English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
association for women in computing U سازمان حرفهای وغیرانتفاعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
afcet U la Pour AssociationFrancaise etTechnique CybernetiqueEconomiqe سازمان حرفهای فرانسوی که هدف ان گرد هم اوردن دانشمندان فرانسوی در زمینههای مختلف کامپیوتری است
sub domain U سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
central treaty organization U سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
secret police U سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
ibi U Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
central treaty organization U پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
economic and social council U شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
international labour organization U سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
structuring U سازمان سازمان دادن
apparatus [machinery] U سازمان [سازمان اداری ]
structure U سازمان سازمان دادن
structures U سازمان سازمان دادن
lifetimes U حرفهای
lifetime U حرفهای
occupational U حرفهای
professional U حرفهای
professionals U حرفهای
pro U حرفهای
pro- U حرفهای
vocation U پیشهای حرفهای
trade school U مدرسه حرفهای
professionalism U ورزش حرفهای
malpractice U کژکاری حرفهای
malpractices U کژکاری حرفهای
extra professional U خارج حرفهای
vocations U پیشهای حرفهای
jargon U زبان حرفهای
technological U حرفهای صنعتی
technologically U حرفهای صنعتی
trade schools U مدرسه حرفهای
big words U حرفهای گنده
bailsman U ضامن حرفهای
gladiators U بوکسور حرفهای
hit man U آدم کش حرفهای
sweet nothings U حرفهای عاشقانه
training school U اموزشگاه حرفهای
pillow talk U حرفهای خصوصی
professional status U پایگاه حرفهای
semipro U نیمه حرفهای
gladiator U بوکسور حرفهای
vocational education U اموزش حرفهای
vocational school U اموزشگاه حرفهای
hit men U آدم کش حرفهای
professional code U ضوابط حرفهای
occupation disease U امراض حرفهای
professional misconduct U اشتباه حرفهای
prizefighter U بوکسور حرفهای
hoofer U رقاص حرفهای
lay U غیر حرفهای عامی
miliaman U سرباز حرفهای یاپیمانی
jockeys U اسب سوار حرفهای
jockey U اسب سوار حرفهای
professional workstation U ایستگاه کار حرفهای
old wives' tales U حرفهای خاله زنکی
laymen U شخص غیر حرفهای
layman U شخص غیر حرفهای
lays U غیر حرفهای عامی
pro shop U فروشگاه باشگاه حرفهای
A lot of trite ( trivialities ) . U حرفهای صد تا یک غاز ( بی ارزش )
jar ram molding machine U دستگاه قالبریزی حرفهای
old wives' tale U حرفهای خاله زنکی
division U اتحادیه باشگاههای حرفهای
divisions U اتحادیه باشگاههای حرفهای
all pro U تیم ستارههای حرفهای
to i. from somebodies words U از حرفهای کسی استنباط کردن
industrial school U اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
ranker U افسر سربازی کرده نظامی حرفهای
pro am U مسابقه گلف بازیگران حرفهای و اماتور
taxi squad U گروه بازیگران قراردادی درباشگاه حرفهای
peizefight U مسابقه حرفهای بوکس باجایزه نقدی
That is unmitigated nonsense. U این از آن حرفهای بی معنی وچرند است
vanishing U بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanish U بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanished U بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanishes U بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
tour U مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
toured U مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
dilettantism U اقدام به کاری از روی تفنن وبطورغیر حرفهای
touring U مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
tours U مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
Eavesdrop U فالگوش ایستادن، استراق سمع کردن، یواشکی حرفهای دیگران را شنیدن
first class cricket U مسابقه کریکت بین تیمهای حرفهای و اماتور ایالات ودانشگاههای انگلستان
association for computing machinery U بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
