English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
helical structure U ساختار مارپیچی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
barred spiral galaxy U کهکشان مارپیچی مسدود کهکشان مارپیچی میله دار
hierarchy U روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchies U روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
anastylosis U [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
toroid U مارپیچی
annular U مارپیچی
helical U مارپیچی
gyroidal U مارپیچی
spiralling U مارپیچی
sinuous U مارپیچی
pinwheel U مارپیچی
chochleate U مارپیچی
spiralled U مارپیچی
spiral U مارپیچی
spiraled U مارپیچی
anfractuous U مارپیچی
spiraling U مارپیچی
spirals U مارپیچی
snake dance U رقص مارپیچی
spiral galaxy U کهکشان مارپیچی
drill U مته مارپیچی
drilled U مته مارپیچی
spiral drill U مته مارپیچی
drills U مته مارپیچی
helicon U شیپوربرنجی مارپیچی
snaking columns U ستونهای مارپیچی
spindle stairs U پلکان مارپیچی
worm gear U دنده مارپیچی
vortiginous U پیچاپیچ مارپیچی
snake U مارپیچی بودن
snaked U مارپیچی بودن
spiral agitator U همزن مارپیچی
spiral arms U بازوهای مارپیچی
snakes U مارپیچی بودن
zigzag U حرکت مارپیچی
labyrinths U پلکان مارپیچی
labyrinth U پلکان مارپیچی
spiral beater همزن مارپیچی
helical scanning U مراقبت مارپیچی
helical spring U فنر مارپیچی
barley-sugar U ستون مارپیچی
zigzagged U حرکت مارپیچی
zigzags U حرکت مارپیچی
zigzagging U حرکت مارپیچی
coil spring U فنر مارپیچی شکل
weaving U حرکت مارپیچی ناو
helical U حلزونی شکل مارپیچی
rivulose U دارای خطوط مارپیچی
winding U مارپیچی رود پیچ
wreath U نرده پلکان مارپیچی
spindle stairs U راه پله مارپیچی
helicoidal motion U حرکت پیچی یا مارپیچی
toroid U سطح ایجادشده از خط مارپیچی
wreaths U نرده پلکان مارپیچی
whorl U مارپیچی حلقه یا پیچ خوردن
helical scanning U بازرسی وتجسس مارپیچی با رادار
acyclic U غیر قابل چرخش مارپیچی
whorls U مارپیچی حلقه یا پیچ خوردن
snakes U دارای حرکت مارپیچی بودن
snaked U دارای حرکت مارپیچی بودن
double helical gear U چرخ دندانه مارپیچی دوبل
snake U دارای حرکت مارپیچی بودن
hyperbolic navigation U ناوبری مارپیچی با استفاده ازبی سیم
spiral scanning U مراقبت و تجسس منطقه به طور مارپیچی
the smoke culs U درد بصورت مارپیچی بالا می رود
automatic hobbing machine U ماشین فرز چرخ دنده مارپیچی خودکار
hob U فرز چرخ دنده مارپیچی سمبه پرسکاری
hobs U فرز چرخ دنده مارپیچی سمبه پرسکاری
newels U تیری که محور اصلی پلکان مارپیچی را تشکیل میدهد
newel U تیری که محور اصلی پلکان مارپیچی را تشکیل میدهد
castle style U [نوعی معماری قرن هجدهم میلادی با کنگره و مزغل و پله های مارپیچی]
structure ساختار
structuring U ساختار
architecture U ساختار
structures U ساختار
band structure U ساختار نواری
institutional structure U ساختار نهادی
ingots structure U ساختار شمش
loop structure U ساختار حلقهای
grain structure U ساختار بلوری
atomic structure U ساختار اتمی
age structure U ساختار سنی
linear structure U ساختار خطی
close packed structure U ساختار تنگچین
block structure U ساختار بلوکی
list structure U ساختار لیست
crystal structure U ساختار بلور
kekule structure U ساختار ککوله
decision structure U ساختار تصمیم
inverted structure U ساختار معکوس
diamond structure U ساختار الماس
economic structure U ساختار اقتصادی
data structure U ساختار داده ها
electronic structure U ساختار الکترونی
factor structure U ساختار عاملی
crane construction U ساختار جرثقیل
control structure U ساختار کنترلی
file structure U ساختار فایل
cellular structure U ساختار شبکهای
fine structure U ساختار فریف
internal structure U ساختار داخلی
lewis structure U ساختار لوویس
crystalline structure U ساختار بلوری
selection structure U ساختار گزینشی
sequence structure U ساختار ترتیبی
structuring U ساختار ساخت
structures U ساختار ساخت
tree structure U ساختار درخت
structure chart U نمودار ساختار
structure factor U عامل ساختار
fabric U ساختار ساختمان
structure [first order] U ساختار [ریاضی]
ring structure U ساختار حلقهای
molecular structure U ساختار مولکولی
nested structure U ساختار لانهای
network stracture U ساختار شبکه
shell structure U ساختار لایهای
network structure U ساختار شبکهای
nuclear structure U ساختار هستهای
superstructure U ساختار بالا
superstructures U ساختار بالا
pyramidal structure U ساختار هرمی
relational structure U ساختار رابطهای
structure U ساختار ساخت
