English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bilateral infrastructure U سازمان داخلی متشکل ازاعضای دو جانبه تشکیلات دوجانبه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
central treaty organization U سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
ibi U Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
e c s c (european coal & steel commissio U سازمان متشکل ازنمایندگان بلژیک
jo bolt U نوعی پرچ با دندانههای داخلی متشکل از سه قسمت
Common Market U بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
national infrastructure U سازمان بندی داخلی نیروهای هر ملت در عملیات چند ملیتی
catalyst U تشکیلات دهنده سازمان دهنده
catalysts U تشکیلات دهنده سازمان دهنده
tripartite pact U قرارداد سه جانبه میثاق سه جانبه
sub domain U سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
double faced U دوجانبه
bilateral U دوجانبه
mutual U دوجانبه
reciprocal U دوجانبه
secret police U سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
bilateral observation U دیدبانی دوجانبه
bilateral trade U تجارت دوجانبه
bilateral monopoly U انحصار دوجانبه
reciprocal U معکوس دوجانبه
double action U اقدام دوجانبه
matter of mutual interest U موضوع دارای سود دوجانبه
incretion U ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
central treaty organization U پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
economic and social council U شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
squawks U مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawk U مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal defense U پدافند داخلی پایداری داخلی
squawked U مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal structure U ساختمان داخلی سازه داخلی
international labour organization U سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
structuring U سازمان سازمان دادن
structures U سازمان سازمان دادن
structure U سازمان سازمان دادن
apparatus [machinery] U سازمان [سازمان اداری ]
brigades U تشکیلات
system U تشکیلات
systems U تشکیلات
machinery U تشکیلات
organization U تشکیلات
brigade U تشکیلات
organisations U تشکیلات
organizations U تشکیلات
trade association U تشکیلات صنفی
structure U تشکیلات دادن
structures U تشکیلات دادن
structuring U تشکیلات دادن
reorganizing U تشکیلات مجدد
reorganizes U تشکیلات مجدد
reorganization U تشکیلات مجدد
reorganize U تشکیلات مجدد
reorganized U تشکیلات مجدد
formation U ساختمان تشکیلات
organisations U تشکیلات سازماندهی
reorganising U تشکیلات مجدد
reorganised U تشکیلات مجدد
reorganises U تشکیلات مجدد
mechanism of the organ U نظام تشکیلات
organizations U تشکیلات سازماندهی
organization U تشکیلات سازماندهی
enterprise U تشکیلات اقتصادی
enterprises U تشکیلات اقتصادی
civil department U تشکیلات کشوری
underground U تشکیلات محرمانه وزیرزمینی
organizable U قابل تشکیلات دادن
formations U تشکیلات زمین شناسی
organized U متشکل
formant U متشکل
tripartite U سه جانبه
bilateral U دو جانبه
one legged U یک جانبه
reciprocal U دو جانبه
partite U جانبه
mutual U دو جانبه
trilateral U سه جانبه
one way U یک جانبه
ex parte U یک جانبه
unilateral U یک جانبه
one-way U یک جانبه
unilaterally U یک جانبه
disorganize U تشکیلات چیزی رابرهم زدن
disorganizes U تشکیلات چیزی رابرهم زدن
organises U تشکیلات دادن درست کردن
disorganising U تشکیلات چیزی رابرهم زدن
organising U تشکیلات دادن درست کردن
disorganised U تشکیلات چیزی رابرهم زدن
organize U تشکیلات دادن درست کردن
disorganises U تشکیلات چیزی رابرهم زدن
organizes U تشکیلات دادن درست کردن
organizing U تشکیلات دادن درست کردن
telephone plant U تشکیلات مراکز تلفن خودکار
disorganizing U تشکیلات چیزی رابرهم زدن
unaligned U غیر متشکل
organize U متشکل کردن
organizing U متشکل کردن
organizes U متشکل کردن
endarch U متشکل در خارج
organising U متشکل کردن
organises U متشکل کردن
bilateral monopoly U انحصار دو جانبه
unilaterally U یک جانبه تک سویه
widespread U همه جانبه
unilateral U یک جانبه تک سویه
bilateral contract U قرارداد دو جانبه
multilateral U چند جانبه
dual agent U عامل دو جانبه
quadrilaterals U چهار جانبه
triparite U سه نسخهای سه جانبه
quadrilateral U چهار جانبه
unilateral contract U قرارداد یک جانبه
synchronous converter U تبدیلگر دو جانبه
reciprocal agreement U قرارداد دو جانبه
reciprocal agreement U توافق دو جانبه
one sided U یک جانبه مغرضانه
unilateral agreement U توافق یک جانبه
unilateral agreement U قرارداد یک جانبه
tripartite pact U پیمان سه جانبه
blind transportation U ارسال یک جانبه
wall-to-wall U همه جانبه
unilateral declaration U بیانیه یک جانبه
