English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 193 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
nested structure U ساختار لانهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nesting level U سطح لانهای
nested subroutine U زیرروال لانهای
nested loop U حلقه لانهای
hierarchy U روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchies U روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
anastylosis U [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
structuring U ساختار
structures U ساختار
architecture U ساختار
structure ساختار
band structure U ساختار نواری
shell structure U ساختار لایهای
structure chart U نمودار ساختار
sequence structure U ساختار ترتیبی
structure factor U عامل ساختار
crystalline structure U ساختار بلوری
tree structure U ساختار درخت
data structure U ساختار داده ها
crystal structure U ساختار بلور
selection structure U ساختار گزینشی
block structure U ساختار بلوکی
cellular structure U ساختار شبکهای
relational structure U ساختار رابطهای
close packed structure U ساختار تنگچین
control structure U ساختار کنترلی
crane construction U ساختار جرثقیل
ring structure U ساختار حلقهای
atomic structure U ساختار اتمی
pyramidal structure U ساختار هرمی
lewis structure U ساختار لوویس
loop structure U ساختار حلقهای
grain structure U ساختار بلوری
helical structure U ساختار مارپیچی
molecular structure U ساختار مولکولی
ingots structure U ساختار شمش
institutional structure U ساختار نهادی
internal structure U ساختار داخلی
inverted structure U ساختار معکوس
kekule structure U ساختار ککوله
list structure U ساختار لیست
network stracture U ساختار شبکه
network structure U ساختار شبکهای
decision structure U ساختار تصمیم
nuclear structure U ساختار هستهای
diamond structure U ساختار الماس
economic structure U ساختار اقتصادی
electronic structure U ساختار الکترونی
factor structure U ساختار عاملی
file structure U ساختار فایل
fine structure U ساختار فریف
linear structure U ساختار خطی
superstructure U ساختار بالا
structuring U ساختار ساخت
structures U ساختار ساخت
structure U ساختار ساخت
age structure U ساختار سنی
fabric U ساختار ساختمان
structure [first order] U ساختار [ریاضی]
superstructures U ساختار بالا
hydrogen depleted structure U ساختار هیدروژن زدوده
contiguous data structure U ساختار دادههای همجوار
centralized network configuration U ساختار شبکهای متمرکز
structuralists U وابسته به ساختار گرایی
algebraic structure U ساختار جبری [ریاضی]
structuring U پی ریزی کردن ساختار
structures U پی ریزی کردن ساختار
branch control structure U ساختار کنترل انشعاب
loop control structure U ساختار کنترل حلقه
hyperfine structure U ساختار فوق فریف
database structure U ساختار پایگاه داده ها
graphic data structure U ساختار داده گرافیکی
hierachical structure U ساختار سلسله مراتبی
structure U پی ریزی کردن ساختار
sequence control structure U ساختار کنترل ترتیبی
straight chain structure U ساختار راست زنجیر
structured design U طراحی ساختار یافته
tertiary structure of protein U ساختار سوم پروتئین
infrastructure U ساختار یا سرویس ابتدایی
structuralist U وابسته به ساختار گرایی
valence bond structure U ساختار پیوند والانسی
work breakdown structure U ساختار تفکیک کار
sequential data structure U ساختار ترتیبی داده
secondary structure of portein U ساختار دوم پروتئین
cubic closed packed structure U ساختار مکعبی تنگچین
node U نقط ه اتصال در یک ساختار یا شبکه
hierarchy U ساختار دادهای سلسله مراتبی
hierarchies U ساختار دادهای سلسله مراتبی
leaf U گره آخر در ساختار درختی
wurtzite U ساختار شش گوشهای روی سولفید
nodes U نقط ه اتصال در یک ساختار یا شبکه
definitions U شرح ساختار در برنامه یا سیستم
definition U شرح ساختار در برنامه یا سیستم
pawn structure U ساختار یا اسکلت پیادهای شطرنج
implication U عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
implications U عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
inclusion U عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
branched chain structure U ساختار زنجیری شاخه دار
h.f.s U structure hyperfine ساختار فوق فریف
skeletal code U برنامه ناکامل با کدگذاری در ساختار ابتدایی
externals U دید کاربر از ساختار داده یا برنامه
forests U تعداد درختهای ساختار داده متصل
forest U تعداد درختهای ساختار داده متصل
reconfiguration U تغییر دادن ساختار داده در سیستم
broch U [ساختار خشکه چینی ماقبل تاریخ]
external U دید کاربر از ساختار داده یا برنامه
hexonal zinc sulfide structure U ساختار شش گوشهای روی سولفید وورتیست
schemata U شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
DNA double helix U [یک ساختار دو رشته ایی متشکل از ۴ نوکلئوتید است. ]
backsteingotit U [آجری با ساختار ساده در معماری قرون وسطایی]
High Victorian U [سبک احیای گوتیک با ساختار چند رگه]
frameworks U ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
queueing U روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
queued U روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
queue U روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
queues U روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
schema U شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
framework U ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
logic U ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
abutment U [ساختار جامدی که فشار قوس یا شمع بر آن است.] [معماری]
one address computer U ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
chimney-cricket U [ساختار محافظ بالای بام برای دودکش کوره ای]
