Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 219 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
task organization
U
سازمان برای رزم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
veto
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
rallied
U
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallies
U
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rally
U
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
departmental LAN
U
شبکه محلی کوچک برای اتصال گروه افرادی که در سازمان یا اداره یکسان کار می کنند و اجازه میدهد به کاربران تا از فایلها
e c e
U
کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
front de liberation national
U
جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
half area
U
محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
league of nations
U
تاسیس جهانی مشهور که بین دو جنگ جهانی فعالیت داشت و درواقع مقدمهای بود برای تشکیل سازمان ملل متحد
scotland yard
U
اداره مرکزی جدیدی برای شهربانی لندن در کناررود تایمز بنا شده است اداره جنایی که نام اختصاری ان cid میباشد نیز جزء این سازمان است
task organization
U
سازمان دادان برای رزم برش رزمی
tasking
U
سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
unit emplaning
U
در عملیات حمل و نقل هوایی به طرح ریزی و سازمان دادن یکان برای حمل و نقل اطلاق میشود
yalta conference
U
م تشکیل یک سازمان جهانی برای صلح و امنیت جهان تاکید و بر پارهای تصمیمات دیگر که قبلا" در منشوراتلانتیک به ان اشاره شده بودتاکید شد
line up
<idiom>
U
سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
Other Matches
sub domain
U
سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
central treaty organization
U
سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
secret police
U
سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
ibi
U
Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
central treaty organization
U
پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
economic and social council
U
شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
international labour organization
U
سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
stables
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
structure
U
سازمان سازمان دادن
structures
U
سازمان سازمان دادن
apparatus
[machinery]
U
سازمان
[سازمان اداری ]
structuring
U
سازمان سازمان دادن
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
activities
U
سازمان
organisations
U
سازمان
department
U
سازمان
departments
U
سازمان
systems
U
سازمان
activity
U
سازمان
machinery
U
سازمان
organisms
U
سازمان
inst
U
سازمان
organism
U
سازمان
structuring
U
سازمان
organizations
U
سازمان
structures
U
سازمان
structure
U
سازمان
organization
U
سازمان
system
U
سازمان
institution
U
سازمان
organising
U
سازمان دادن
task organization
U
سازمان رزمی
file organization
U
سازمان پرونده
reorganization
U
تجدید سازمان
file organization
U
سازمان فایل
foundation
U
سازمان خیریه
table of organization
U
جدول سازمان
board of inspection and survey
U
سازمان بازرسی
organized
U
سازمان یافته
organisations
U
سازمان بندی
organization
U
سازمان بندی
clandestine
U
سازمان پنهانی
unit structure
U
سازمان یکان
United Nations
U
سازمان ملل
visual organization
U
سازمان دیداری
data organization
U
سازمان داده ها
systems
U
مجموعه سازمان
sensory organization
U
سازمان حسی
organizations
U
سازمان بندی
system
U
مجموعه سازمان
labor organization
U
سازمان کارگری
organization chart
U
لوحه سازمان
economic organization
U
سازمان اقتصادی
organises
U
سازمان دادن
tailors
U
سازمان دادن
planning organization
U
سازمان برنامه
tailor
U
سازمان دادن
organize
U
سازمان دادن
organizing
U
سازمان دادن
counterintelligence
U
سازمان ضد جاسوسی
organizes
U
سازمان دادن
force structure
U
سازمان یکانها
physique
U
سازمان بدن
labor service
U
سازمان کار
organizational
U
مربوط به سازمان
physiques
U
سازمان بدن
nonprofit organization
U
سازمان غیرانتفاعی
charity organization
U
سازمان خیریه
social organization
U
سازمان اجتماعی
restructure
U
تجدید سازمان کردن
reorganized
U
تجدید سازمان کردن
organize
U
بازار سازمان یافته
cadre
U
اعضای یک سازمان نظامی
world health organization
U
سازمان بهداشت جهانی
food and agricultural organization
U
سازمان خواروبار وکشاورزی
stablishment
U
قسمت نظامی سازمان
direction
U
سازمان دهی یامدیریت
restructured
U
تجدید سازمان کردن
order of battle
U
سازمان نیروهایا یکان
reorganized
U
دوباره سازمان دادن
cadres
U
اعضای یک سازمان نظامی
reform
U
اصلاحات تجدید سازمان
reorganizes
U
تجدید سازمان کردن
front office
U
سیاستمداران وگردانندگان یک سازمان
social security organization
U
سازمان تامین اجتماعی
hiring hall
U
اژانس یا سازمان کاریابی
coast defence
U
سازمان پدافنداز ساحل
reorganizing
U
دوباره سازمان دادن
reorganizing
U
تجدید سازمان کردن
the church e.
U
سازمان قانونی کلیسا
infrastructure
U
سازمان زیر سازی
economic reorganization
U
تجدید سازمان اقتصادی
reorganizes
U
دوباره سازمان دادن
association for women in computing
U
سازمان حرفهای وغیرانتفاعی
organises
U
بازار سازمان یافته
organising
U
بازار سازمان یافته
chief programmer
U
سازمان برنامه نویسی
reorganising
U
تجدید سازمان کردن
directed
U
مدیریت یا سازمان دهی
reforms
U
اصلاحات تجدید سازمان
table of organization and equipment (toe
U
جدول سازمان و تجهیزات
organizing
U
بازار سازمان یافته
Civil Aviation Organization
U
سازمان هواپیمایی کشور
u.n.
