Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hierarchies
U
ساختار دادهای سلسله مراتبی
hierarchy
U
ساختار دادهای سلسله مراتبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hierachical structure
U
ساختار سلسله مراتبی
onion skin language
U
زبان عملیات پایگاه داده ها که میتواند ساختار داده سلسله مراتبی را پردازش کند
hierarchical model
U
مدل سلسله مراتبی
hierarchical network
U
شبکه سلسله مراتبی
hierachical file system
U
سیستم فایل سلسله مراتبی
algebraic hierarchy parenthese
U
پرانتزهای سلسله مراتبی جبری
hierarchical data base management system
U
سیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی
hdbms
U
DataBase Hierarchicalسیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی Systems anagement
plex structure
U
ساختار شبکه یا دادهای که هر گره آن به سایرین وصل است
hierarchical communications system
U
پایگاه دادهای که رکوردها بهم مربوطند با یک ساختار مشخص
cartesian structure
U
ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
frees
U
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
freed
U
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
freeing
U
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free
U
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
relational database management system
U
پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
relational database
U
پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
char
U
نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد
chars
U
نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد
charring
U
نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد
hierarchies
U
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchy
U
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
anastylosis
U
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
chain
U
سلسله سلسله مراتب
ghaut
U
سلسله سلسله کوه
chains
U
سلسله سلسله مراتب
command channels
U
سلسله مراتب فرماندهی سلسله مراتب
chains
U
سلسله
catena
U
سلسله
train
U
سلسله
trained
U
سلسله
trains
U
سلسله
kingdom
U
سلسله
chain
U
سلسله
system
U
سلسله
systems
U
سلسله
range
U
سلسله
ranged
U
سلسله
run
U
سلسله
ranges
U
سلسله
gradation
U
سلسله
gradations
U
سلسله
runs
U
سلسله
nexus
U
سلسله
genealogy
U
سلسله
genealogies
U
سلسله
dynasty
U
سلسله
dynasties
U
سلسله
strips
U
سر سلسله
data link
U
پیوند دادهای
data statement
U
حکم دادهای
dataphone
U
تلفن دادهای
data communication
U
ارتباط دادهای
data termianl
U
پایانه دادهای
systems
U
سلسله رشته
system
U
سلسله رشته
range
U
سلسله ردیف
ranged
U
سلسله ردیف
ranges
U
سلسله ردیف
channeling
U
سلسله مراتب
ommiad
U
سلسله امیه
pecking order
U
سلسله مراتب
coneatenation
U
تسلسل سلسله
sequences
U
سلسله مراتب
channel
U
سلسله مراتب
channeled
U
سلسله مراتب
channelled
U
سلسله مراتب
channels
U
سلسله مراتب
ghat
U
رشته سلسله
ghat
U
سلسله کوه
nervous system
U
سلسله عصب
chain of command
U
سلسله مراتب
nervous systems
U
سلسله عصب
trains
U
رشته سلسله
train
U
رشته سلسله
trained
U
رشته سلسله
hierachy
U
سلسله مراتب
sequence
U
سلسله مراتب
chains
U
سلسله کوه
phylon
U
اجداد سلسله
phylum
U
اجداد سلسله
pulse train
U
سلسله تپش ها
mountain ranges
U
سلسله جبال
series
U
سلسله ردیف
protomartyr
U
سر سلسله شهدا
unit system
U
سلسله احاد
ranks
U
سلسله مقام
ranked
U
سلسله مقام
the vascular system
U
سلسله اوندهاومجراها
rank
U
سلسله مقام
string
U
ردیف سلسله
chain
U
سلسله کوه
hierarchies
U
سلسله مراتب
ommiades
U
سلسله امیه
hierarchy
U
سلسله مراتب
data link escape
U
گریز اتصال دادهای
background
U
فعالیت ارتباط دادهای
backgrounds
U
فعالیت ارتباط دادهای
neural
U
وابسته به سلسله اعصاب
heavenly hierarchy
U
سلسله مراتب فرشتگان
military channel
U
سلسله مراتب نظامی
memory hierarchy
U
سلسله مراتب حافظه
response hierarchy
U
سلسله مراتب پاسخ
control hierarchy
U
سلسله مراتب کنترل
achamenidae
U
سلسله هخامنشی هخامنشیان
the nervous system
U
سلسله پیهای نباتی
flight
U
یک رشته پلکان سلسله
occupational hierarchy
U
سلسله مراتب شغلی
data hierarchy
U
سلسله مراتب داده ها
chain of command
U
سلسله مراتب فرماندهی
hierarchism
U
اصول سلسله مراتب
hierarchy of needs
U
سلسله مراتب نیازها
cryptochannel
U
سلسله مراتب رمز
thearchy
U
سلسله مراتب خدایان
request mast
U
از طریق سلسله مراتب
synchronous data link control
U
کنترل پیوند دادهای همگام
flushes
U
پاک کردن هر دادهای در بافر
constant
U
دادهای که مقدارش ثابت است
flushing
U
پاک کردن هر دادهای در بافر
integrity
U
دادهای که آسیب ندیده است
flush
U
پاک کردن هر دادهای در بافر
constants
U
دادهای که مقدارش ثابت است
dynastical
U
وابسته بیک سلسله پادشاهان
ohms
U
واحد مقاومت برق در سلسله .S.K.
