English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
organisations U سازمان بندی
organization U سازمان بندی
organizations U سازمان بندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
formation U سازمان دادن نیرو تشکیل دادن صورت بندی
army class manager activity U سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
national infrastructure U سازمان بندی داخلی نیروهای هر ملت در عملیات چند ملیتی
tasking U سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
Other Matches
sub domain U سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
central treaty organization U سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
secret police U سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
ibi U Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
central treaty organization U پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
economic and social council U شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
international labour organization U سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
structures U سازمان سازمان دادن
structure U سازمان سازمان دادن
apparatus [machinery] U سازمان [سازمان اداری ]
structuring U سازمان سازمان دادن
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
word warp U فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification U طبقه بندی [درجه بندی] فرش
telescopic U دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
lineaments U طرح بندی صورت بندی
lineament U طرح بندی صورت بندی
classification U طبقه بندی رده بندی
wording U جمله بندی کلمه بندی
laggin U اب بندی کردن اب بندی ناوها
classifications U طبقه بندی رده بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
structures U سازمان
structure U سازمان
inst U سازمان
machinery U سازمان
institution U سازمان
structuring U سازمان
departments U سازمان
department U سازمان
organisations U سازمان
activities U سازمان
systems U سازمان
system U سازمان
organisms U سازمان
organism U سازمان
activity U سازمان
organizations U سازمان
organization U سازمان
security classification U طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
planning organization U سازمان برنامه
organizing U سازمان دادن
charity organization U سازمان خیریه
organize U سازمان دادن
physiques U سازمان بدن
organising U سازمان دادن
physique U سازمان بدن
systems U مجموعه سازمان
foundation U سازمان خیریه
system U مجموعه سازمان
organises U سازمان دادن
nonprofit organization U سازمان غیرانتفاعی
clandestine U سازمان پنهانی
board of inspection and survey U سازمان بازرسی
labor service U سازمان کار
labor organization U سازمان کارگری
organizes U سازمان دادن
tailor U سازمان دادن
tailors U سازمان دادن
organized U سازمان یافته
organizational U مربوط به سازمان
reorganization U تجدید سازمان
organization chart U لوحه سازمان
economic organization U سازمان اقتصادی
sensory organization U سازمان حسی
social organization U سازمان اجتماعی
unit structure U سازمان یکان
file organization U سازمان پرونده
file organization U سازمان فایل
visual organization U سازمان دیداری
table of organization U جدول سازمان
force structure U سازمان یکانها
United Nations U سازمان ملل
data organization U سازمان داده ها
counterintelligence U سازمان ضد جاسوسی
task organization U سازمان رزمی
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
reorganises U تجدید سازمان کردن
reorganised U دوباره سازمان دادن
reorganises U دوباره سازمان دادن
reorganised U تجدید سازمان کردن
reorganising U دوباره سازمان دادن
organizing U بازار سازمان یافته
cadre U اعضای یک سازمان نظامی
composition U ارایش یکان سازمان
organized U سازمان داده شده
reform U اصلاحات تجدید سازمان
restructure U تجدید سازمان کردن
restructured U تجدید سازمان کردن
restructures U تجدید سازمان کردن
task organization U سازمان برای رزم
reorganising U تجدید سازمان کردن
organizes U بازار سازمان یافته
u.n. U سازمان ملل متحد
organize U بازار سازمان یافته
organising U بازار سازمان یافته
organises U بازار سازمان یافته
front office U سیاستمداران وگردانندگان یک سازمان
organized market U بازار سازمان یافته
geological survey U سازمان زمین شناسی
