English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 191 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dead hours U ساعات خاموشی در شب ساعات خاموشی شبانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
curfew period U ساعات خاموشی
dead hours U ساعات خاموشی در شب
black out U حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
battle lights U چراغ خاموشی شبانه
thoughtful hours U ساعات فکر
thoughtful hours U ساعات تفکر
waking hours U ساعات بیداری
workweek U ساعات کارهفته
prime time U ساعات پر بیننده
silent hours U ساعات خواب
office hours U ساعات کار
off hours U ساعات بیکاری
off hours U ساعات فراغت
hours of labor U ساعات کار
duration of sunshine U ساعات افتابی
office hours U ساعات اداری
prime time U ساعات پر شنونده
prime time U ساعات اوج
visiting hours ساعات ملاقات
overtime U ساعات اضافی
out of [outside] office hours U خارج از ساعات اداری
hours of worship ساعات پرستش یا نماز
the small hours U ساعات بعد از نیمه شب
horoscopes U جدول ساعات روز
commander's call U ساعات در اختیار فرماندهی
horoscope U جدول ساعات روز
timetabling U جدول ساعات کار
timetables U جدول ساعات کار
timetabled U جدول ساعات کار
timetable U جدول ساعات کار
schooltime U ساعات درس مدرسه
impatient hours U ساعات نا شکیبایی یا بی صبری
quantity of leisure U مقدار ساعات بیکاری
happy hour <idiom> U ساعات تفریح وخوشی
vacant hours U ساعات بیکاری یا فراغت
small hours ساعات عبادت صبحگاهی
taciturnity U خاموشی
black out U خاموشی
power cut U خاموشی
reticence U خاموشی
blackouts U خاموشی
sub silentio U در خاموشی
power blackout U خاموشی
pipe down U خاموشی
power outage [American] U خاموشی
quies csnce or cency U خاموشی
electricity cut U خاموشی
obmutescence U خاموشی
mum U خاموشی
quiescsnce or cency U خاموشی
power failure U خاموشی
reticency U خاموشی
blackout U خاموشی
blackout U خاموشی
curfew U خاموشی
silence U خاموشی
mums U خاموشی
silences U خاموشی
curfews U خاموشی
extinction U خاموشی
silencing U خاموشی
silenced U خاموشی
curfew period U ساعات منع عبور و مرور
daylight saving time U افزودن یک ساعت بر ساعات روز
man-hour U جمع تعداد ساعات کار
time sheet U ورقه ثبت ساعات کار
horary U مربوط به ساعات دعایاکتاب دعا
man-hours U جمع تعداد ساعات کار
time book U دفتر ثبت ساعات کار
canonical hours ساعات رسمی نماز یا عقد
puniness U ضعف خاموشی
covert extinction U خاموشی نااشکار
stiller U سکوت خاموشی
last port U شیپور خاموشی
last post U شیپور خاموشی
turn in U شیپور خاموشی
curfew U شیپور خاموشی
still U سکوت خاموشی
tatoo U فرمان خاموشی
stillest U سکوت خاموشی
stills U سکوت خاموشی
extinction U اطفاء خاموشی
extinction voltage U ولتاژ خاموشی
experimental extinction U خاموشی ازمایشی
taps U شیپور خاموشی
simultaneous extinction U خاموشی همزمان
blanking bars U نوارهای خاموشی
blanking signal U پیام خاموشی
quiescence U بی حرکتی خاموشی
curfews U شیپور خاموشی
delayed extinction U خاموشی درنگیده
leisure hours U ساعات فراغت یا بیکاری هنگام فرصت
timetable U صورت اوقات برنامه ساعات کار
timetables U صورت اوقات برنامه ساعات کار
timetabling U صورت اوقات برنامه ساعات کار
timetabled U صورت اوقات برنامه ساعات کار
split shift U تقسیم ساعات کار بدو یا چندقسمت
keep regular hours U ساعات خواب و بیداری منظم داشتن
pipe down U سوت خاموشی ناو
retrace blanking U خاموشی خطوط بازگشتی
time chart U جدول تطبیق ساعات نصف النهارات مختلف
full timer U بچهای که درهمه ساعات اموزشگاه دراموزشگاه میما
assembly U شیپور خاموشی دستگاه مرکب
silert gives consent U خاموشی موجب رضا است
dimout U خاموشی چراغ ها در موقع حمله هوایی
