English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
trinkums U زیور الات بدلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
trinketry U جواهر الات بدلی
pailette U زینت الات بدلی مانندمنجوق وغیره
pailett U زینت الات بدلی مانند منجوق وغیره
compensation trading U معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
glasswork U شیشه الات بلور الات
operating slide U دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
finery U زیور
freestanding U بی زیور
parure U زر و زیور
parure U زیور
trangam U زیور
unaadorned U بی زیور
ornament U زیور
imitative U بدلی
counterfeit U بدلی
counterfeited U بدلی
counterfeiting U بدلی
counterfeits U بدلی
makeshift U بدلی
spurious U بدلی
artificial U بدلی
jollity U عیاشی زیور
imitativeness U بدلی بودن
oreide U مطلا یا زر بدلی
oroide U مطلا یا زر بدلی
adorn بازر و زیور آراستن
jewel U سنگ گرانبها زیور
adorns U بازر و زیور اراستن
adornments U پیراستگی زیور و پیرایه
adornment U پیراستگی زیور و پیرایه
jewels U سنگ گرانبها زیور
trinketer U فروشنده جواهر بدلی
imitations U چیز تقلیدی بدلی
imitation U چیز تقلیدی بدلی
dandify U جلف بودن زیور زدن
trinket U چیز کم خرج جواهر بدلی
trinkets U چیز کم خرج جواهر بدلی
spangles U پولک وسنگهای بدلی زینت لباس
spangle U پولک وسنگهای بدلی زینت لباس
There they were in all their finery. U آنجا آنها در تمام زر و زیور خود بودند.
finery U زر و زیور جامه پر زرق و برق کارخانه تصفیه فلزات
gear U الات جامه
hard ware U فلز الات
agricultural implements U الات کشاورزی
brass ware U برنج الات
gears U الات جامه
glassware U شیشه الات
glassware U بلور الات
breech block carrier U الات متحرک
cast iron ware U الات چدنی
instruments U الات دقیق
enginery U ماشین الات
precision tools U الات دقیق
geared U الات جامه
genital organs U الات تناسلی
obturator U الات جازم
machinery U ماشین الات
glass U شیشه الات
passementerie U زینت الات
surgical instruments U الات جراحی
optical U الات بصری
tinware U حلبی الات
silverware U نقره الات
machinary U ماشین الات
hardware U اهن الات
ironware U فلز الات
irowork U اهن الات
ironware U اهن الات
instrument U الات دقیق
iron mongery U اهن الات
heavy machinery U ماشین الات سنگین
mechanician U مکانیک ماشین الات
cutler U فروشنده الات برنده
surveying instrument U الات نقشه برداری
lighting equipments U الات و ادوات روشنایی
percussion instrument U الات موسیقی ضربی
optical instruments U الات وابسته به بینایی
obturator spindle U دوکی الات جازم
light machinery U ماشین الات سبک
heavy goods U ماشین الات سنگین
machinery designer U طراح ماشین الات
hardwareman U اهن الات فروش
iron monger U اهن الات فروش
scraps U ماشین الات اوراق
mechanics U علم ماشین الات
woodwork U چوب الات نجاری
plants U ماشین الات کارخانه
scrapping U ماشین الات اوراق
scrap U ماشین الات اوراق
instrument U الات اندازه گیری
hardware U اهن الات ابزارالات
ironmonger U فروشنده اهن الات
plant U ماشین الات کارخانه
scrapped U ماشین الات اوراق
wind instruments U الات موسیقی بادی
wind instrument U الات موسیقی بادی
calibration U تنظیم الات دقیق
ironmongers U فروشنده اهن الات
building machinery U ماشین الات ساختمانی
carpenter's machines U ماشین الات درودگری
operator of heavy machinery U اپراتور ماشین الات سنگین
war implements U ساز و برگ یا الات جنگ
musical instrument digital interface U میانجی رقمی الات موسیقی
midi U میانجی رقمی الات موسیقی
obturator U الات مانع خروج گاز
operator of light machinery U اپراتور ماشین الات سبک
trade fixtures U الات صنعتی نصب شده
nutant U سرازیر اویخته زیور اویخته
reed pipe U لوله یا نای الات موسیقی بادی
reed stop U کلید یا جا انگلشتی الات موسیقی بادی
grader U یکی از ماشین الات راه سازی
tiepin U سنجاق مدال وزینت الات زنانه
automation U خودکار شدن ماشین الات اتوماسیون
economic life U مدت بهره برداری از ماشین الات
equipment U تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
deferred maintenance U قصور و تاخیر در تعمیرماشین الات و غیره
interactive U الات و یا سرویسی مثل تلفن زدن
hygrometer U الات وادوات سنجش رطوبت هوا
sights U الات نشانه روی شکاف درجه تفنگ
sight U الات نشانه روی شکاف درجه تفنگ
paleolith U الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
fixed assets U درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
recoil operated U مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
microphonics U انعکاس صدای کار کردن ماشین الات در میکروفن
acm U Computing Asssociationfor انجمن ماشین الات کامپیوتری achinery
pilot model U مدل یا قالب نمونه اولیه وسایل و ماشین الات یاقطعات
FAQ U الات عمومی و پاسخ آنها درباره یک موضوع مربوطه استphantom
tuning pipe U نای مخصوص کوک ومیزان کردن بعضی الات موسیقی
capture U کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
captures U کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capturing U کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
crate U صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
hallmark U عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ
artificial horizon U یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد
crates U صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
hallmarks U عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ
yellow arc U محدودهای از طیف نمایش الات دقیق که به عنوان احتیاط و بالاتراز حد نرمال نصب شود
biotechnology U ان قسمت از مباحث فنی که مربوط به اعمال قواعد زیست شناسی درانسان وماشین الات است
cybernation U کاربرد کامپیوترهای تزویج شده با ماشین الات خودکاربه منظور کنترل و انجام عملیات پیچیده
bubble turn and slip U الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
guard assembly U الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
digital read out U نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
common hardware U ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
filigree U تزئیناتی بشکل ذرات ریز یادانههای تسبیح که امروزه بصورت سیمهای ریز طلاونقره و یا مسی در اطراف الات زرین وسیمین ساخته میشود
mechanize U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanised U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanising U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanic U مکانیک مکانیک ماشین الات
machinery U الات موتورخانه موتورخانه ناو
genitalia U اندامهای تناسلی الات تناسلی
ironwork U اهن ساخته اهن الات
machinery space U محوطه موتورخانه ناو محوطه ماشین الات ناو
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com