English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3678 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
food and agricultural organization U سازمان خواروبار وکشاورزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sub domain U سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
central treaty organization U سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
secret police U سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
ibi U Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
central treaty organization U پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
economic and social council U شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
international labour organization U سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
structuring U سازمان سازمان دادن
structures U سازمان سازمان دادن
structure U سازمان سازمان دادن
apparatus [machinery] U سازمان [سازمان اداری ]
organism U سازمان
structure U سازمان
organisms U سازمان
system U سازمان
structuring U سازمان
machinery U سازمان
institution U سازمان
activity U سازمان
structures U سازمان
activities U سازمان
inst U سازمان
systems U سازمان
organization U سازمان
departments U سازمان
organisations U سازمان
department U سازمان
organizations U سازمان
force structure U سازمان یکانها
reorganization U تجدید سازمان
physiques U سازمان بدن
physique U سازمان بدن
organizing U سازمان دادن
foundation U سازمان خیریه
systems U مجموعه سازمان
system U مجموعه سازمان
labor organization U سازمان کارگری
labor service U سازمان کار
file organization U سازمان فایل
board of inspection and survey U سازمان بازرسی
organized U سازمان یافته
charity organization U سازمان خیریه
clandestine U سازمان پنهانی
counterintelligence U سازمان ضد جاسوسی
data organization U سازمان داده ها
economic organization U سازمان اقتصادی
tailors U سازمان دادن
tailor U سازمان دادن
file organization U سازمان پرونده
nonprofit organization U سازمان غیرانتفاعی
unit structure U سازمان یکان
social organization U سازمان اجتماعی
visual organization U سازمان دیداری
table of organization U جدول سازمان
organizational U مربوط به سازمان
task organization U سازمان رزمی
organizes U سازمان دادن
organises U سازمان دادن
sensory organization U سازمان حسی
organisations U سازمان بندی
organizations U سازمان بندی
organization chart U لوحه سازمان
organize U سازمان دادن
organization U سازمان بندی
United Nations U سازمان ملل
organising U سازمان دادن
planning organization U سازمان برنامه
chief programmer U سازمان برنامه نویسی
restructured U تجدید سازمان کردن
advance organizer U پیش سازمان دهنده
Civil Aviation Organization U سازمان هواپیمایی کشور
cento U سازمان پیمان مرکزی
association for women in computing U سازمان حرفهای وغیرانتفاعی
restructure U تجدید سازمان کردن
coast defence U سازمان پدافنداز ساحل
world health organization U سازمان بهداشت جهانی
task organization U سازمان برای رزم
nonprofit organization U سازمان غیر انتفاعی
Organization of American States U سازمان دول امریکایی
social security organization U سازمان تامین اجتماعی
stablishment U قسمت نظامی سازمان
cadre U اعضای یک سازمان نظامی
hiring hall U اژانس یا سازمان کاریابی
table of organization and equipment (toe U جدول سازمان و تجهیزات
geological survey U سازمان زمین شناسی
front office U سیاستمداران وگردانندگان یک سازمان
the church e. U سازمان قانونی کلیسا
type table U نوع جدول سازمان
u.n. U سازمان ملل متحد
organized market U بازار سازمان یافته
economic reorganization U تجدید سازمان اقتصادی
United Nations U سازمان ملل متحد
united nations organization U سازمان ملل متحد
order of battle U سازمان نیروهایا یکان
organizing U بازار سازمان یافته
reforms U اصلاحات تجدید سازمان
reform U اصلاحات تجدید سازمان
reorganize U دوباره سازمان دادن
reorganize U تجدید سازمان کردن
reorganizing U تجدید سازمان کردن
reorganized U دوباره سازمان دادن
reorganized U تجدید سازمان کردن
reorganizes U دوباره سازمان دادن
reorganizes U تجدید سازمان کردن
reorganizing U دوباره سازمان دادن
direction U سازمان دهی یامدیریت
organises U بازار سازمان یافته
reorganization U تجدید سازمان کردن
organising U بازار سازمان یافته
organize U بازار سازمان یافته
organizes U بازار سازمان یافته
cadres U اعضای یک سازمان نظامی
reorganising U دوباره سازمان دادن
direct U مدیریت یا سازمان دهی
restructures U تجدید سازمان کردن
reorganises U تجدید سازمان کردن
reorganises U دوباره سازمان دادن
composition U ارایش یکان سازمان
reorganised U تجدید سازمان کردن
compositions U ارایش یکان سازمان
reorganised U دوباره سازمان دادن
directed U مدیریت یا سازمان دهی
reorganising U تجدید سازمان کردن
directs U مدیریت یا سازمان دهی
organized U سازمان داده شده
infrastructure U سازمان زیر سازی
tribalism U سازمان وتشکیلات قبیلهای
international standards organization U سازمان استانداردهای بین المللی
