English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
childlike U ساده وبی الایش کودک مانند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
babes U کودک شخص ساده و معصوم
babe U کودک شخص ساده و معصوم
babyish U کودک مانند
Like every child, she has only limited vocabulary at her disposal. U مانند هر کودک، او [زن] وسعت واژگان محدودی در اختیار دارد.
box camera U دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
box cameras U دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
communication U مجموعهای از وسایل مانند ترمینال ها وچاپگر ها که توسط یک کامپیوتر مرکزی به هم وصل هستند و اجازه ارسال سریع و ساده داده می دهند
simple design U طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
opens U بی الایش
open U بی الایش
opened U بی الایش
taintless U بی الایش
contamination U الایش
simplex U بی الایش
freestanding U بی الایش
stained U الایش ننگ
stain U الایش ننگ
stains U الایش ننگ
platonist U طرفدارعشق بی الایش
staining U الایش ننگ
immaculately U بطور بی الایش
basics U یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basic U یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
mirror carpet U طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
structure U با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structuring U با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structures U با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
babies U کودک
tyke U کودک
kinchin U کودک
baby U کودک
child U کودک
toddler U کودک نو پا
chit U کودک
toddlers U کودک نو پا
it U ان کودک
tike U کودک
bantling U کودک
chits U کودک
infants U کودک
infant U کودک
bushbabies U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbaby U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
carrycots U صندلی کودک
kindergartens U باغ کودک
carrycot U صندلی کودک
suckle U کودک شیرخوار
pedology U کودک شناسی
suckling U کودک شیرخواره
suckled U کودک شیرخوار
suckles U کودک شیرخوار
kindergarten U باغ کودک
rejected child U کودک مطرود
child study U کودک پژوهی
nurseries U مهد کودک
nursery U مهد کودک
kidded U کودک بچه
kidding U کودک بچه
child psychiatry U روانپزشکی کودک
child law U حقوق کودک
infantilism U کودک ماندگی
puerilism U کودک منشی
child development U رشد کودک
child centered U کودک محور
kid U کودک بچه
puerilism U کودک خویی
childproof U کودک ایمن
schoolchild U کودک دبستانی
infanticide U کودک کشی
child psychology U روانشناسی کودک
feral child U کودک وحشی
schoolchildren U کودک دبستانی
pediatrics U پزشکی کودک
day care center U مهد کودک
child rearing practices U شیوههای پرورش کودک
enelicomorphism U بزرگسال انگاری کودک
eros U صورت کودک بالدار
suckling U کودک شیر خوار
child abuse U بهره کشی از کودک
child guidance clinic U درمانگاه راهنمایی کودک
problem child U کودک مشکل افرین
backward child U کودک عقب مانده
pedometer U رشد سنج کودک
wolf child U کودک گرگ پرورده
pedimeter U رشد سنج کودک
toddles U کودک تازه براه افتاده
toddled U کودک تازه براه افتاده
pedagogy U فن اموزش وپرورش کودک للگی
toddler U کودک تازه براه افتاده
toddlers U کودک تازه براه افتاده
weanling U کودک تازه از شیر گرفته
toddle U کودک تازه براه افتاده
toddling U کودک تازه براه افتاده
fossiliferous U فسیل مانند سنگواره مانند
lamellate U لایه مانند ورقه مانند
dewy-eyed U معصوم و پاک چون کودک بی گناه
dewy eyed U معصوم و پاک چون کودک بی گناه
nurser U شیشه درجه دار برای شیردادن کودک
teething ring U حلقه لاستیکی مخصوص گازگرفتن کودک تا دندان در اورد
cupids U خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
Cupid U خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
I am thinking of baby number two as I am not getting any younger. U من به فکر داشتن کودک شماره دو هستم چون من که جوانترنمی شوم .
adjustable wheel U چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
clodhoppers U ساده
untutored U ساده
naif U ساده
baldest U ساده
explicit U ساده
baldly U ساده
clodhopper U ساده
naive U ساده
simpleminded U ساده دل
simplex U ساده
balder U ساده
charmless U ساده
plainer U ساده
daff U ساده دل
unaadorned U ساده
clean U ساده
simple minded U ساده دل
cleaned U ساده
cleans U ساده
incomposite U ساده
incomplex U ساده
sheepish U ساده دل
sheepishly U ساده دل
taffetized U ساده
cleanest U ساده
bald U ساده
unmeaning U ساده
seemly <adj.> U ساده دل
innocent <adj.> U ساده دل
simple-hearted <adj.> U ساده دل
fructose U ساده
artless U ساده
simplest U ساده دل
simplest U ساده
good-humored U ساده دل
idiot U ساده
inexpensive U ساده
idiots U ساده
conversable <adj.> U ساده دل
expansive <adj.> U ساده دل
slickest U ساده
slick U ساده
downright U ساده
freestanding U ساده
simplistic U ساده
frugal U ساده
unassuming U ساده
homespun U ساده
free spoken U ساده گو
simpler U ساده دل
simpler U ساده
simple U ساده دل
simple U ساده
unsophisticated U ساده
positive U ساده
unaffected U ساده
fraudless U ساده
semplice U ساده
fanciless U ساده
plain U ساده
unceremoniously U ساده
plainest U ساده
simple hearted U ساده دل
unceremonious U ساده
plains U ساده
plain hearted U ساده دل
ingenuous U صاف و ساده
credulity U ساده لوحی
simplify U ساده سازی
sot U ساده لوح
soft eye U چشمی ساده
nincompoops U ساده لوح
simplifies U ساده کردن
reductions U ساده سازی
reduction U ساده سازی
credulousness U ساده لوحی
nincompoop U ساده لوح
simplifies U ساده سازی
simplify U ساده کردن
phonemes U صداهای ساده
phoneme U صدای ساده
perfect gazes U گازهای ساده
primitive U شکل ساده
book keeping by single e. U دفترداری ساده
natively U بطور ساده
simple schizophrenia U اسکیزوفرنی ساده
simple parry U دفاع ساده
simple oscillator U نوسانگر ساده
naivete U ساده لوحی
cats paw U ساده لوح
lamb U ادم ساده
credulous U ساده لوح
booby U ساده لوح
overhand knot U گره ساده
simplistic U ساده طبع
plain paper U کاغذ ساده
simplex channel U مجرای ساده
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com