practitioners U وکیل کیف به دست وکیلی که کاراصلیش وکالت باشد وکیل حرفهای
practitioner U وکیل کیف به دست وکیلی که کاراصلیش وکالت باشد وکیل حرفهای
machinery U سازمان
activity U سازمان
inst U سازمان
activities U سازمان
organism U سازمان
organisms U سازمان
department U سازمان
departments U سازمان
organization U سازمان
systems U سازمان
structuring U سازمان
institution U سازمان
organizations U سازمان
system U سازمان
organisations U سازمان
structure U سازمان
structures U سازمان
organized U سازمان یافته
charity organization U سازمان خیریه
United Nations U سازمان ملل
social organization U سازمان اجتماعی
board of inspection and survey U سازمان بازرسی
visual organization U سازمان دیداری
organization U سازمان بندی
unit structure U سازمان یکان
counterintelligence U سازمان ضد جاسوسی
labor organization U سازمان کارگری
organization chart U لوحه سازمان
planning organization U سازمان برنامه
nonprofit organization U سازمان غیرانتفاعی
organizations U سازمان بندی
force structure U سازمان یکانها
organizational U مربوط به سازمان
file organization U سازمان فایل
file organization U سازمان پرونده
sensory organization U سازمان حسی
table of organization U جدول سازمان
economic organization U سازمان اقتصادی
task organization U سازمان رزمی
data organization U سازمان داده ها
labor service U سازمان کار
tailors U سازمان دادن
system U مجموعه سازمان
systems U مجموعه سازمان
organizing U سازمان دادن
organising U سازمان دادن
foundation U سازمان خیریه
clandestine U سازمان پنهانی
organises U سازمان دادن
physiques U سازمان بدن
physique U سازمان بدن
organisations U سازمان بندی
tailor U سازمان دادن
organize U سازمان دادن
organizes U سازمان دادن
reorganization U تجدید سازمان
stablishment U قسمت نظامی سازمان
social security organization U سازمان تامین اجتماعی
table of organization and equipment (toe U جدول سازمان و تجهیزات
task organization U سازمان برای رزم
organizing U بازار سازمان یافته
the church e. U سازمان قانونی کلیسا
organize U بازار سازمان یافته
economic reorganization U تجدید سازمان اقتصادی
order of battle U سازمان نیروهایا یکان
organizes U بازار سازمان یافته
reform U اصلاحات تجدید سازمان
direct U مدیریت یا سازمان دهی
reorganization U تجدید سازمان کردن
directed U مدیریت یا سازمان دهی
Organization of American States U سازمان دول امریکایی
directs U مدیریت یا سازمان دهی
geological survey U سازمان زمین شناسی
organized market U بازار سازمان یافته
world health organization U سازمان بهداشت جهانی
Civil Aviation Organization U سازمان هواپیمایی کشور
front office U سیاستمداران وگردانندگان یک سازمان
reforms U اصلاحات تجدید سازمان
food and agricultural organization U سازمان خواروبار وکشاورزی
nonprofit organization U سازمان غیر انتفاعی
infrastructure U سازمان زیر سازی
advance organizer U پیش سازمان دهنده
reorganized U تجدید سازمان کردن
reorganized U دوباره سازمان دادن
cadres U اعضای یک سازمان نظامی
cadre U اعضای یک سازمان نظامی
restructure U تجدید سازمان کردن
reorganize U تجدید سازمان کردن
restructured U تجدید سازمان کردن
reorganizes U دوباره سازمان دادن
reorganizes U تجدید سازمان کردن
tribalism U سازمان وتشکیلات قبیلهای
direction U سازمان دهی یامدیریت
organized U سازمان داده شده
composition U ارایش یکان سازمان
compositions U ارایش یکان سازمان
hiring hall U اژانس یا سازمان کاریابی
reorganizing U تجدید سازمان کردن
reorganizing U دوباره سازمان دادن
reorganize U دوباره سازمان دادن
reorganising U تجدید سازمان کردن
reorganising U دوباره سازمان دادن
reorganises U دوباره سازمان دادن
reorganised U تجدید سازمان کردن
chief programmer U سازمان برنامه نویسی
coast defence U سازمان پدافنداز ساحل
organises U بازار سازمان یافته
u.n. U سازمان ملل متحد
type table U نوع جدول سازمان
organising U بازار سازمان یافته
reorganised U دوباره سازمان دادن
cento U سازمان پیمان مرکزی
United Nations U سازمان ملل متحد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com