Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
intermediate structure
U
ساختمان داخلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
internal structure
U
ساختمان داخلی سازه داخلی
monocoque
U
ساختمان سه بعدی مثل بدنه هواپیما که فاقد سازه داخلی بوده و همه تنش بر پوسته و اجزاء ساختمانی که بلافاصله زیر ان قرار دارندوارد میگردد
Other Matches
building system
U
اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
outline assembly drawing
U
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
incretion
U
ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
angle-post
U
[تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
squawked
U
مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawk
U
مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawks
U
مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal defense
U
پدافند داخلی پایداری داخلی
building material dealer
U
فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
dependency
U
[قسمتی از ساختمان های جدا از ساختمان اصلی]
gigantic building
U
ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
coach-house
U
ساختمان خدمه
[در کنار ساختمان اصلی]
building enterprise
U
مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
civil engineering contractor
U
مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
enterprise network
U
شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
foundation soil
U
شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
rotunda
U
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
rotundas
U
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
block structure
U
ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
constructional feature
U
ترکیب ساختمان کیفیت ساختمان
rotonda
U
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
double shell constraction
U
ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
overbuild
U
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
base shear
U
نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
exchanged stabilization fund
U
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
storage
U
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
beneficial occupancy
U
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
construction batalion
U
گردان مهندسی ساختمان گردان ساختمان
modular construction
U
ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
intramural
U
داخلی
internal
U
داخلی
in
U
داخلی
indoor
U
داخلی
in-
U
داخلی
interiors
U
داخلی
esoteric
U
داخلی
interior
U
داخلی
inside
U
داخلی
innate
U
داخلی
internal door
U
در داخلی
territorial
U
داخلی
domestic
U
داخلی
insides
U
داخلی
municipal
U
داخلی
internal medicine
U
طب داخلی
endogenous
U
داخلی
inner
U
داخلی
ben
U
داخلی
anie
U
داخلی
domestic emergencies
U
بحرانهای داخلی
internal conductance
U
اندوکتانس داخلی
domestic industry
U
صنعت داخلی
internal conductance
U
اندوکتیویته ی داخلی
internal conductor
U
سیم داخلی
domestic emergencies
U
موادضروری داخلی
internal crack
U
ترک داخلی
domestic economy
U
اقتصاد داخلی
internal consumption
U
مصرف داخلی
civil
U
داخلی حقوقی
internal consistency
U
سازگاری داخلی
internal connection
U
اتصال داخلی
internal commerce
U
تجارت داخلی
endoparasite
U
انگل داخلی
endogenous variable
U
متغیر داخلی
internal bus
U
مسیر داخلی
internal circuit
U
مدار داخلی
internal circuit
U
حلقه داخلی
internal clock
U
ساعت داخلی
internal combustion
U
احتراق داخلی
ductless gland
U
غددمترشح داخلی
domestic trade
U
بازرگانی داخلی
domestic products
U
محصولات داخلی
domestic market
U
بازار داخلی
internal bus
U
گذرگاه داخلی
internal current
U
جریان داخلی
internal damping
U
میرایی داخلی
internal defense
U
دفاع داخلی