Organization of American States U سازمان دول امریکایی
association for women in computing U سازمان حرفهای وغیرانتفاعی
reorganize U دوباره سازمان دادن
reorganize U تجدید سازمان کردن
reorganized U دوباره سازمان دادن
reorganized U تجدید سازمان کردن
reorganizes U دوباره سازمان دادن
reorganizes U تجدید سازمان کردن
reorganizing U دوباره سازمان دادن
reorganizing U تجدید سازمان کردن
type table U نوع جدول سازمان
tribalism U سازمان وتشکیلات قبیلهای
nonprofit organization U سازمان غیر انتفاعی
directs U مدیریت یا سازمان دهی
chief programmer U سازمان برنامه نویسی
order of battle U سازمان نیروهایا یکان
directed U مدیریت یا سازمان دهی
direct U مدیریت یا سازمان دهی
advance organizer U پیش سازمان دهنده
Civil Aviation Organization U سازمان هواپیمایی کشور
hiring hall U اژانس یا سازمان کاریابی
reforms U اصلاحات تجدید سازمان
coast defence U سازمان پدافنداز ساحل
world health organization U سازمان بهداشت جهانی
infrastructure U سازمان زیر سازی
cento U سازمان پیمان مرکزی
reorganization U تجدید سازمان کردن
compositions U ارایش یکان سازمان
social security organization U سازمان تامین اجتماعی
the church e. U سازمان قانونی کلیسا
table of organization and equipment (toe U جدول سازمان و تجهیزات
United Nations U سازمان ملل متحد
stablishment U قسمت نظامی سازمان
cadres U اعضای یک سازمان نظامی
direction U سازمان دهی یامدیریت
food and agricultural organization U سازمان خواروبار وکشاورزی
economic reorganization U تجدید سازمان اقتصادی
united nations organization U سازمان ملل متحد
north atlantic treaty organization (nato U سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
organization for economic co opration U سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
distribution U سازمان دادن پراکندگی تیر
organization of petroleum exporting cont U سازمان کشورهای صادرکننده نفت
army management structure U سازمان مدیریت نیروی زمینی
organization for european economic coopr U سازمان همکاری اقتصادی اروپا
organization of central american states U سازمان دول امریکای مرکزی
accountable supply distribution activity U سازمان نگهداری سوابق امادی
OPEC U سازمان کشورهای صادرکننده نفت
distributions U سازمان دادن پراکندگی تیر
e c s c (european coal & steel commissio U سازمان متشکل ازنمایندگان بلژیک
reorder point U نقطه تجدید سازمان یا تجدیدگسترش
coefficient of relative efficiency organ U ضریب نسبی کارایی سازمان
mafias U سازمان سری و قانون شکن
mafias U سازمان سری دولت ستیز
mafia U سازمان سری و قانون شکن
mafia U سازمان سری دولت ستیز
gosplan U سازمان برنامه ریزی شوروی
international standards organization U سازمان استانداردهای بین المللی
international refugee organization U سازمان بین المللی اوارگان
sequential file organization U سازمان دهی ترتیبی فایل
consumer organization U سازمان حمایت از مصرف کنندگان
federative U مبنی بر سازمان کشورهای متحد
ku klux klan U سازمان سری ضدسیاهپوستان امریکا
OAS U مخفف سازمان کشورهای امریکایی
APEC U سازمان مرکز همکاریهای اقتصادی
gestapo U گشتاپو سازمان پلیس مخفی
transparent U نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently U نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
to shake up [a company] <idiom> U سازمان [شرکتی را ] اساسا تغییر دادن
competroller U سازمان کنترل اسناد و بودجه و اعتبارات
integrated revision U بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
international peace force U نیروهای حافظ صلح سازمان ملل
security council U شورای امنیت سازمان ملل متحد
eia U Association ElectronicIndustries سازمان صنایع الکترونیک
general assmbly of the united nations U مجمع عمومی سازمان ملل متحد
grades U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
peace keeping forces U نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
iso U Organization InternationalStandards سازمان بین المللی استانداردها
forming up U تجمع و سازمان دادن یکان جمع شدن
NATO U مخفف ناتو سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
peace force U نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد
interactive U سازمان تخصصی که موضوعاتی شامل زبان نویسنده
task organization U سازمان دادان برای رزم برش رزمی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com