Our organization is just standing on its own feet. U تشکیلات ما تازه دارد جان می گیرد
bitty U متشکل از قطعات ریز
gimmal U متشکل ازقطعات مرتبط
reorganises U دوباره متشکل کردن
reorganised U دوباره متشکل کردن
party U دسته متشکل جمعیت
reorganizing U دوباره متشکل کردن
reorganize U دوباره متشکل کردن
reorganising U دوباره متشکل کردن
reorganizes U دوباره متشکل کردن
reorganized U دوباره متشکل کردن
mutilateral agreement U موافقت چند جانبه
matches U رویارویی بازیهای دو جانبه
Bilateral contract. U پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
bilateral treaty U معاهده یا معاهدات دو جانبه
quadruple pact U میثاق چهار جانبه
quadruple pact U پیمان چهار جانبه
trusted U انحصارات چند جانبه
unilateral contract U تعهد یک جانبه ایقاع
double agents U عامل اطلاعاتی دو جانبه
match U رویارویی بازیهای دو جانبه
trusts U انحصارات چند جانبه
multilateral contract U قرارداد چند جانبه
total war U جنگ همه جانبه
multilateral trade U تجارت چند جانبه
duopoly U انحصار دو جانبه فروش
dual agent U عامل اطلاعاتی دو جانبه
trust U انحصارات چند جانبه
double agent U عامل اطلاعاتی دو جانبه
duopsony U انحصار دو جانبه خرید
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
welfare state U کشوردارای تشکیلات رفاه اجتماعی دستگیری از بینوایان
syndicalism U سیستم اتحادیهای برای تشکیلات کارگری سندیکالیسم
geodesic dome U گنبد متشکل ازسطوح هندسی
council of entent U متشکل از جمهوریهای افریقایی داهومی
nation-states U حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
stanzaic U متشکل از چند بند شعر
nation state U حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
nation-state U حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
tetraspore U گروهی متشکل ازچهار هاگ
siege mentality U دشمن پنداری همه جانبه
oligopsony U انحصار چند جانبه خرید
mutual exclusion U ناسازگاری دو جانبه ممانعت متقابل
collusive oligopoly U انحصار چند جانبه سازشکارانه
imperfect oligopoly U انحصار چند جانبه ناقص
complete oligopoly U انحصار چند جانبه کامل
storage U 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
diarchy U سیستم حکومت متشکل از دو رکن مستقل
beam column framing U ساختمان با قابهای متشکل ازتیر و ستون
lignocellulose U مواد سلولزی متشکل بافتهای چوبی
extensive cultivation U توسعه همه جانبه کشت وکار
Salvation Army U تشکیلات مسیحیان که هدفش تبلیغ دینی وکمک بفقرا است
recombinant U موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
craft union U اتحادیه متشکل از متخصصین فن یاصنعت یا حرفه خاص
DNA double helix U [یک ساختار دو رشته ایی متشکل از ۴ نوکلئوتید است. ]
nordic council U شورای اسکاندیناوی مجمع متشکل ازنمایندگان دانمارک
association for women in computing U متشکل از افرادی که پردازش کامپیوتر علاقه مند هستند
refinances U تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinance U تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinancing U تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinanced U تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
master slave computer system U یک سیستم کامپیوتری متشکل از یک کامپیوتر اصلی متصل شده به یک یا چندین کامپیوترکارپذیر
cellulose nitrate U ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درمواد منفجره دوپها وپلاستیکهای ساختمانی بکارمیرود
capacitor intel filter U شبکهای متشکل از یک خازن و یک سلف بمنظور یکنواخت کردن خروجی موج داررکتیفایر
wrap round engine U موتور توربوجت متشکل ازقسمت مرکزی ان که با کانال رم جت مجزایی احاطه شده است
reed valve U شیری متشکل از ورقه فولادی نازکی که جریان یکطرفه سیال را سبب میشود
res inter alios U debet non actaalterinocere تعهدات دو جانبه باعث اضرار شخص ثالث نمیتواند بشود
rollpin U پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
open loop system U مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
multipropellant U سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
recipocal milling U فرزکاری متقابل فرزکاری دوجانبه فرزکاری معکوس
cuno filter U نوعی فیلتر متشکل از تعدادی دیسک که توسط تیغه هایی ازهم جدا شده اند
cellulose acetate U ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درابریشمهای مصنوعی فیلم لاک الکل و غیره بکار میرود
assistance U کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
branch U در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
branches U در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
logograph U چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
cluster mill U فرزی که متشکل از دو نوردمتحرک کوچک که هر کدام ازانها به وسیله یک جفت نوردبزرگ حائل و به حرکت درمی اید
logogram U چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com