English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 190 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
factor U سازنده فاکتور
factors U سازنده فاکتور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pertubative U اشفته سازنده مضطرب سازنده
invoice U فاکتور
voucher U فاکتور
vouchers U فاکتور
bill of sale U فاکتور
factors U فاکتور
BS U فاکتور
factor U فاکتور
invoices U فاکتور
invoiced U فاکتور
invoicing U فاکتور
proforma U پیش فاکتور
list price U قیمت فاکتور
proforma invoice U پیش فاکتور
factorization U فاکتور گیری
gas factor U فاکتور گاز
earthquake factor U فاکتور زلزله
invoicing U فاکتور نوشتن
invoiced U فاکتور نوشتن
invoices U فاکتور نوشتن
invoice U فاکتور نوشتن
invoices U فاکتور فروش صورتحساب
facture U فاکتور صورت حساب
skip factor U فاکتور یا عامل نمو
invoicing U فاکتور فروش صورتحساب
blocking factor U فاکتور بلوک بندی
invoiced U فاکتور فروش صورتحساب
invoice U فاکتور فروش صورتحساب
factorize U فاکتور گیری کردن
blocking factor U فاکتور بلاکه کردن
fastest U عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
mu U فاکتور شدت نیروی لامپ الکترونی
fasts U عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
fast U عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
fasted U عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
pitches U دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
pitch U دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
constituent U سازنده
manufacturer U سازنده
manufacturers U سازنده
fabricator U سازنده
fabricant U سازنده
producers U سازنده
fomative U سازنده
concoctor U سازنده
constituents U سازنده
constructor U سازنده
producer U سازنده
instrumentalists U سازنده
compositors U سازنده
constructive U سازنده
components U سازنده
builders U سازنده
maker U سازنده
makers U سازنده
wright U سازنده
component U سازنده
instrumentalist U سازنده
compositor U سازنده
builder U سازنده
film developer U سازنده فیلم
suppressive U موقوف سازنده
fabricator U سازنده وسایل
suppressor U موقوف سازنده
vitiator U تباه سازنده
enslaver U بنده سازنده
elucidatory U روشن سازنده
distractive U پریشان سازنده
dissipative U پراکنده سازنده
dispossessor U بی بهره سازنده
irradiative U روشن سازنده
supersessive U لغو سازنده
spoiler U فاسد سازنده
presentive U مجسم سازنده
procreator U موجد سازنده
melodist U سازنده ملودی
manufacturers' agent U نماینده سازنده
manufacturer's agent U نماینده سازنده
manifestative U اشکار سازنده
lutist U سازنده عود
purificative U پا سازنده تطهیری
qualificatory U محدود سازنده
refrigerative U خنک سازنده
renovator U باز نو سازنده
inveigler U گمراه سازنده
interceptive U جدا سازنده
incorporator U یکی سازنده
separative U جدا سازنده
sonneteer U سازنده غزل
subjugator U مطیع سازنده
component U جزء سازنده
lubricating U روان سازنده
lubricant U روان سازنده
lubricants U روان سازنده
builder U موسس سازنده
builders U موسس سازنده
ingredient U عنصر سازنده
qualifiers U ملایم سازنده
ingredients U عنصر سازنده
restrictive U محدود سازنده
alterative U دگرگون سازنده
lubricates U روان سازنده
lubricated U روان سازنده
components U جزء سازنده
qualifier U ملایم سازنده
composer U سازنده مصنف
composers U سازنده مصنف
procreation U سازنده زایش
lubricate U روان سازنده
assurer U مطمئن سازنده
assuror U مطمئن سازنده
refrigrative U خنک سازنده
coordinative U متناسب سازنده
computer manufacturer U سازنده کامپیوتر
depletive U تهی سازنده
deific U خدا سازنده
ceramist U سازنده فروف سفالین
paper stainer U سازنده کاغذهای دیواری
reflective U بازتابنده منعکس سازنده
producer advertising U تبلیغ توسط سازنده
formative U ترکیب کننده سازنده
procurer U فراهم سازنده جاکش
ceramicist U سازنده فروف سفالین
wright U کارگر سازنده نجار
purificatory U پاک سازنده تطهیری
reflectional U بازتابنده منعکس سازنده
manufacturer U تولید کننده سازنده
mitigatory U سبک سازنده مخفف
elucidative U تفسیری روشن سازنده
toyer U سازنده اسباب بازی
original equipment manufacturer U سازنده تجهیزات اصلی
diallist U سازنده ساعت افتابی
boilermaker U سازنده دیگ بخار
composition U نسبت اجزاء سازنده
composition U نسبت اجزای سازنده
manufacturers U تولید کننده سازنده
compositions U نسبت اجزای سازنده
compositions U نسبت اجزاء سازنده
loathful U دافع بیرغبت سازنده
indican U ماده سازنده نیل
ideologue U سازنده ایده ئولوژی
boiler maker U سازنده دیگ بخار
metrist U سازنده نظم وشعر
manufacturer's software U نرم افزار سازنده
wet cooper U سازنده چلیک برای مایعات
producers U عمل اورنده سازنده باراورنده
humiliating U پست سازنده خفیف کننده
illusive U گمراه کننده مشتبه سازنده
self discharging U ازاد سازنده نفس خود
detonating U محترق شونده منفجر سازنده
spoilsman U تباه کننده فاسد سازنده
honeywell U یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
humiliatingly U پست سازنده خفیف کننده
unisys U یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
data general corporation U سازنده سیستمهای مینی کامپیوتر
assimilator U تحلیل برنده همانند سازنده
producer U عمل اورنده سازنده باراورنده
mitigative U سبک سازنده تخفیف دهنده
pastoralist U سازنده شعرهای روستایی چوپان
perversive U گمراه کننده منحرف سازنده
pictorial U تصویر نما مجسم سازنده
carver U قلم سنگ تراشی سازنده
illusory U گمراه کننده مشتبه سازنده
borland international U یک شرکت سازنده نرم افزارهای ریزکامپیوتر
motorola U سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
digital equipment corporation U سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
Dec U یک سازنده بزرگ سیستمهای مینی کامپیوتر
control data corporation U یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
dry cooper U سازنده چلیک برای خشکه بار
flag waver U مضطرب سازنده تولیدکننده هیجان عمومی
smokescreen U عمل یا حرف گمراه کننده یا مستتر سازنده
outriggers U اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
horner U سازنده شانههای شاخی کرنازن شاخ تراش
leukosis U زیاد شدن بافتهای سازنده گویچههای سفید
metencephalon U قسمتی از مغز جنین که سازنده مخچه وبصل النخاع است
free issue materials U موادی که خریدار جهت تولیدکالای موردنیاز خود به سازنده میدهد
radio sheck U یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
doa U شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
parbasis U سرودی که دسته تهلیل خوانان بنام سازنده ان وبعنوان تماشاکنندگان میخواند
particular lien U حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
third party lease U توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
cost plus contracts U به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
unbundled U اموزش و..... که مستقل از سخت افزارکامپیوتر توسط سازنده سخت افزاری فروخته میشود دسته نشده
disruptive pattern U اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
leukon U عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com