campaign
U
سلسله عملیات کوره بلند
campaigned
U
سلسله عملیات کوره بلند
dynast
U
عضو سلسله پادشاهان سرسلسله
campaigning
U
سلسله عملیات کوره بلند
campaigns
U
سلسله عملیات کوره بلند
echelons
U
ستون طبقه سلسله مراتب
echelon
U
ستون طبقه سلسله مراتب
novus actus intervenieus
U
قطع سلسله علیت در خسارات
habit family hierarchy
U
سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
request mast
U
گزارش از طریق سلسله مراتب
hierarchic
U
وابسته به سلسله مراتب وریاست
argumentum
U
یک سلسله دلایل قابل قبول
sympathetics
U
سلسله پیهای نباتی باشد
pecking order
U
سلسله مراتب دانه چینی
ohm
U
واحد مقاومت برق در سلسله .S.K.
dynamically
U
مراجعه به دادهای که میتواند تغییر کند
dynamic
U
مراجعه به دادهای که میتواند تغییر کند
chopped
U
کنار گذاشتن دادهای که موردنیاز نمیباشد
scheduled circuits
U
خط وط تلفن فقط برای ارتباط دادهای
rescue dump
U
دادهای که به طورخودکاردراثربروزخطای کامپیوتری ذخیره شود.
chop
U
کنار گذاشتن دادهای که موردنیاز نمیباشد
train
U
سلسله وقایع توالی حیله جنگی
trains
U
سلسله وقایع توالی حیله جنگی
exempted station
U
یکان استثنایی از نظر سلسله مراتب
trained
U
سلسله وقایع توالی حیله جنگی
datacom
U
امکان ارتباط دادهای مخابره ارزان قیمت
objects
U
دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
objecting
U
دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
objected
U
دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
object
U
دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
indirect objects
U
دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
broadcast
U
پیام یا دادهای که به چندین کاربر ارسال شود
direct objects
U
دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
broadcasts
U
پیام یا دادهای که به چندین کاربر ارسال شود
structures
U
ساختار
structure
ساختار
structuring
U
ساختار
architecture
U
ساختار
semiosis
U
یک سلسله فعل وانفعالات مشخص جانور علامت
aborting
U
متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
underplot
U
یک سلسله حوادث تبعی و عرفی نمایش توط ئه
abort
U
متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
aborts
U
متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
aborted
U
متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
EDAC
U
سیستم تصحیح خطای مقابل برای ارتباطات دادهای
formats
U
متن یا دادهای که به یک قالب خاص چاپ گرفته شود
format
U
متن یا دادهای که به یک قالب خاص چاپ گرفته شود
commas
U
فایل دادهای که در آن داده ها با کاما از هم جدا شده اند
comma
U
فایل دادهای که در آن داده ها با کاما از هم جدا شده اند
block structure
U
ساختار بلوکی
nuclear structure
U
ساختار هستهای
factor structure
U
ساختار عاملی
electronic structure
U
ساختار الکترونی
structure chart
U
نمودار ساختار
linear structure
U
ساختار خطی
band structure
U
ساختار نواری
fabric
U
ساختار ساختمان
diamond structure
U
ساختار الماس
file structure
U
ساختار فایل
fine structure
U
ساختار فریف
economic structure
U
ساختار اقتصادی
age structure
U
ساختار سنی
tree structure
U
ساختار درخت
structure factor
U
عامل ساختار
atomic structure
U
ساختار اتمی
decision structure
U
ساختار تصمیم
cellular structure
U
ساختار شبکهای
grain structure
U
ساختار بلوری
institutional structure
U
ساختار نهادی
data structure
U
ساختار داده ها
control structure
U
ساختار کنترلی
lewis structure
U
ساختار لوویس
helical structure
U
ساختار مارپیچی
crystal structure
U
ساختار بلور
crystalline structure
U
ساختار بلوری
kekule structure
U
ساختار ککوله
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com