ku klux klan U سازمان سری ضدسیاهپوستان امریکا
organization for european economic coopr U سازمان همکاری اقتصادی اروپا
reorder point U نقطه تجدید سازمان یا تجدیدگسترش
sequential file organization U سازمان دهی ترتیبی فایل
international refugee organization U سازمان بین المللی اوارگان
north atlantic treaty organization (nato U سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
OPEC U سازمان کشورهای صادرکننده نفت
organization of petroleum exporting cont U سازمان کشورهای صادرکننده نفت
army management structure U سازمان مدیریت نیروی زمینی
gestapo U گشتاپو سازمان پلیس مخفی
organization for economic co opration U سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
organization of central american states U سازمان دول امریکای مرکزی
gosplan U سازمان برنامه ریزی شوروی
distributions U سازمان دادن پراکندگی تیر
consumer organization U سازمان حمایت از مصرف کنندگان
accountable supply distribution activity U سازمان نگهداری سوابق امادی
APEC U سازمان مرکز همکاریهای اقتصادی
coefficient of relative efficiency organ U ضریب نسبی کارایی سازمان
OAS U مخفف سازمان کشورهای امریکایی
mafias U سازمان سری و قانون شکن
e c s c (european coal & steel commissio U سازمان متشکل ازنمایندگان بلژیک
mafia U سازمان سری و قانون شکن
mafia U سازمان سری دولت ستیز
mafias U سازمان سری دولت ستیز
federative U مبنی بر سازمان کشورهای متحد
distribution U سازمان دادن پراکندگی تیر
security council U شورای امنیت سازمان ملل متحد
to shake up [a company] <idiom> U سازمان [شرکتی را ] اساسا تغییر دادن
integrated revision U بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
competroller U سازمان کنترل اسناد و بودجه و اعتبارات
international peace force U نیروهای حافظ صلح سازمان ملل
eia U Association ElectronicIndustries سازمان صنایع الکترونیک
general assmbly of the united nations U مجمع عمومی سازمان ملل متحد
forming up U تجمع و سازمان دادن یکان جمع شدن
peace keeping forces U نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
task organization U سازمان دادان برای رزم برش رزمی
preprocess U اجرای سازمان ابتدایی و پردازش ساده داده
record U سازمان دهی وطول فیلدها ی مختلف در رکورد
interactive U سازمان تخصصی که موضوعاتی شامل زبان نویسنده
reshuffles U تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
formation U برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
reshuffling U تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
C.I.A U مخفف عبارت سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا
reshuffle U تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffled U تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
peace force U نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد
iso U Organization InternationalStandards سازمان بین المللی استانداردها
NATO U مخفف ناتو سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
bilateral infrastructure U سازمان داخلی متشکل ازاعضای دو جانبه تشکیلات دوجانبه
IMA U سازمان تخصصی که حاوی موضوعاتی مثل قواعد زبان
physical U سازمان دهی و ساختار پایگاه داده ذخیره شده
British Standards Institute U سازمان انگلیسی که طراحی و امنیت استاندارهای انگلیس را بررسی میکند
trust territory U ناحیه تحت قیمومت شورای امنیت سازمان ملل متحد
de scramble U سازمان دادن مجدد پیام یا سیگنالی که حالت نامناسب دارد
enterpreneur U شخصی که یک سازمان تجاری را پایه گذاری کرده واداره میکند
national infrastructure U سازمان بندی داخلی نیروهای هر ملت در عملیات چند ملیتی
din U سازمان استاندارد صنعتی آلمان معمولاگ مربوط به مشخصات ورودی ها و سوکت ها
campus network U شبکهای که شبکههای محلی کوچکتر را به هم وصل میکند در هر سازمان یا سایت دانشگاهی
dumbarton oaks conference U شوروی و چین ضمن مذاکراتی شالوده سازمان ملل متحد را ریختند
The US government agencies dropped the ball in preventing the attack. U سازمان های دولتی ایالات متحده در جلوگیری از حمله ناکام شدند .
profit centre U قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
greenwash U نمایش سطحی یا ریاکارانه توسط یک سازمان که نگران محیط زیست است
half area U محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
Common Market U بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
ecafe U کمیسیون اقتصادی اسیا و خاور دور که در سال 7491 در سازمان ملل تشکیل شده است
ri/sme U سازمان تخصصی مهندسین علاقه مند در طراحی واستفاده از روبوت هاof Society the Internationalof EngineersRobotics anufacturing
distribute U سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
sig U Interest Special زیرمجموعهای از یک سازمان تخصصی یا کلوپ استفاده کنندگان است بااعضایی دارای علاقههای مشترک
distributes U سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
accumulated depreciation U کل مقدار پولی که شرکت یا سازمان می تواند از ارزش ماشین یا تجهیزات به دلیل مستهلک شدن کسر کند
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com