Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
point takedown with inside standing leg
U
زیر خم که تبدیل به کنده رومیشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
near leg pickup and leg block
U
زیر یک خم و تبدیل ان به کنده افلاک پیشرو
novatio non presumiter
U
تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
transiguration
U
تبدیل صورت تبدیل هیئت
conversion scale
U
مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
restitution
U
تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
assembler
U
اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
binary to hexadecimal conversion
U
تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
binary to octal conversion
U
تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
anvil stock
U
کنده
dugout dewelling
U
کنده
graven
U
کنده
bilboes
U
کنده
stub
U
کنده
blocks
U
کنده
block aead
U
سر کنده
blocked
U
کنده
log
U
کنده
block
U
کنده
logs
U
کنده
pulled
U
کنده
stubs
U
کنده
chunk
U
کنده
blocs
U
کنده
bloc
U
کنده
timber
U
کنده
stocked
U
کنده
stock
U
کنده
chumps
U
کنده
chump
U
کنده
clogs
U
: کنده
chunks
U
کنده
stubbing
U
کنده
knockstone
U
کنده
stubbed
U
کنده
clog
U
: کنده
clogged
U
: کنده
entry block
U
کنده مدخل
control block
U
کنده کنترل
building blocks
U
بنا کنده
deblock
U
شکستن کنده
olympic lift
U
کنده یک چاک
logrolling
U
کنده غلتانی
engraver
U
کنده کار
building blocks
U
کنده ساخت
building block
U
بنا کنده
husked
U
پوست کنده
in intaglio
U
بشکل کنده
in plain english
U
پوست کنده
ingraving
U
کنده کاری
inside sarma
U
انواع کنده رو
leg lift and side roll
U
کنده سرانبون
leg pickup
U
کنده کشی
near leg pickup and turnover
U
نوعی کنده رو
deblocking
U
کنده شکنی
hulled
U
پوست کنده
graving
U
کنده کاری
rear crotch and near arm
U
نوعی کنده رو
building block
U
کنده ساخت
stumpy
U
پر از کنده درخت
stump
U
کنده درخت
stumped
U
کنده درخت
stumping
U
کنده درخت
stumps
U
کنده درخت
glyptics
U
کنده کاری
plummer block
U
کنده شفت
plummer block
U
کنده محور
near leg and craddle
U
کنده گوسفندانداز
engravers
U
کنده کار
blockette
U
کنده کوچک
dugouts
U
کنده شده
frankly
U
رک وپوست کنده
peeled
U
پوست کنده
picked
U
پوست کنده
grits
U
جوپوست کنده
aboveboard
U
پوست کنده
log
U
کنده چوب
logs
U
کنده چوب
carver
U
کنده کار
block length
U
درازای کنده
block mark
U
نشان کنده
block size
U
اندازه کنده
dugout
U
کنده شده
trunks
U
کنده درخت
wooden anvil stock
U
کنده چوب
unstuck
U
کنده شده
trunk
U
کنده درخت
trunks
U
الوار کنده چوب
carved
U
کنده کاری کردن
carve
U
کنده کاری کردن
record blocking
U
کنده یی کردن مدارک
loggats
U
کنده کوچک دیرک
carves
U
کنده کاری کردن
carvings
U
کنده کاری کردن
groats
U
گندم یاجوپوست کنده
olympic lift and cross face
U
کنده حصیر مال
cutting chisel
U
اسکنه کنده کاری
plain
U
ساده پوست کنده
trunk
U
الوار کنده چوب
logged
U
از کنده پاک شده
intagliated
U
کنده کاری شده
quarried
U
ازکان کنده شده
plainest
U
ساده پوست کنده
plains
U
ساده پوست کنده
loggets
U
کنده کوچک دیرک
break ground
U
لنگر از زمین کنده شد
plainer
U
ساده پوست کنده
shelled almond
U
بادام پوست کنده
block
U
کنده مانع ورادع
blocked
U
کنده مانع ورادع
blocks
U
کنده مانع ورادع
dug in
U
سنگر کنده شده
I had a very hard time ot it.
U
دراینکار پوستم کنده شد
stubby
U
پراز کنده درخت
Bluntly. Without mincing words.
U
صاف وپوست کنده
rock hewn
U
از کوه کنده شده
flump
U
تلوتلوخوردن کنده زدن
make no bones about something
<idiom>
U
رک و پوست کنده گفتن
chalcogrophy
U
کنده کاری روی مس
ptisan
U
گندم پوست کنده
talk turkey
<idiom>
U
رک و پوست کنده گفتن
chalcographer
U
کنده کاری روی مس
The handle of the bucket has come off.