U
سازمان ملل متحد
reorganised
U
دوباره سازمان دادن
direct
U
مدیریت یا سازمان دهی
organized
U
سازمان داده شده
nonprofit organization
U
سازمان غیر انتفاعی
cento
U
سازمان پیمان مرکزی
organized market
U
بازار سازمان یافته
geological survey
U
سازمان زمین شناسی
compositions
U
ارایش یکان سازمان
composition
U
ارایش یکان سازمان
reorganization
U
تجدید سازمان کردن
directs
U
مدیریت یا سازمان دهی
type table
U
نوع جدول سازمان
reorganised
U
تجدید سازمان کردن
United Nations
U
سازمان ملل متحد
reorganize
U
تجدید سازمان کردن
tribalism
U
سازمان وتشکیلات قبیلهای
Organization of American States
U
سازمان دول امریکایی
reorganize
U
دوباره سازمان دادن
organizes
U
بازار سازمان یافته
restructures
U
تجدید سازمان کردن
reorganises
U
دوباره سازمان دادن
reorganises
U
تجدید سازمان کردن
united nations organization
U
سازمان ملل متحد
reorganising
U
دوباره سازمان دادن
advance organizer
U
پیش سازمان دهنده
coefficient of relative efficiency organ
U
ضریب نسبی کارایی سازمان
mafias
U
سازمان سری و قانون شکن
reorder point
U
نقطه تجدید سازمان یا تجدیدگسترش
organization of petroleum exporting cont
U
سازمان کشورهای صادرکننده نفت
consumer organization
U
سازمان حمایت از مصرف کنندگان
organization for economic co opration
U
سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
OPEC
U
سازمان کشورهای صادرکننده نفت
OAS
U
مخفف سازمان کشورهای امریکایی
organization for european economic coopr
U
سازمان همکاری اقتصادی اروپا
mafias
U
سازمان سری دولت ستیز
international refugee organization
U
سازمان بین المللی اوارگان
federative
U
مبنی بر سازمان کشورهای متحد
international standards organization
U
سازمان استانداردهای بین المللی
distribution
U
سازمان دادن پراکندگی تیر
distributions
U
سازمان دادن پراکندگی تیر
gestapo
U
گشتاپو سازمان پلیس مخفی
gosplan
U
سازمان برنامه ریزی شوروی
organization of central american states
U
سازمان دول امریکای مرکزی
e c s c (european coal & steel commissio
U
سازمان متشکل ازنمایندگان بلژیک
accountable supply distribution activity
U
سازمان نگهداری سوابق امادی
sequential file organization
U
سازمان دهی ترتیبی فایل
ku klux klan
U
سازمان سری ضدسیاهپوستان امریکا
APEC
U
سازمان مرکز همکاریهای اقتصادی
mafia
U
سازمان سری دولت ستیز
north atlantic treaty organization (nato
U
سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
mafia
U
سازمان سری و قانون شکن
army management structure
U
سازمان مدیریت نیروی زمینی
integrated revision
U
بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
security council
U
شورای امنیت سازمان ملل متحد
eia
U
Association ElectronicIndustries سازمان صنایع الکترونیک
to shake up
[a company]
<idiom>
U
سازمان
[شرکتی را ]
اساسا تغییر دادن
competroller
U
سازمان کنترل اسناد و بودجه و اعتبارات
international peace force
U
نیروهای حافظ صلح سازمان ملل
general assmbly of the united nations
U
مجمع عمومی سازمان ملل متحد
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
iso
U
Organization InternationalStandards سازمان بین المللی استانداردها
reshuffle
U
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffled
U
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffling
U
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
preprocess
U
اجرای سازمان ابتدایی و پردازش ساده داده
reshuffles
U
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
peace force
U
نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد
formation
U
برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
peace keeping forces
U
نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
forming up
U
تجمع و سازمان دادن یکان جمع شدن
NATO
U
مخفف ناتو سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
record
U
سازمان دهی وطول فیلدها ی مختلف در رکورد
interactive
U
سازمان تخصصی که موضوعاتی شامل زبان نویسنده
C.I.A
U
مخفف عبارت سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا
IMA
U
سازمان تخصصی که حاوی موضوعاتی مثل قواعد زبان
bilateral infrastructure
U
سازمان داخلی متشکل ازاعضای دو جانبه تشکیلات دوجانبه
physical
U
سازمان دهی و ساختار پایگاه داده ذخیره شده
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
U
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
enterpreneur
U
شخصی که یک سازمان تجاری را پایه گذاری کرده واداره میکند
trust territory
U
ناحیه تحت قیمومت شورای امنیت سازمان ملل متحد
national infrastructure
U
سازمان بندی داخلی نیروهای هر ملت در عملیات چند ملیتی
British Standards Institute
U
سازمان انگلیسی که طراحی و امنیت استاندارهای انگلیس را بررسی میکند
de scramble
U
سازمان دادن مجدد پیام یا سیگنالی که حالت نامناسب دارد
The US government agencies dropped the ball in preventing the attack.
U
سازمان های دولتی ایالات متحده در جلوگیری از حمله ناکام شدند .
din
U
سازمان استاندارد صنعتی آلمان معمولاگ مربوط به مشخصات ورودی ها و سوکت ها
dumbarton oaks conference
U
شوروی و چین ضمن مذاکراتی شالوده سازمان ملل متحد را ریختند
greenwash
U
نمایش سطحی یا ریاکارانه توسط یک سازمان که نگران محیط زیست است
campus network
U
شبکهای که شبکههای محلی کوچکتر را به هم وصل میکند در هر سازمان یا سایت دانشگاهی
profit centre
U
قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
microsoft
U
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
Common Market
U
بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
ecafe
U
کمیسیون اقتصادی اسیا و خاور دور که در سال 7491 در سازمان ملل تشکیل شده است
drive
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com