English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dynamic structure U ساخت پویا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dynamic storage allocation U تخصیص انباره پویا تخصیص حافظه پویا
work in progress U کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in process U کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
Visual Basic U ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
dynamic ram U حافظه با دسترسی پویا حافظه پویا
os/ U سیستم عامل چندکاره برای کامپیوترهای PC ساخت IBM و ماکروسافت که ساخت آن توسط IBM ادامه دارد تا تغییری در ویندوز ماکروسافت باشد
mousing U پویا
dynamic U پویا
seeker U پویا
dynamically U پویا
evolutionary U پویا
dynamic test U ازمون پویا
dynamic model U الگوی پویا
dynamic model U مدل پویا
dynamic system U سیستم پویا
dynamic system U نظام پویا
dynamic subroutine U زیرروال پویا
dynamic storage U حافظه پویا
dynamic stop U ایست پویا
dynamic relocation U جابجاسازی پویا
dynamic relocation U جابجایی پویا
dynomic contraction U انقباض پویا
dynamic error U خطای پویا
static U که پویا نیست
dynamic pressure U فشار پویا
dynamic storage U انباره پویا
dynamic system U سازگان پویا
dynamic equilibrium U تعادل پویا
dynamic economy U اقتصاد پویا
dynamic analysis U تحلیل پویا
dynamic dump U روبرداری پویا
dynamic dump U رو گرفت پویا
dynamic check U مقابله پویا
dynamic allocation U تخصیص پویا
dynamic memory U حافظه پویا
dynamic load U بار پویا
dynamic link U پیوند پویا
dynamic stability U تعادل پویا
dymanic balance U تعادل پویا
dynamic dump U نسخه برداری پویا
macro dynamic model U الگوی کلان پویا
dynamic scheduling U زمان بندی پویا
dynamic programming U برنامه ریزی پویا
dynamic programming U برنامه سازی پویا
dynamic programming U برنامه نویسی پویا
dynamic subroutine U زیر روال پویا
dynamic address translate U مترجم ادرس پویا
dynamic address translate U مترجم نشانی پویا
micro dynamic model U الگوی خرد پویا
dynamic shift register U ثبات تغییر مکان پویا
dynamic simulation language U زبان شبیه سازی پویا
dram U حافظه دستیابی مستقیم پویا
drams U حافظه دستیابی مستقیم پویا
dynamic random access memory U حافظه دستیابی مستقیم پویا
dynamic ram U حافظه دستیابی تصادفی پویا
refreshes U تعداد دفعاتی که قطعه RAM پویا خوانده ونوشته میشود
refresh U تعداد دفعاتی که قطعه RAM پویا خوانده ونوشته میشود
refreshed U تعداد دفعاتی که قطعه RAM پویا خوانده ونوشته میشود
refresh U مدت زمانی که کنترول محتوای قطعه RAM پویا را بهنگام میکند
refreshed U مدت زمانی که کنترول محتوای قطعه RAM پویا را بهنگام میکند
refreshes U مدت زمانی که کنترول محتوای قطعه RAM پویا را بهنگام میکند
hidden momentum of population growth U نیروی محرکه پنهان رشدجمعیت فرایندی پویا ولی غیرفعال ازافزایش جمعیت که حتی پس ازکاهش نرخهای زاد و ولد ادامه مییابد
pseudo random U قط عات حافظه RAM پویا , که قادر به تنظیم مجدد هستند و بنابراین فاهری مشابه قطعه , RAM ایستا دارند
refresh U قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refreshed U قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refreshes U قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refresh U بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
refreshes U بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
refreshed U بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
make-up U ساخت
invenit U ساخت
making U ساخت
habitus U ساخت
fecit U ساخت
structures U ساخت
composition U ساخت
conformation U ساخت
compositions U ساخت
forms U ساخت
formed U ساخت
form U ساخت
performances U ساخت
substandard U بد ساخت
formation U ساخت
texture U ساخت
textures U ساخت
design U ساخت
designs U ساخت
fabrication U ساخت
syntheses U ساخت
synthesis U ساخت
structure U ساخت
structuring U ساخت
workmanship U ساخت
manufacture U ساخت
manufactured U ساخت
manufactures U ساخت
unstructured U بی ساخت
performance U ساخت
manufacturing U ساخت
constructions U ساخت
generations U ساخت
manufactory U ساخت
make up U ساخت
construction U ساخت
generation U ساخت
built U ساخت
phrase structure U با ساخت عبارتی
homemade U ساخت میهن
home made U ساخت داخلی
infra structure U زیر ساخت
tectonic U زمین ساخت
unstructured interview U مصاحبه بی ساخت
tectonics U زمین ساخت
static structure U ساخت ایستا
tree structure U ساخت درختی
home made U ساخت بومی
machine made U ساخت ماشین
social strcture U ساخت اجتماعی
control structure U ساخت کنترل
covin U ساخت وپاخت
covinous U ساخت وپاختی
data structure U ساخت داده ها
deep structure U ژرف ساخت
design and construction U طراحی و ساخت
manufacturing U صنعت ساخت
structuralists U ساخت گرای
structuralist U ساخت گرای
well made U خوش ساخت
simple structure U ساخت ساده
reticular formation U ساخت شبکهای
formatio reticularis U ساخت شبکهای
manufacture process U فرایند ساخت
manufacture process U فراگرد ساخت
manufacturing cost U هزینه ساخت
latent structure U ساخت نهفته
perceptual structure U ساخت ادراکی
newmade U تازه ساخت
new buit U تازه ساخت
new built U تازه ساخت
market structure U ساخت بازار
mental structure U ساخت ذهنی
manufacturing process U فرایند ساخت
manufacture cost U ارزش ساخت
personality structure U ساخت شخصیت
file structure U ساخت پرونده
prototyping U ساخت یک نمونه
field strcture U ساخت میدانی
program structure U ساخت برنامه
production time U زمان ساخت
production cost U ارزش ساخت
family structure U ساخت خانواده
production process U روند ساخت
factory order U سفارش ساخت
power structure U ساخت قدرت
population structure U ساخت جمعیت
shops U محل ساخت
manufacturing process U پویش ساخت
workmanship U کار ساخت
make U رسیدن به ساخت
make U ساخت ترکیب
elaborated U ساخت استاد
makes U ساختمان ساخت
makes U رسیدن به ساخت
makes U ساخت ترکیب
grafts U ساخت وپاخت
production U ارائه ساخت
confections U ترکیب ساخت
productions U ارائه ساخت
confection U ترکیب ساخت
man made U ساخت بشر
man-made U ساخت بشر
rebuild U تجدید ساخت
rebuilds U تجدید ساخت
assembly U نصب ساخت
make U ساختمان ساخت
structure U ساختار ساخت
structuring U ساختار ساخت
forbade U نا مقدور ساخت
structured U ساخت یافته
structured U دارای ساخت
graft U ساخت وپاخت
grafted U ساخت وپاخت
building block U کنده ساخت
building blocks U کنده ساخت
structures U ساختار ساخت
group structure U ساخت گروهی
elaborate U ساخت استاد
elaborates U ساخت استاد
elaborating U ساخت استاد
reconstitute U تجدید ساخت
reconstituted U تجدید ساخت
reconstitutes U تجدید ساخت
block structure U ساخت کندهای
brand name U علامت ساخت
brand names U علامت ساخت
agro industry U کشت و ساخت
capital structure U ساخت سرمایه
collusion U ساخت وپاخت
collusion U ساخت و پاخت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com