English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
world health organization U سازمان بهداشت جهانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
league of nations U تاسیس جهانی مشهور که بین دو جنگ جهانی فعالیت داشت و درواقع مقدمهای بود برای تشکیل سازمان ملل متحد
security council U یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل که 11 عضودارد و وفیفه عمده ان حفظ صلح و امنیت جهانی است
yalta conference U م تشکیل یک سازمان جهانی برای صلح و امنیت جهان تاکید و بر پارهای تصمیمات دیگر که قبلا" در منشوراتلانتیک به ان اشاره شده بودتاکید شد
united nations organization U سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
universal grid U مختصات نقشهای جهانی شبکه بندی نقشهای جهانی
sub domain U سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
central treaty organization U سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
secret police U سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
ibi U Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
central treaty organization U پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
economic and social council U شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
hygiene U بهداشت
hygienics U بهداشت
health U بهداشت
hygiene U علم بهداشت
insanitation U فقدان بهداشت
sanitarily U از لحاظ بهداشت
mental health U بهداشت روانی
mental hygiene U بهداشت روانی
public health U بهداشت همگانی
sanitary engineering U مهندسی بهداشت
social health U بهداشت اجتماعی
Health physics U بهداشت پرتوی
social hygiene U بهداشت اجتماعی
hygienist U متخصص بهداشت
certificate of health U گواهی بهداشت
The Physics of Radiation Protection U فیزیک بهداشت
Health physics U فیزیک بهداشت
The Physics of Radiation Protection U بهداشت پرتوی
bill of health U گواهی بهداشت
health certificate U گواهی بهداشت
hygienics U علم بهداشت
hygienically U مطابق بهداشت
hygeist U بهداشت دان
health insurance U بیمه بهداشت
hygeist U متخصص بهداشت
international labour organization U سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
structures U سازمان سازمان دادن
structure U سازمان سازمان دادن
apparatus [machinery] U سازمان [سازمان اداری ]
structuring U سازمان سازمان دادن
pedology U مبحث بهداشت کودکان
The health authorities . U مقامات اداره بهداشت
clean bill of health U گواهی نامه بهداشت کشتی
to keep one's health U موافب بهداشت خود بودن
sanitation U مراعات اصول بهداشت بهسازی
sanitarian U کارشناس بهداشتی جانبدار بهداشت همگانی
flight sister U افسر مسئول بهداشت و تغذیه هواپیما
constitutionalize U برای بهداشت مزاج گردش کردن
hygeian U وابسته به دارگونهء تندرستی مربوط به رب النوع صحت بهداشت
global U جهانی
planetary U جهانی
globally U جهانی
ecumenical U جهانی
worldwide U جهانی
other-worldly U آن جهانی
inframundane U زیر جهانی
world power U قدرت جهانی
world simulation U همانندسازی جهانی
antemundane U پیش از جهانی
world war U جنگ جهانی
cosmopolite U سرتاسر جهانی
cosmopolite U شخصیت جهانی
continental code U مورس جهانی
earthliness U جهانی بودن
Univ U به طور جهانی
world wars U جنگ جهانی
international coulomb U کولن جهانی
world liquidity U نقدینگی جهانی
Univ U مخفف جهانی
universalize U جهانی کردن
worldly U این جهانی
universal time U ساعت جهانی
sublunar U این جهانی
sublunary U این جهانی
universal U جهانی دنیایی
universal U جامع جهانی
universal set U مجموعه جهانی
fleshly U جهانی دنیوی
mundane U این جهانی
world bank U بانک جهانی
world cup U جام جهانی
international morse code U مورس جهانی
epidemics U عالمگیر جهانی
epidemic U عالمگیر جهانی
world-class U در سطح جهانی
oecumenicity U شهرت جهانی
world class U در سطح جهانی
premundane U پیش از جهانی
world record holder U دارنده رکورد جهانی
atlas grid U شبکه بندی جهانی
time zone U منطقه ساعتی جهانی
time zones U منطقه ساعتی جهانی
terrestrial U این جهانی دنیوی
international units U واحدهای جهانی برق
Internet U شبکه جهانی اینترنت
world war i U جنگ جهانی اول
world war ii U جنگ جهانی دوم
ski world cup U جام جهانی اسکی
To be world famous . To enjoy an international reputation. U شهرت جهانی داشتن
