه
booth U سایبان خیمه پاسگاه
marquee U خیمه بزرگ سایبان
canopy release knob دکمه برقراری سایبان
canopy U کروک اتومبیل سایبان گذاشتن
embower U درداربست جادادن در سایبان نشاندن
canopies U کروک اتومبیل سایبان گذاشتن
sentry box U سایبان چوبی نگهبان سرپناه نگهبانی
sentry boxes U سایبان چوبی نگهبان سرپناه نگهبانی
kings U پادشاه
Shahs U پادشاه
our sovereingn U پادشاه
o king U ای پادشاه
queen U زن پادشاه
kingless U بی پادشاه
Shah U پادشاه
rex U پادشاه
queenconsort U زن پادشاه
constitutional monarch U پادشاه
queens U زن پادشاه
head of state U پادشاه
sovereign U پادشاه
king U پادشاه
monarchs U پادشاه
sovereigns U پادشاه
potentates U پادشاه
monarch U پادشاه
potentate U پادشاه
kingling U پادشاه کوچک
sign manual U امضا پادشاه
kings palace U قصر پادشاه
lese majestyodhkj &odhkj fvqn U پادشاه یا دولت
oberon U پادشاه پریان
regicide U قتل پادشاه
fit for a king U لایق پادشاه
regicides U قتل پادشاه
rial U پادشاه ملکه
kings palace U کاخ پادشاه
king of england U پادشاه انگلستان
transom U پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
royal prerogative U حق امتیاز ویژه پادشاه
princess of the blood U دختر یا نوه پادشاه
his britannic majesty U اعلیحضرت پادشاه انگلستان
privy seal U مهر شخصی پادشاه
lord lieutenant U نماینده پادشاه در ایالات
croesus U کراسوس : پادشاه یونان
raja or rajah U راجه-امیریا پادشاه
aeolus U پادشاه تسالی یونان
regent U نماینده پادشاه رئیس
regents U نماینده پادشاه رئیس
king's counsel U قاضی دادگاه پادشاه
king of birds U پادشاه مرغان :دال
prince royal U پسر ارشد پادشاه انگلیس
the u kingdom U کشوری که پادشاه داشته باشد
the u states U کشوری که پادشاه داشته باشد
they attended the king U ایشان درخدمت پادشاه بودند
regius professor U استاد منصوب ازطرف پادشاه
herod U هبرودیس :نام پادشاه یهودیه
HMS U مخفف در خدمت پادشاه انگلیس
dauphiness U عروس پادشاه فرانسه ازپسرارشدش
princessroyal U بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
gordian U وابسته به پادشاه فریجیه لاینحل
sovereignty U اقتدار و برتری قلمرو پادشاه
privy purse U اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
kinglet U پادشاه کوچک و بی اهمیت امیر
priam U پریام پادشاه تروا وپدر هکتور
infanta U دختر پادشاه و ملکه اسپانیا یاپرتقال
dauphin U عنوان پسر ارشد پادشاه فرانسه
household troops U هیئت محافظ پادشاه یا نجیب زاده
the code of justinian U مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
royalty U حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
royalties U حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
monarchical U وابسته به یا همانند پادشاه یا نظام پادشاهی
yeoman of the guard U گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
jacobite U طرفدارسلطنت جیمز اول پادشاه مخلوع انگلیس
infante U جوانترین پسر پادشاه و ملکه اسپانیا و پرتقال
queen dowager U زنی که شوهرش پادشاه بوده ومرده است
monarchs U پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
kingmaker U کسی که درانتخاب پادشاه یا رئیس موثر است
monarch U پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
eminent domain U مالکیت مطلق دولت یا پادشاه یا رئیس مملکت
empires U امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
empire U امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
homage U اعلام رسمی بیعت از طرف متحد یا متفقی نسبت به پادشاه
romulus U رمولوس برادررموس نخستین پادشاه بنیادگذار داستانی شهر روم
Desornamentado U [سبک معماری رنسانس در اسپانیا در دوره ی حکومت پادشاه فیلیس]
order of council U تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
Georgian architecture U معماری جرجی [در زمان پادشاه جرج اول تا چهارم انگلستان]
to kiss hands U دست پادشاه بزرگی راهنگام رفتن به ماموریت بعنوان بدرود بوسیدن
letters missive U نامه رسمی پادشاه که در ان کسی برای اسقفی گماشته شده است
koh i noor U کوه نور:الماس نامی هندوستان که اکنون جزودارایی پادشاه انگلیس است
agamemnon U اگاممنون پادشاه مایسنا که منازعهء او با اشیل مقدمهء داستان حماسی ایلیاد است
procedendo U حکم پادشاه در مورد تسریع دادرسی به قاضی یی که صدور رای را به تاخیرانداخته است
lord chancellor U بزرگترین لرد انگلیس که بامورقضایی رسیدگی کرده ومهردارسلطنتی ومشاورمخصوص پادشاه ورئیس مجلس اعیان میباشد
into the bargain U بالای ان
up U بالای
upped U بالای
atop of U بالای
over U بالای
at the top of U در بالای
atop of U در بالای
over- U بالای سر
outreach U بالای سر
over- U بالای
over U بالای سر
upping U بالای
overhead U بالای سر
above U بالای
above U بالای سر
oer U بالای
overhead U در بالای سر
on U بالای در باره
upstream U بالای رودخانه
crown U بالای هرچیزی
uptown U بالای شهر
overhead forehand U فورهند از بالای سر
overhead stroke U ضربه از بالای سر
overhead cover U حفاظ بالای سر
overhead backhand U بک هند از بالای سر
over the horizon U بالای افق
mantel board U در بالای بخاری
oer U بالای سر روی سر
mean high water U اب بالای میانگین
up the street U بالای خیابان
fanlight U پنجره بالای در
fanlights U پنجره بالای در
ridge tree U کش بالای شیروانی
over the horizon U از بالای افق
knap U بالای تپه
crowns U بالای هرچیزی
roof tree U کش بالای شیروانی
ridge pole U کش بالای شیروانی
crow's nest U بالای بلندی
aloft U در بالای زمین
pressure above the atmosphere U فشار بالای جو
It passed over my head. U از بالای سرم رد شد
plunging fire U اتش بالای سر
rooftops U بالای بام
ridge piece U کش بالای شیروانی
in U بالای روی
fan light U پنجره بالای در
above the earth U بالای زمین
in- U بالای روی
rooftop U بالای بام
run over <idiom> U حرکت از بالای
the sky is above us آسمان بالای سر ماست
exoatmosphere U ترکش اتمی بالای جو
aloft U سطوح بالا در بالای
headline U در بالای صفحه ریسمان
intercepting ditch U ابرو بالای خاکبرداری
refereed U داور بالای والیبال
refereeing U داور بالای والیبال
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com