U
دسته سطل کنده شده
she is a peach
U
هلوی پوست کنده است
zincograph
U
روی کنده کاری شده
sidero graphy
U
کنده کاری روی پولاد
it peels better
U
بهتر پوست ان کنده میشود
to stub a piece
U
از کنده یاریشه پاک کردن
ivory carving
U
کنده کاری روی عاج
stew in one's own juice
<idiom>
U
افتادن درچاهی که خود کنده
ditched
U
ابرو کنار راه کنده
aweigh
U
لنگر اززمین کنده شده
ditch
U
ابرو کنار راه کنده
anchor's aweight
U
لنگر از زمین کنده شده
man-to-man
<idiom>
U
مستقیم یارک وپوست کنده
ditches
U
ابرو کنار راه کنده
ivory carving
U
کنده کاری روی عاج
as fresh as a rose
<idiom>
U
مثل هلوی پوست کنده
To give it straight from the shoulder.
U
مطلبی راصاف وپوست کنده گفتن
groat
U
بلغور جو یا گندم یاجو پوست کنده
plainspoken
U
صاف و پوست کنده بی ریا و تزویر
My buttons mave come off.
U
تکمه های لباسم کنده شده
router
U
ابزار کنده کاری لیسه نجاری
sawlog
U
کنده درخت مناسب اره کردن
conversions
U
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion
U
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
These oranges peel easily.
U
این پرتقالها پوستشان زود کنده می شود
departure end
U
نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین
divot
U
چمن گلف کنده شده با ضربه چوب
hominy grits
U
ذرت پوست کنده با دانههای متحد الشکل
To give it to someone straight from the shoulder . To tell someonestraight
U
صاف وپوست کنده مطلبی را به کسی گفتن
saw yer
U
درخت از ریشه کنده که روی اب شناور باشد
glyptics
U
کنده کاری در روی سنگهای گران بها
straight from the shoulder
<idiom>
U
راست وپوست کنده گفتن ،بیغل غش صحبت کردن
olympic lift
U
بدل کنده یک چاک با کشیدن پای حریف از داخل
hominy
U
ذرت پوست کنده که با اب جوش یا شیر پخته شده باشد
a corduroy road
U
جاده باتلاقی
[که کنده های درختان را بصورت اریب در آن می چینند.]
driven well
U
چاهی که بوسیله فروبردن لوله کنده وبا اب رسانده باشند
logs
U
:کنده قطعهای ازدرخت که اره نشده سرعت سنج کشتی
log
U
:کنده قطعهای ازدرخت که اره نشده سرعت سنج کشتی
dumb well
U
چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
frumenty
U
گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
yule log
U
کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
If you try to cheat the bank, you wil be digging your own grave.
U
اگر سعی کنی بانک را گول بزنی، با دست خودت گورت را کنده ای.
logs
U
گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
log
U
گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
fishbone mine
U
سیستم کانال کشی یاحفاری که به صورت شاخههای موازی عرضی کنده میشود
ablate
U
کنده شدن و از بین رفتن موادسطحی یک جسم در اثر تبخیرو گداز و غیره
backlogs
U
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlog
U
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
lithoglyptics
U
کنده کاری روی گوهر حکاکی روی جواهر
abated
U
[سطح سنگ تراشیده شده یا کنده شده]
over break
U
خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
engraves
U
کنده کاری کردن در حکاکی کردن
engrave
U
کنده کاری کردن در حکاکی کردن
engraved
U
کنده کاری کردن در حکاکی کردن
change
U
تبدیل
adapter
U
تبدیل
converting
U
تبدیل
transform
U
تبدیل
transformed
U
تبدیل
alteration
U
تبدیل
transforms
U
تبدیل
transforming
U
تبدیل
reducer
U
تبدیل
changed
U
تبدیل
changes
U
تبدیل
changing
U
تبدیل
connector
U
تبدیل
reduction
U
تبدیل
reforming
U
تبدیل
code conversion
U
تبدیل کد
transformation
U
تبدیل
cinversion
U
تبدیل
commutation
U
تبدیل
reductions
U
تبدیل
converter
U
تبدیل گر
translation
U
تبدیل
transmutation
U
تبدیل
toggle
U
تبدیل
toggles
U
تبدیل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com