world federalist U طرفدار حکومت جهانی
universal character set U مجموعه کاراکترهای جهانی
great power U قدرت بزرگ جهانی
golf world cup U جام جهانی گلف
georef grid U مختصات جغرافیایی جهانی
world federation of trade unions U فدراسیون جهانی اتحادیههای کارگری
universal transverse mercator U سیستم تصویر جهانی مرکاتور
universal declaration of human rights U اعلامیه جهانی حقوق بشر
avco cup U جام جهانی انجمن هاکی
international bill of the right of man U اعلامیه جهانی حقوق بشر
wcce U کنفرانس جهانی کامپیوترها در تعلیم و تربیت
world federalism U طرفداری از حکومت جهانی ائتلاف دول
Italian stucco is world famous . U گچ برای ایتالیا شهرت جهانی دارد
post war consumption functions U توابع مصرف پس از جنگ جهانی دوم
grids U مختصات شبکه بندی جهانی پلاک در باطری
campaign clasp U نشان فلزی شرکت درجنگ جهانی اول
grid U مختصات شبکه بندی جهانی پلاک در باطری
malism U عقیده باینکه این جهان روی همرفته بد جهانی است
Where shall we be if another world war breaks out ? U اگر جنگ جهانی دیگری رخ دهد کارما بکجا می کشد ؟
letter de chancellerie U نامهای است که در مناسبات مهم جهانی مورد استفاده قرار می گیرد
association for computing machinery U بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
cold war U عموما" به مبارزات تبلیغاتی بلوکهای شرق و غرب علیه یکدیگربخصوص بعد از جنگ جهانی دوم اطلاق میشود
systems U سازمان
organization U سازمان
institution U سازمان
system U سازمان
inst U سازمان
organizations U سازمان
structures U سازمان
department U سازمان
machinery U سازمان
activities U سازمان
activity U سازمان
structure U سازمان
structuring U سازمان
organisms U سازمان
organism U سازمان
departments U سازمان
organisations U سازمان
sanitize U مطابق اصول بهداشت کردن از روی اصول بهداشتی عمل کردن
data organization U سازمان داده ها
counterintelligence U سازمان ضد جاسوسی
tailor U سازمان دادن
nonprofit organization U سازمان غیرانتفاعی
clandestine U سازمان پنهانی
United Nations U سازمان ملل
planning organization U سازمان برنامه
organizes U سازمان دادن
tailors U سازمان دادن
organizations U سازمان بندی
economic organization U سازمان اقتصادی
organizing U سازمان دادن
file organization U سازمان پرونده
unit structure U سازمان یکان
file organization U سازمان فایل
force structure U سازمان یکانها
system U مجموعه سازمان
organization U سازمان بندی
organises U سازمان دادن
board of inspection and survey U سازمان بازرسی
organization chart U لوحه سازمان
visual organization U سازمان دیداری
organized U سازمان یافته
physique U سازمان بدن
task organization U سازمان رزمی
table of organization U جدول سازمان
reorganization U تجدید سازمان
social organization U سازمان اجتماعی
labor service U سازمان کار
physiques U سازمان بدن
organize U سازمان دادن
sensory organization U سازمان حسی
charity organization U سازمان خیریه
systems U مجموعه سازمان
foundation U سازمان خیریه
organising U سازمان دادن
organizational U مربوط به سازمان
organisations U سازمان بندی
labor organization U سازمان کارگری
internationalism U روش فکری مبنی بر لزوم همکاری وهمبستگی نزدیک بین ملتهای جهان به حدی که به تشکیل یک حکومت جهانی منجر شود
internationals U ElectrotechnicalCommission ...کمیسیون الکتریکی جهانی کمیسیون بین المللی مهندسی برق
international U ElectrotechnicalCommission ...کمیسیون الکتریکی جهانی کمیسیون بین المللی مهندسی برق
reorganizing U دوباره سازمان دادن
reorganising U دوباره سازمان دادن
direct U مدیریت یا سازمان دهی
reorganized U دوباره سازمان دادن
united nations organization U سازمان ملل متحد
reorganised U دوباره سازمان دادن
reorganises U تجدید سازمان کردن
reorganises U دوباره سازمان دادن
social security organization U سازمان تامین اجتماعی
stablishment U قسمت نظامی سازمان
the church e. U سازمان قانونی کلیسا
task organization U سازمان برای رزم
table of organization and equipment (toe U جدول سازمان و تجهیزات
direction U سازمان دهی یامدیریت
reorganising U تجدید سازمان کردن
United Nations U سازمان ملل متحد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com