Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 112 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gantries
U
زیر بشکهای حائل جراثقال
gantry
U
زیر بشکهای حائل جراثقال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
barrel switch
U
گزینه بشکهای
barrel printer
U
چاپگر بشکهای
ladle crane
U
جراثقال پاتیل ریخته گری جراثقال چمچه ریخته گری
rotary crane
U
جراثقال گردان
jenny
U
جراثقال دوار
jenny
U
جراثقال لوکوموتیو
swing bucket
U
جراثقال گردان
ingot crane
U
جراثقال شمش
hoist winch
U
جراثقال بالابر
mechanics
U
علم جراثقال
furnace hoist
U
جراثقال کوره
hand cable winch
U
جراثقال دستی
hand power winch
U
جراثقال دستی
slewing crane
U
جراثقال گردان
ingot charging crane
U
جراثقال بارگیری شمش
material handling crane
U
جراثقال انتقال بار
forklift
U
جراثقال چنگک دار
bottom boom
U
بازوی متحرک جراثقال
pit furnace crane
U
جراثقال کوره عمیق
ingot drawing crane
U
جراثقال کشش شمش
mechanics
U
علم جراثقال مکانیک
swing bucket
U
جراثقال نوسان دار
winch
U
دستگیره چرخ جراثقال
winched
U
دستگیره چرخ جراثقال
winches
U
دستگیره چرخ جراثقال
whin
U
چرخ یا جراثقال معدن
winching
U
دستگیره چرخ جراثقال
erection crane
U
جراثقال برای کارهای ساختمانی
tower crane
U
جراثقال گردان اطاق دار
jahemmy
U
جراثقال چرخدار مخصوص اخراجات ناوچههای اب خاکی
straddle truck
U
نوعی خودرو چهارچرخ حمل بار و جراثقال
propped
U
حائل
interceptors
U
حائل
coaming
U
حائل
interceptor
U
حائل
propping
U
حائل
coamings
U
حائل
delimiler
U
حائل
delimiter
U
حائل
prop
U
حائل
shutters
U
حائل
louver
U
حائل
stayer
U
حائل
louvers
U
حائل
stayed
U
حائل
saddle
U
حائل
saddled
U
حائل
saddles
U
حائل
stay
U
حائل
shutter
U
حائل
fender
U
حائل
interceptive
U
حائل
testudo
U
حائل
louvre
U
حائل
fire guard
U
حائل اتش
barrier-free
U
بدون حائل
interception
U
حائل شدن
stanchion
U
حائل نگهدار
to i. light from anything
U
حائل نورشدن
fid
U
میله حائل
false work
U
حائل موقت
bar
U
نرده حائل
skids
U
تیر حائل
skidding
U
تیر حائل
skidded
U
تیر حائل
skid
U
تیر حائل
retaining wall
U
دیوار حائل
buttresses
U
حائل نگهدار
pellucid
U
حائل ماوراء
bars
U
نرده حائل
buttressing
U
حائل نگهدار
buttress
U
حائل نگهدار
buttressed
U
حائل نگهدار
semidetached
U
دارای یک دیوار حائل
prop
U
حائل کردن یاشدن
propped
U
حائل کردن یاشدن
propping
U
حائل کردن یاشدن
heel
U
پاشنه پی دیواره حائل یا سد
flare wall
U
دیوار حائل خاکریز پل
heels
U
پاشنه پی دیواره حائل یا سد
buffer
U
ضربت خور حائل
intercept
U
جدا کردن حائل شدن
traverses
U
مانع حائل درب تاشو
intervene
U
فاصله خوردن حائل شدن
intervened
U
فاصله خوردن حائل شدن
intervenes
U
فاصله خوردن حائل شدن
pall
U
تابوت محتوی مرده حائل
intercepted
U
جدا کردن حائل شدن
traversing
U
مانع حائل درب تاشو
intercepting
U
جدا کردن حائل شدن
traversed
U
مانع حائل درب تاشو
intercepts
U
جدا کردن حائل شدن
traverse
U
مانع حائل درب تاشو
palls
U
تابوت محتوی مرده حائل
palling
U
تابوت محتوی مرده حائل
palled
U
تابوت محتوی مرده حائل
toe
U
ان قسمت از پی دیواره حائل که روی ان خاک ریزی میشود
toes
U
ان قسمت از پی دیواره حائل که روی ان خاک ریزی میشود
filters
U
چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
filter
U
چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
light trap
U
اسبابی که حائل نور بوده ولوازم عکاسی دران حرکت کند
guards
U
حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guarding
U
حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guard
U
حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
flying crane
U
هواپیمای اخراجات هواپیمای جراثقال
cluster mill
U
فرزی که متشکل از دو نوردمتحرک کوچک که هر کدام ازانها به وسیله یک جفت نوردبزرگ حائل و به حرکت درمی اید
thwarted
U
خنثی کردن حائل کردن
guard-rails
U
ریل نگهدار حائل ریل
guard-rail
U
ریل نگهدار حائل ریل
thwart
U
خنثی کردن حائل کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com