English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (96 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
conventional submarine U زیردریایی معمولی زیردریایی غیرهستهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
submarine havens U منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
subroc U موشک نصب شده روی زیردریایی موشک مخصوص زیردریایی
antisubmarine screen U پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
antisubmarine U ضد زیردریایی
submarine boat U زیردریایی
antisubmarine action U عمل ضد زیردریایی
antisubmarine barrier U مانع ضد زیردریایی
antisubmarine U مخرب زیردریایی
anti submarine U هواپیمای ضد زیردریایی
sqid U خمپاره ضد زیردریایی
nuking U زیردریایی اتمی
alvin U یک نوع زیردریایی
aluminaut U زیردریایی الومینیومی
killer submarine U زیردریایی شکاری
sill U پشته زیردریایی
sills U پشته زیردریایی
albacore U نوعی زیردریایی
albacore U زیردریایی الباکور
torpedoing U موشک ضد زیردریایی
torpedoes U موشک ضد زیردریایی
torpedoed U موشک ضد زیردریایی
torpedo U موشک ضد زیردریایی
silent running U سکوت زیردریایی
lifeguard submarine U زیردریایی نجات
submarine chaser U ناوچه ضد زیردریایی
nukes U زیردریایی اتمی
deep submergence U زیردریایی نجات
astro U اژدر زیردریایی
asroc U راکت ضد زیردریایی
nuked U زیردریایی اتمی
nuke U زیردریایی اتمی
antisubmarine torpedo U اژدر ضد زیردریایی
antisubmarine search U کاوش ضد زیردریایی
antisubmarine action U مکانیسم ضد زیردریایی
subsurface U زیردریایی زیرابی
tinfish U موشک ضد زیردریایی
submariner U خدمه زیردریایی
submarines U با زیردریایی حمله کردن
submarine U با زیردریایی حمله کردن
rescue chamber U اطاقک نجات زیردریایی
air surface zone U منطقه عملیات ضد زیردریایی
antisubmarine search U عملیات تجسس ضد زیردریایی
hunting U شکار دشمن یا زیردریایی
creeping attack U تک هماهنگ شده ضد زیردریایی
silent running U حرکت زیردریایی با سکوت
command active sonobuoy system U وسیله اکتشاف زیردریایی
sonobuoy U بویه صوتی و ضد زیردریایی سونوبوی
datum time U ساعت تعیین محل زیردریایی
terne U نوعی موشک ضد زیردریایی نروژی
deep submergence U زیردریایی نجات کشتیهای غرق شده
seadata U اطلاعات مربوط به ردگیری زیردریایی دشمن
magnetic anomaly detection gear U دستگاه اکتشاف زیردریایی به طریقه مغناطیسی
nuclear submarine U زیردریایی هستهای nuclear-poweredsubmarine : syn
datum U اثر جذر و مد دریا محل زیردریایی در عمق اب
hoverting U ثابت ماندن در یک نقطه یا ارتفاع حفظ عمق زیردریایی
orion U نوعی هواپیمای چهارموتوره ملخ دار ضد زیردریایی باموتور توربوجت
sea bat U نوعی هلیکوپتر ضد زیردریایی که دارای سونار اکتشافی واژدر صوتی است
spitting U در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
hunter killer U نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
submarine sanctuaries U مناطق مخصوص تمرینات غیررزمی زیردریایی مناطق تمرین اموزشی ضدزیردریایی
hedgehogs U مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehog U مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
evasive steering U اجتناب از زیردریایی دشمن حرکت اجتناب امیز ناو
balancing U حفظ عمق کشتی متعادل کردن عمق زیردریایی
haven submarine U منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
light water U اب معمولی
longhand U خط معمولی
routines U معمولی
routinely U معمولی
conventional U معمولی
ferial U معمولی
usu U معمولی
standard U معمولی
wonted U معمولی
received U معمولی
faceless U معمولی
copybook U معمولی
normal U معمولی
routine U معمولی
standards U معمولی
ordinary U معمولی
run-of-the-mill <idiom> U معمولی
open cheque U چک معمولی
standard brick U اجر معمولی
standard gauge U اندازه معمولی
standard motor U موتور معمولی
standard trench U سنگر معمولی
ordinary clay U خاک رس معمولی
American bond U آجرچینی معمولی
