English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
quadrivium U سال چهارم دوره لیسانس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
undergraduate U دانشجوی دوره لیسانس
undergraduates U دانشجوی دوره لیسانس
quarterfinal U دوره یک چهارم نهایی درمسابقات حذفی
biquadratic U قوه چهارم توان چهارم
bachelors U لیسانسیه لیسانس
postgraduate U بعد از لیسانس
bachelor's degree U مدرک لیسانس
Bachelor of Arts U لیسانس هنر
bachelor U لیسانسیه لیسانس
Bachelor of Science U لیسانس علوم
postgraduates U بعد از لیسانس
mss U فوق لیسانس علوم
graduate education U اموزش بعد از لیسانس
ms. U فوق لیسانس علوم
graduate student U دانشجوی بعد از لیسانس
gre U امتحان ورودی بعد از لیسانس
B.A.s U مخفف لیسانس علوم انسانی
postgraduates U وابسته به تحصیلات فوق لیسانس
B.A U مخفف لیسانس علوم انسانی
postgraduate U وابسته به تحصیلات فوق لیسانس
M.A U مخفف فوق لیسانس هنر
M.A.s U مخفف فوق لیسانس هنر
cooling-off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene U وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling-off periods U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
interregnums U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
fourth U چهارم
quarter note U نت یک چهارم
fourths U چهارم
quarter U یک چهارم
quadrant U یک چهارم
three-quarters U سه چهارم
three-quarter U سه چهارم
quadrature U یک چهارم
quarter of an hour U یک چهارم سده
quater tone U یک چهارم پرده
biquadrate U قوه چهارم
quarterfinal U یک چهارم نهایی
quartern U یک چهارم پوند
quartern U یک چهارم پینت
qyaternary U دوران چهارم
subdominant U نت چهارم موسیقی
fourth dimension U بعد چهارم
pecked U یک چهارم بوشل
pecks U یک چهارم بوشل
diatessaron U فاصله یک چهارم
pecking U یک چهارم بوشل
quarter final U یک چهارم نهایی
peck U یک چهارم بوشل
airt U یک چهارم وسعت
quarter-finals U یک چهارم نهایی
quarter-final U یک چهارم نهایی
fourth estate U رکن چهارم مشروطیت
fourth generation computer U کامپیوتر نسل چهارم
dee U حرف چهارم D نام
center of quarter circles U مرکز یک چهارم دایره ها
ring finger U انگشت چهارم دست چپ
ring fingers U انگشت چهارم دست چپ
act ii Šscene iv U پرده دوم مجلس چهارم
delta U حرف چهارم زبان یونانی
D, d (D's, d's) U حرف چهارم الفبای انگلیسی
on the th prox U در روز چهارم ماه اینده
deltas U حرف چهارم زبان یونانی
d U حرف چهارم الفبای انگلیسی
x U حرف بیست و چهارم الفبای انگلیسی
slow-wave sleep [SWS] U مراحل سوم و چهارم خواب [روانشناسی]
deep sleep U مراحل سوم و چهارم خواب [روانشناسی]
cleanup U توپزن چهارم که معمولا قوی است
X, x (X's, x's) U حرف بیستو چهارم الفبای انگلیسی
fastigium U راس قسمت فوقانی بطن چهارم
April U ماه چهارم سال فرنگی اوریل
quarterfinalist U کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
quarter U یک چهارم زمان مسابقه قسمت عقبی کناره قایق
colporteur U کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
Georgian architecture U معماری جرجی [در زمان پادشاه جرج اول تا چهارم انگلستان]
milreis U سکه زرپرتقال که 4 شیلینگ وپنج ویک چهارم پنس ارزش دارد
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
transport U لایه چهارم در مدل شبکه ISO/ OSI که حاوی اتصال و بررسی و کنترل های مط لوب کیفیت اتصالات است
transports U لایه چهارم در مدل شبکه ISO/ OSI که حاوی اتصال و بررسی و کنترل های مط لوب کیفیت اتصالات است
transporting U لایه چهارم در مدل شبکه ISO/ OSI که حاوی اتصال و بررسی و کنترل های مط لوب کیفیت اتصالات است
transported U لایه چهارم در مدل شبکه ISO/ OSI که حاوی اتصال و بررسی و کنترل های مط لوب کیفیت اتصالات است
rood U مقیاس سطحی معادل یک چهارم جریب مقیاس طولی که درانگلستان 7 الی 8 یارد است
quadrant U ربع دایره یک چهارم طول قوس دایره
semifinal U مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
salor U سالور [از قدیمی ترین ایل های ترکمن که به قرن چهارم هجری شمسی باز می گردند. عده ای هم در افغانستان زندگی می کنند. نگاره خاص فرش های آنها گل های هشت ضلعی است.]
spandrel U لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
set U دوره
contemporaries U هم دوره
contemporary U هم دوره
circuits U دوره
circuit U دوره
periods U دوره
period U دوره
phased U دوره
instar U دوره
edge U دوره
edges U دوره
phases U دوره
rimless U بی دوره
compass U دوره
cycled U دوره
felly U دوره
felloe U دوره
cycle U دوره
one's d. U دوره
bordered U دوره
he has run his race U دوره
cycles U دوره
periodicity U دوره
outline U دوره
era U دوره
stadia U دوره
career U دوره
course U : دوره
stadium U دوره
coursed U : دوره
perimeter U دوره
perimeters U دوره
courses U : دوره
setting up U دوره
epochs U دوره
epoch U دوره
rhythm U دوره
careered U دوره
eras U دوره
outlined U دوره
outlines U دوره
careers U دوره
border U دوره
outlining U دوره
bordering U دوره
rims U دوره
careering U دوره
to have ones fling U دوره
pool U دوره
pooled U دوره
pools U دوره
session U دوره
rhythms U دوره
phase U دوره
periphery U دوره
rim U دوره
term U دوره
termed U دوره
peripheries U دوره
sessions U دوره
sets U دوره
reviewal U دوره
stadiums U دوره
Ice Age U دوره یخ
terming U دوره
guarantee period U دوره ضمانت
fellyfelloe U دوره درندگی
quarterly period U دوره سه ماهه
foreperiod U پیش دوره
game cycle U دوره بازی
flux linking a turn U شاره دوره
on probation U در دوره ازمایشی
germinal period U دوره نوجنینی
financial period U دوره مالی
three-month period U دوره سه ماهه
hucksterer U دوره گرد
estrous cycle U دوره فحلی
caird U دوره گرد
budget period U دوره بودجه
blocking period U دوره وقفه
biennium U دوره دوساله
basic course U دوره مقدماتی
advanced course U دوره عالی
adolescence U دوره جوانی
advance course U دوره عالی
action period U دوره کنش
processes U دوره عمل
process U دوره عمل
cheap jack U دوره گرد
colportage U دوره گردی
perlim U دوره مقدماتی
elimination heat U دوره مقدماتی
electoral legislative term U دوره انتخابیه
duty factor U دوره کار
duty cycle U دوره کار
cycle time U زمان دوره
critical period U دوره شاخص
critical period U دوره بحرانی
crier U دوره گرد
contract period U دوره قرارداد
continous cycle U دوره بی وقفه
conducting period U دوره رسانایی
grace period U دوره مهلت
occupancy cycle U دوره سکونت
period U دوره زمان
refreshing course U دوره بازاموزی
rest period U دوره استراحت
retention period U دوره ابقا
retrace interval U دوره بازگشت
retrace period U دوره بازگشت
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com