structuralists U وابسته به ساختار گرایی
structures U پی ریزی کردن ساختار
hyperfine structure U ساختار فوق فریف
structure U پی ریزی کردن ساختار
graphic data structure U ساختار داده گرافیکی
hierachical structure U ساختار سلسله مراتبی
algebraic structure U ساختار جبری [ریاضی]
hydrogen depleted structure U ساختار هیدروژن زدوده
structuralist U وابسته به ساختار گرایی
loop control structure U ساختار کنترل حلقه
branch control structure U ساختار کنترل انشعاب
secondary structure of portein U ساختار دوم پروتئین
centralized network configuration U ساختار شبکهای متمرکز
sequence control structure U ساختار کنترل ترتیبی
contiguous data structure U ساختار دادههای همجوار
sequential data structure U ساختار ترتیبی داده
cubic closed packed structure U ساختار مکعبی تنگچین
database structure U ساختار پایگاه داده ها
structuring U پی ریزی کردن ساختار
work breakdown structure U ساختار تفکیک کار
valence bond structure U ساختار پیوند والانسی
straight chain structure U ساختار راست زنجیر
tertiary structure of protein U ساختار سوم پروتئین
structured design U طراحی ساختار یافته
infrastructure U ساختار یا سرویس ابتدایی
wurtzite U ساختار شش گوشهای روی سولفید
pawn structure U ساختار یا اسکلت پیادهای شطرنج
implication U عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
definition U شرح ساختار در برنامه یا سیستم
branched chain structure U ساختار زنجیری شاخه دار
node U نقط ه اتصال در یک ساختار یا شبکه
hierarchies U ساختار دادهای سلسله مراتبی
hierarchy U ساختار دادهای سلسله مراتبی
definitions U شرح ساختار در برنامه یا سیستم
leaf U گره آخر در ساختار درختی
inclusion U عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
nodes U نقط ه اتصال در یک ساختار یا شبکه
implications U عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
snake mode U روش تعقیب مارپیچی درپدافند هوایی روش پروازمارپیچی هواپیما
nautilus U حلزونهای گرمسیری مارپیچی جنوب اقیانوس ساکن و اقیانوس هند
reconfiguration U تغییر دادن ساختار داده در سیستم
skeletal code U برنامه ناکامل با کدگذاری در ساختار ابتدایی
broch U [ساختار خشکه چینی ماقبل تاریخ]
externals U دید کاربر از ساختار داده یا برنامه
forest U تعداد درختهای ساختار داده متصل
forests U تعداد درختهای ساختار داده متصل
external U دید کاربر از ساختار داده یا برنامه
hexonal zinc sulfide structure U ساختار شش گوشهای روی سولفید وورتیست
h.f.s U structure hyperfine ساختار فوق فریف
frameworks U ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
queues U روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
High Victorian U [سبک احیای گوتیک با ساختار چند رگه]
queueing U روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
schema U شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
queue U روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
framework U ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
queued U روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
logic U ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
schemata U شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
DNA double helix U [یک ساختار دو رشته ایی متشکل از ۴ نوکلئوتید است. ]
backsteingotit U [آجری با ساختار ساده در معماری قرون وسطایی]
arrays U ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
random U سیستمی که خروجی آن به ورووودی یا ساختار داخلی آن ربط ی ندارد
array U ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
randomly U سیستمی که خروجی آن به ورووودی یا ساختار داخلی آن ربط ی ندارد
abutment U [ساختار جامدی که فشار قوس یا شمع بر آن است.] [معماری]
variables U شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
scripts U ساختار الگو گونه برای نمایش ترتیب حوادث
physical U سازمان دهی و ساختار پایگاه داده ذخیره شده
variable U شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
chimney-cricket U [ساختار محافظ بالای بام برای دودکش کوره ای]
plex structure U ساختار شبکه یا دادهای که هر گره آن به سایرین وصل است
bandolite U ساختار سبک وزنی از چوب بالسا با روکش الومینیوم
hierarchical communications system U پایگاه دادهای که رکوردها بهم مربوطند با یک ساختار مشخص
one address computer U ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
flow diagram U دیاگرامی برای شرح یک کامپیوتر یک ساختار سیستم پردازش داده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com