English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
greenwich time U ساعت یا زمان گرینویچ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
zulu time U ساعت گرینویچ
Greenwich Mean Time U معیار ساعت گرینویچ
greenwich sidereal time U زمان نجومی گرینویچ
date time group U گروه ساعت و زمان
clock U تپش زمان سنجی ساعت
clocks U تپش زمان سنجی ساعت
immediate U پردازش داده پس از ایجاد آن و نه انتظار برای پاس ساعت یا زمان سنگرون
fixes U 1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند
fix U 1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند
isochronous network U شبکهای که در آن تمام قط عات شبکه از یک ساعت عمومی استفاده می کنند تا زمان بندی یکسان باشد
sundials U ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
sundial U ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
man hour U واحد زمان کار که برابر یک ساعت کار یک فرد است وبرای پرداخت مزد منظورمیشود
greenwich U گرینویچ
zulu time U وقت گرینویچ
greenwich meridian U نصف النهار گرینویچ
prime meridian U نصف النهار گرینویچ
prime meridian U نصف النهار مبداء یا گرینویچ
crystal U قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
crystals U قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
Look at the watch. U نگاه کنید به ساعت [مچی] ببینید ساعت چند است.
zone time U وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
By my watch it's five to nine. U طبق ساعت [مچی] من ساعت پنج دقیقه به نه است.
My curfew is at 11. U من ساعت ۱۱ باید خانه باشم. [چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد]
SDRAM U قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی سکردن شده است و زمان بین عملیات حافظه را حذف میکند
standard time U ساعت بین المللی ساعت استاندارد
spindle U دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock. U او [مرد] عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
spindles U دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
greenwich hour angle U زاویه ساعتی بین نصف النهارسماوی گرینویچ و نصف النهار محل
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
synchronous U ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
clockwise U مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
o'clock U ساعت از روی ساعت
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
transmission U وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmissions U وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
seek time U زمان جستجو زمان طلب
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
presented U زمان حاضر زمان حال
presenting U زمان حاضر زمان حال
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
present U زمان حاضر زمان حال
presents U زمان حاضر زمان حال
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
clock generator U ساعت زا
timŠepiece U ساعت
hourly U ساعت به ساعت
clk U ساعت
oclock U ساعت
hour U ساعت
passionflower U گل ساعت
Every so often . Every hour on the hour. U دم به ساعت
hours U ساعت
passion flower U گل ساعت
ticker U ساعت
horologii U ساعت
hour ly U ساعت به ساعت
ticker [colloquial] [watch] U ساعت
time-piece U ساعت
timepiece U ساعت
clock U ساعت
timepiece U ساعت
horologium U ساعت
clocks U ساعت ها
watches U ساعت
timepieces U ساعت
h hour U ساعت س
watching U ساعت
horologe U ساعت
clock U ساعت
by my watch U ساعت من
watch U ساعت
in hour's time U دو ساعت
zero hour U ساعت س
watched U ساعت
clocks U ساعت
maypop U گل ساعت
self-esteem U ساعت
civil time U ساعت محلی
sext U عبادت ساعت 21
sext U نماز ساعت شش
real time clock U ساعت بلادرنگ
the watch is warranted U خوبی ساعت
alarum U ساعت زنگی
clock U ساعت ورزشگاه
hourglasses U ساعت ریگی
shipper U اهرم ساعت
shooting ckock U ساعت مسابقه
hourglass U ساعت ریگی
sun dial U ساعت افتابی
shot clock U ساعت مسابقه
face of the clock U صفحه ساعت
solar time U ساعت شمسی
hourglasses U ساعت شنی
hourglass U ساعت شنی
alarum clock U ساعت شماطهای
by my watch U مطابق ساعت من
balance wheel U رقاص ساعت
clocks U ساعت ورزشگاه
solariums U ساعت افتابی
solarium U ساعت افتابی
chess clock U ساعت شطرنج
business hours U ساعت اداری
capped watch U ساعت شکاری
wall clock ساعت دیواری
sundials U ساعت افتابی
atomic clock U ساعت اتمی
watch test U ازمون ساعت
system time U ساعت سیستم
pocket watch U ساعت جیبی
ampere hour U امپر- ساعت
ampere hour U امپر ساعت
universal time U ساعت جهانی
sundial U ساعت افتابی
at eight o'clock U در ساعت هشت
business hours U ساعت کاری
passion fruit U میوهی گل ساعت
electric clock U ساعت الکتریکی
hr U مخفف ساعت
man hour U نفر ساعت
daylight saving time U ساعت تابستانی
biological clock U ساعت زیستی
four o'clock U ساعت چهار
game clock U ساعت ورزشگاه
lights out U ساعت خواب
wristlet U بند ساعت
hrs U مخفف ساعت
kilowatt hours U کیلووات در ساعت
kilowatt hour U کیلووات در ساعت
mean time U ساعت متوسط
dutchmans U یکجور گل ساعت
man hours U نفر در ساعت
tower clock U برج ساعت
half hour U نیم ساعت
hand glass U ساعت شنی
watch glass U شیشه ساعت
watch case U قاب ساعت
kwh U کیلووات- ساعت
strikers U ساعت زنگی
striker U ساعت زنگی
in the space of an hour U بفاصله یک ساعت
w.h. U وات ساعت
internal clock U ساعت داخلی
sandglass U ساعت ریگی
watch glss U شیشه ساعت
watch key U کلید ساعت
horary U ساعت بساعت
horology U ساعت سازی
hour glass U ساعت ریگی
hand U عقربه [ساعت ...]
clockhand U عقربه [ساعت ...]
watt hour U وات ساعت
watchcase U جعبه ساعت
watchcase U قاب ساعت
watchbands U بند ساعت
clock speed U سرعت ساعت
digital clock U ساعت رقمی
clock work U چرخهای ساعت
wristwatches U ساعت مچی
We will come at 8. ما ساعت 8 میاییم.
wristwatch U ساعت مچی
wristlet watch U ساعت مچی
pph U تعدادصفحه در ساعت
quarter hour U ربع ساعت
watchmaker U ساعت ساز
watch maker U ساعت ساز
watchband U بند ساعت
clockwise U در جهت ساعت
clockwise U درجهت ساعت
civil time U ساعت معمولی
clock maker U ساعت ساز
horologer U ساعت ساز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com