internal erosion
U
فرسایش داخلی
internal force
U
نیروی داخلی
internal friction
U
اصطکاک داخلی
internal furnace
U
کوره داخلی
internal heating
U
گرمایش داخلی
internal impedance
U
مقاومت داخلی
domestic disturbances
U
اغتشاشات داخلی
internal impedance
U
امپدانس داخلی
stability
U
ثبات داخلی
domestic dualism
U
دوگانگی داخلی
internal development
U
رشد داخلی
internal development
U
توسعه داخلی
internal discharge
U
تخلیه داخلی
internal diseconomies
U
زیانهای داخلی
domestic disturbances
U
اختلافات داخلی
internal ear
U
گوش داخلی
internal efficiency
U
راندمان داخلی
internal electrode
U
الکترود داخلی
internal electrolysis
U
الکترولیز داخلی
inward
U
داخلی باطنی
internal energy
U
انرژی داخلی
internal insulation
U
ایزولاسیون داخلی
internal brake
U
ترمز داخلی
inner zone
U
منطقه داخلی
home trade
U
تجارت داخلی
interconnection
U
اتصالی داخلی
inland rules
U
قوانین داخلی
indoor
U
درونی داخلی
inland duty
U
گمرک داخلی
inferior planets
U
سیارههای داخلی
inferior conjunction
U
مقارنه داخلی
indoor antenna
U
انتن داخلی
inboard aileron
U
شهپر داخلی
imside dimension
U
اندازه داخلی
home rule
U
حکومت داخلی
inland waterway
U
ابراه داخلی
ashi noko
U
قسمت داخلی کف پا
inner bottom
U
جدار داخلی
inside caliper
U
کولیس داخلی
inside diameter
U
قطر داخلی
inner product
U
ضرب داخلی
inner planets
U
سیارات داخلی
inside hinge
U
لولای داخلی
inside micrometer
U
میکرومتر داخلی
inside thread
U
مارپیچ داخلی
inner loop
U
حلقه داخلی
inner liner
U
روکش داخلی
inside wing
U
بال داخلی
intercommunication
U
ارتباط داخلی
inner harbor
U
بندر داخلی
home product
U
محصولات داخلی
home market
U
بازار داخلی
interference drag
U
پسای داخلی
civil war
U
جنگ داخلی
internal revenue
U
درامد داخلی
Inland Revenue
U
درامد داخلی
inside draft
U
شیب داخلی
civil disturbances
U
اغتشاشات داخلی
interior wall
U
دیوار داخلی
endosmosis
U
حلول داخلی
internal angle
U
زاویه ی داخلی
internal armature
U
ارمیچر داخلی
internal attack
U
تک داخلی یا تک از داخل
bulkheads
U
جدار داخلی
bulkhead
U
جدار داخلی
civil wars
U
جنگ داخلی
interior span
U
دهانه داخلی
intercom
U
مخابرات داخلی
interior affairs
U
امور داخلی
interior architecture
U
معماری داخلی
home made
U
ساخت داخلی
home currency
U
پول داخلی
home consumption
U
مصرف داخلی
by low
U
نظامنامه داخلی
innards
U
قسمتهای داخلی
interior ballistics
U
بالیستیک داخلی
intercoms
U
ارتباط داخلی
intercoms
U
مخابرات داخلی
interior guard
U
نگهبان داخلی
intercom
U
ارتباط داخلی
internal boffles
U
تیغههای داخلی
internal stress
U
تنش داخلی
internal structure
U
ساختار داخلی
internal supercharger
U
سوپرشارژر داخلی
in-fighting
U
جنگ داخلی
insides
U
تو اعضای داخلی
insides
U
قسمت داخلی
inside
U
تو اعضای داخلی
inside
U
قسمت داخلی
incoming message cassette
U
نوارپیغام داخلی
internal storage
U
حافظه داخلی
internal security
U
تامین داخلی
internal security
U
امنیت داخلی
internal shield
U
غلاف داخلی
internal short circuit
U
کوتهمداری داخلی
internal storage
U
حافظه ی داخلی
interlan angle
U
زاویه داخلی
internal trade
U
بازرگانی داخلی
territorial sea
U
دریای داخلی
bushes
U
پوسته داخلی
bush
U
پوسته داخلی
inward light
U
نور داخلی
insiders
U
کارمند داخلی
insider
U
کارمند داخلی
interphone
U
مخابرات داخلی
autonomy
U
استقلال داخلی
local currency
U
پول داخلی
internality
U
داخلی بودن
local subscriber
U
مشترک داخلی
rules of procedure
U
نظامنامه داخلی
internal trade
U
تجارت داخلی
municipal law
U
حقوق داخلی
internal transactions
U
معاملات داخلی
municipal court
U
دادگاه داخلی
internal voltage
U
ولتاژ داخلی
internal window sill
U
کف پنجره داخلی
marketing audit
U
کنترل داخلی
intrados
U
قوس داخلی
internal storage
U
انباره داخلی
internal pole
U
قطب داخلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com