to impose a curfew U خاموشی در ساعت معین شب بر قرار کردن
lights out U علائم مخابرات بوسیله نور هنگام خاموشی
black out U قطع کامل برق خاموش شدن چراغ ها خاموشی شهر
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
workday U ایام کار اداری ساعات کار اداری
workdays U ایام کار اداری ساعات کار اداری
parlour boarder U شاگرد شبانه روزی که نزدخانواده رئیس شبانه روزی زندگی میکند
to live en pension U شبانه روزی شدن درمهمانخانه شبانه روزی زندگی کردن
night vision U دیدبانی در شب دید شبانه دیدبانی شبانه
nocturnal U شبانه
nocturnally U شبانه
nightly U شبانه
burglarize U شبانه دزدیدن
nightlife U تفریحات شبانه
vespertinal U شبانه عشایی
hostels U شبانه روزی
circadian U شبانه روزی
overnight U در مدت یک شب شبانه
hostel U شبانه روزی
round-the-clock شبانه روزی
vespertine U مربوط به شب شبانه
burglarized U شبانه دزدیدن
nocturnal U نمایش شبانه
night schools U اموزشگاه شبانه
nocturnal prayer U نماز شبانه
nighttide U جزر و مد شبانه
night order U دستورات شبانه
night interception U رهگیری شبانه
night operations U عملیات شبانه
night landing U فرود شبانه
moonshiner U قاچاقچی شبانه
night interception U کمین شبانه
he went by night U شبانه رفت
hostelry U شبانه روزی
quotidian U شبانه روزی
night order U دستور شبانه
cracksman U دزد شبانه
d. and night U شبانه روز
night school U اموزشگاه شبانه
night and day U شبانه روز
pavor nocturnus U وحشت شبانه
burglarizing U شبانه دزدیدن
burglarizes U شبانه دزدیدن
boarder U شاگرد شبانه روزی
hosteler U مقیم شبانه روزی
night interception U استراق سمع شبانه
night U شب هنگام برنامه شبانه
moonlight fliting U اسباب کشی شبانه
infrared viewer U دوربین دیدبانی شبانه
circadian rythm U ریتم شبانه روزی
nightlife U شرکت در تفریحات شبانه
nights U شب هنگام برنامه شبانه
floorshow U نمایش باشگاههای شبانه
nocturn U سحر خوانی شبانه
boarders U شاگرد شبانه روزی
boarding schools U اموزشگاه شبانه روزی
watch and ward U حق نگهبانی روزانه و شبانه
schoolwork U تکلیف شبانه دانشجو
first post U شیپور خبر شبانه
boarding school U اموزشگاه شبانه روزی
friars lantern U روشنایی شبانه بر روی باطلاق
boarding U مهمانخانه شبانه روزی پانسیون
witch moth U پروانه بید شبانه شب پره
se'nnight U یکهفته هفت شبانه روز
night line U ریسمان ماهی گیری شبانه
sennight U یکهفته هفت شبانه روز
night cap U گشتی رزمی هوایی شبانه
public school U دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
whippoorwill U مرغ شبانه پشه خوارمشرق امریکا
night clothes U لباس خواب جامه شبانه برای تو خانه
honky tonk U محل رقص یا کلوپ شبانه ارزان قیمت
starlight scope U دوربین دید شبانه با استفاده از نور ستارگان
serenade U ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenaded U ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenading U ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
juniorate U مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
serenades U ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
cover charges U مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charge U مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
ignisfatuus U روشنایی شبانه بر روی زمینهای باتلاقی که تصور میرفت ازاحتراق گازهای باتلاقی بوجودمیاید
vigil U گشت زدن در شب گشت و هشیاری و مراقبت شبانه
vigils U گشت زدن در شب گشت و هشیاری و مراقبت شبانه
youth hostel U شبانه روزی جوانان مهمانسرای جوانان
to fly with the owl U کارهای شبانه کردن شبگردی کردن
youth hostels U شبانه روزی جوانان مهمانسرای جوانان
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com