plex structure U ساختار شبکه یا دادهای که هر گره آن به سایرین وصل است
physical U سازمان دهی و ساختار پایگاه داده ذخیره شده
randomly U سیستمی که خروجی آن به ورووودی یا ساختار داخلی آن ربط ی ندارد
variables U شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
random U سیستمی که خروجی آن به ورووودی یا ساختار داخلی آن ربط ی ندارد
array U ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
arrays U ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
scripts U ساختار الگو گونه برای نمایش ترتیب حوادث
variable U شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
hierarchical communications system U پایگاه دادهای که رکوردها بهم مربوطند با یک ساختار مشخص
bandolite U ساختار سبک وزنی از چوب بالسا با روکش الومینیوم
structures U ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
structure U ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
structuring U ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
sparse array U ساختار ماتریس داده که بیشتر و ورودیهای آن صفر و خالی است
locals U که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
local U که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
cartesian structure U ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
flow diagram U دیاگرامی برای شرح یک کامپیوتر یک ساختار سیستم پردازش داده
rung U [تکه ای افقی که باعث قویتر شدن ساختار سندلی میشود]
flowchart U دیاگرامی برای شرح یک کامپیوتر یک ساختار سیستم پردازش داده
local U انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
root U گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
locals U انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
global U متغیر یا عددی که توسط هر تابع یا ساختار برنامه قابل دستیابی است
dynamic U ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
dynamically U ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
globally U متغیر یا عددی که توسط هر تابع یا ساختار برنامه قابل دستیابی است
roots U گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
if/then/else U یک نوع ساختار کنترل شاخهای است که متغیر یا داده راازمایش میکند تا ببیند
free U پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
freed U پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
freeing U پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
frees U پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
CDs U دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
columnar and trabeated U [نوعی از ساختار شامل ستون های عمدی یا تیرگهایی که از تیرهای افقی حمایت می کند.]
electrographic architecture U [واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.]
CD U دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
heterosphere U قسمتی از اتمسفر که در ان ساختار و وزن مولکولی متوسط گازهای تشکیل دهنده مختلف است
gallium arsenide U ماده جدید برای ساختار قطعه که عملیات را سریع تر از قط عات سیلیکف انجام میدهد
kinematics U فرایند مهندسی کامپیوتر برای ترسیم یا روح دادن اجزاماشین یا ساختار تحت طراحی سیستم
flow diagram U دیاگرامی که محل وقوع تصمیمات منط ق در یک ساختار را نشان میدهد و تاثیر آنها روی اجرای برنامه
flowchart U دیاگرامی که محل وقوع تصمیمات منط ق در یک ساختار را نشان میدهد و تاثیر آنها روی اجرای برنامه
array U ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
arrays U ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
forward pointer U اشاره گری که محل داده بعدی در یک ساختار داده را بیان میکند
tree U سیستم ساختار داده که هر داده به دادههای دیگر بوسیله انشعابها وصل است .
ddl U بخشی از نرم افزارسیستم پایگاه داده ها ساختار سیستم و داده را شرح میدهد
wiring U ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
onion skin language U زبان عملیات پایگاه داده ها که میتواند ساختار داده سلسله مراتبی را پردازش کند
plex database U ساختار پایگاه داده ها که داده ها بهم متصل می شوند
derivation graph U ساختار پایگاه داده سراسری که حاوی اطلاعات قوانین و مسیر هایی برای یافتن داده است
V format U ساختار داده که درآن دکوردهای با طول مختلف ذخیره شده اند با یک مشخصات ابتدایی که طول آنها را نوشته است
bell-cage U [ساختار نگهدارنده ناقوس در ناقوس خانه]
hair U [الیاف نازکتر از پشم مو یا کرک بز و شتر، تفاوت آن با پشم در داشتن ساختار سلولی است که کیسه های هوای موجود باعث ایجاد درخشندگی بیشتر آن می گردد.]
KSAM U ساختار فایل که به داده امکانی دستیابی توسط فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
key ساختار فایلی که امکان دستیابی داده با استفاده از فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
rightsizing U فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
patch U تصحیح کوچک در نرم افزار توسط کاربر در ساختار ناشر نرم افزار
patches U تصحیح کوچک در نرم افزار توسط کاربر در ساختار ناشر نرم افزار
description U بخشی از سیستم پایگاه داده که ساختار سیستم و داده را شرح میدهد
descriptions U بخشی از سیستم پایگاه داده که ساختار سیستم و داده را شرح میدهد
austenitize U سخت کردن لایههای استنیتی ساختار استنیتیکی را سخت کردن
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
dictionaries U 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionary U 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
RIFF U قالب داده چند رسانهای IBM و ماکرو سافت که از نشانه هایی برای معرفی بخشهای ساختار فایل چند رسانهای استفاده میکند و امکان جابجایی فایل در مراحل مختلفف را ایجاد میکند
resource U قالب داده چند رسانهای IBM و ماکرو سافت که از نشانه هایی برای معرفی بخشهای ساختار فایل چند رسانهای استفاده میکند و امکان جابجایی فایل در مراحل مختلفف را ایجاد میکند
structured programming U برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com