street virus U ویروس معمولی
the a merchant U سوداگر معمولی
white mulatto U توت معمولی
typical <adj.> U بافت معمولی
ethyl alcohol U الکل معمولی
charge hand U کارگر معمولی
ethanol U الکل معمولی
standard bar U میله معمولی
single precision U با دقت معمولی
unselected clay U خاک رس معمولی
ordinal type U نوع معمولی
man in the street U فرد معمولی
mass concrete U بتن معمولی
onery U عادی معمولی
rock brake U بسفایج معمولی
medium lampholder U سرپیچ معمولی
nonstandard U غیر معمولی
normal good U کالای معمولی
hepatica U غافث معمولی
ordinary share U سهام معمولی
rudas U پست معمولی
ranko U سرباز معمولی
procedure message U پیام معمولی
plain concrete U بتن معمولی
normal interval U فاصله معمولی صف
piper nigrum U فلفل معمولی
ornery U عادی معمولی
ornary U عادی معمولی
general cargo U کالای معمولی
normal permeability U نفوذپذیری معمولی
general U معمولی و نه مخصوص
normal U عادی معمولی
complemented U تعارفات معمولی
complement U تعارفات معمولی
standard U طبیعی یا معمولی
standards U طبیعی یا معمولی
workaday U معمولی عادی
general U کلی معمولی
meanest U پست معمولی
wrought iron U اهن معمولی
ambient U پس زمینه معمولی
meaner U پست معمولی
everyday U معمولی مبتذل
complementing U تعارفات معمولی
complements U تعارفات معمولی
generals U کلی معمولی
generals U معمولی و نه مخصوص
commonest U معمولی متعارفی
commoners U معمولی متعارفی
irregular U غیر معمولی
common U معمولی متعارفی
mulberry U توت معمولی
mulberries U توت معمولی
undressing U جامه معمولی
undresses U جامه معمولی
undress U جامه معمولی
mean U پست معمولی
banal U مبتذل معمولی
ap seogi U ایستادن معمولی
civil time U ساعت معمولی
common whipping U بست معمولی
commonplace U معمولی مبتذل
common link U حلقه معمولی
standard lamp holder U سرپیچ معمولی لامپ
ordinary grasp U گرفتن میله معمولی
standard size whole brick U اجر فشاری معمولی
outre U خارج از حدود معمولی
routes U راه جریان معمولی
fencing measure U فاصله معمولی دو شمشیرباز
chamomile U بابونه معمولی یامعطر
admedium lampholder U سرپیچ بزرگتر از معمولی
conventional milling machine U دستگاه فرز معمولی
normal sulphation of battery U سولفاتی شدن معمولی
walks U گام معمولی اسب
stand U سطح معمولی اب دریا
walk U گام معمولی اسب
conventional forces U نیروهای رزمی معمولی
common stock U سهام معمولی شرکت
week day U روز معمولی هفته
standard rain gage باران سنج معمولی
normal magnetization curve U خم مغناطیس پذیری معمولی
stake driver U بوتیمار معمولی امریکایی
combination grasp U گرفتن معمولی و برعکس
walked U گام معمولی اسب
bracket U حالت معمولی کروشه
conventional U جنگ افزارهای معمولی
in normal situations on public roads U در ترافیک معمولی خیابان
route U راه جریان معمولی
regular weave [plain] U بافت معمولی و ساده
light hydrogen U هیدروژن سبک یا معمولی
martlet U پرستوی معمولی اروپایی
meadow mushroom U قارچ خوراکی معمولی
head cold U سرماخوردگی معمولی زکام
joiner door U درب معمولی ناو
inverted l antenna U انتن معمولی رادیو
well worn U پیش پا افتاده معمولی
milkwort U پلی گالای معمولی
l antenna U انتن معمولی رادیو
undersized U کوچکتر ازاندازه معمولی
well-worn U پیش پا افتاده معمولی
normal charge U خرج معمولی توپ
guttersnipe U نوک دراز یا پاشله معمولی
normalises U بصورت عادی و معمولی دراوردن
deffered maintenance U تعمیر ونگهداری غیر معمولی
conventional take off and landing U هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
normalizes U بصورت عادی و معمولی دراوردن
normalize U بصورت عادی و معمولی دراوردن
normalising U بصورت عادی و معمولی دراوردن
normalised U بصورت عادی و معمولی دراوردن
It was the usual scene. U صحنه [موقعیت] معمولی بود.
horseweed U خزه معمولی امریکای شمالی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com