Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
leukosis
U
زیاد شدن بافتهای سازنده گویچههای سفید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
leukopoiesis
U
ایجاد وتشکیل گویچههای سفید خون
leukon
U
عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
incandesce
U
از گرمای زیاد سفید شدن
watermarks
U
علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
watermark
U
علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
cumuli
U
ابرهای سفید متراکمی که باقائده تقریبا افقی وارتفاع قائم زیاد با راس گنبدی شکل که در مسیر جریانهای بالارونده قوی شکل میگیرند
cumulus
U
ابرهای سفید متراکمی که باقائده تقریبا افقی وارتفاع قائم زیاد با راس گنبدی شکل که در مسیر جریانهای بالارونده قوی شکل میگیرند
pertubative
U
اشفته سازنده مضطرب سازنده
blood cell
U
گویچههای خونی
blood cells
U
گویچههای خونی
hemolysis
U
تحلیل گویچههای قرمز
leukopenia
U
کمبود گویچههای سفیدخون
arach noid
U
بافتهای نرم و شل
paranephritis
U
اماس بافتهای گرداگردگرده
stupa
U
کلاله بافتهای حصیری
lymphocyte
U
نوعی از گویچههای سفیدخون که یک هسته دارد
hemacytometer
U
اسبابی برای شمارش گویچههای خون
hypoxia
U
کمبود اکسیژن در بافتهای بدن
parosteitis
U
اماس بافتهای پیرامون استخوان
histoloysis
U
تجزیه وتحلیل بافتهای بدن
blood counts
U
شمارش تعداد گویچههای خون در حجم معینی
blood count
U
شمارش تعداد گویچههای خون در حجم معینی
beading
U
تزیینی مرکب از دانهیا گویچههای ردیف شده
beadings
U
تزیینی مرکب از دانهیا گویچههای ردیف شده
lignocellulose
U
مواد سلولزی متشکل بافتهای چوبی
endobiotic
U
زیست کننده درمیان بافتهای میزبان خود
lymphmatosis
U
ایجاد غدد مرکب از بافتهای لنفی در قسمتهای بدن
histogen
U
منطقه روشن محدودیا غیر محدودی از بافتهای اولیه
apomixis
U
تکثیر بوسیلهء بافتهای تناسلی ولی بدون لقاح
glomerule
U
خوشه متراکم ازمویرگهای کوچک و بافتهای حیوانی و غیره
infarct
U
ناحیهای که در اثر وقفه گردش خون دررگ بافتهای ان مرده باشد دچارانفارکتوس
white with blue stripes
U
سفید با خطهای ابی سفید باراه راه ابی
platina
U
پلاتین یا طلای سفید طبیعی برنگ طلای سفید
hemoglobin
U
ماده رنگی اهن دار گویچههای قرمز خون جانوران مهره دار
load call
U
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
embryophyte
U
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
compression ignition
U
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
I didnt get much sleep.
U
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
leukocyte
U
گویچه سفید خون گلبول سفید خون
overbuild
U
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
xanthochroid
U
شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
to hold somebody in great respect
U
کسی را زیاد محترم داشتن
[احترام زیاد گذاشتن به کسی]
wright
U
سازنده
concoctor
U
سازنده
manufacturer
U
سازنده
constructor
U
سازنده
manufacturers
U
سازنده
producer
U
سازنده
constituent
U
سازنده
producers
U
سازنده
fomative
U
سازنده
fabricator
U
سازنده
constituents
U
سازنده
fabricant
U
سازنده
instrumentalists
U
سازنده
instrumentalist
U
سازنده
makers
U
سازنده
builders
U
سازنده
builder
U
سازنده
maker
U
سازنده
constructive
U
سازنده
component
U
سازنده
compositors
U
سازنده
compositor
U
سازنده
components
U
سازنده
elucidatory
U
روشن سازنده
enslaver
U
بنده سازنده
suppressor
U
موقوف سازنده
lutist
U
سازنده عود
interceptive
U
جدا سازنده
procreation
U
سازنده زایش
inveigler
U
گمراه سازنده
factor
U
سازنده فاکتور
factors
U
سازنده فاکتور
computer manufacturer
U
سازنده کامپیوتر
irradiative
U
روشن سازنده
coordinative
U
متناسب سازنده
deific
U
خدا سازنده
depletive
U
تهی سازنده
dispossessor
U
بی بهره سازنده
dissipative
U
پراکنده سازنده
distractive
U
پریشان سازنده
vitiator
U
تباه سازنده
suppressive
U
موقوف سازنده
supersessive
U
لغو سازنده
subjugator
U
مطیع سازنده
incorporator
U
یکی سازنده
qualificatory
U
محدود سازنده
qualifier
U
ملایم سازنده
qualifiers
U
ملایم سازنده
purificative
U
پا سازنده تطهیری
builder
U
موسس سازنده
procreator
U
موجد سازنده
composer
U
سازنده مصنف
presentive
U
مجسم سازنده
melodist
U
سازنده ملودی
film developer
U
سازنده فیلم
manufacturers' agent
U
نماینده سازنده
spoiler
U
فاسد سازنده
sonneteer
U
سازنده غزل
manifestative
U
اشکار سازنده
manufacturer's agent
U
نماینده سازنده
separative
U
جدا سازنده
fabricator
U
سازنده وسایل
renovator
U
باز نو سازنده
refrigrative
U
خنک سازنده
refrigerative
U
خنک سازنده
composers
U
سازنده مصنف
lubricated
U
روان سازنده
ingredients
U
عنصر سازنده
components
U
جزء سازنده
alterative
U
دگرگون سازنده
lubricating
U
روان سازنده
assurer
U
مطمئن سازنده
lubricates
U
روان سازنده
lubricate
U
روان سازنده
component
U
جزء سازنده
builders
U
موسس سازنده
assuror
U
مطمئن سازنده
restrictive
U
محدود سازنده
lubricants
U
روان سازنده
ingredient
U
عنصر سازنده
lubricant
U
روان سازنده
producer advertising
U
تبلیغ توسط سازنده
compositions
U
نسبت اجزاء سازنده
purificatory
U
پاک سازنده تطهیری
paper stainer
U
سازنده کاغذهای دیواری
elucidative
U
تفسیری روشن سازنده
procurer
U
فراهم سازنده جاکش
composition
U
نسبت اجزاء سازنده
reflectional
U
بازتابنده منعکس سازنده
manufacturers
U
تولید کننده سازنده
manufacturer
U
تولید کننده سازنده
compositions
U
نسبت اجزای سازنده
wright
U
کارگر سازنده نجار
composition
U
نسبت اجزای سازنده
ceramicist
U
سازنده فروف سفالین
toyer
U
سازنده اسباب بازی
original equipment manufacturer
U
سازنده تجهیزات اصلی
manufacturer's software
U
نرم افزار سازنده
metrist
U
سازنده نظم وشعر
loathful
U
دافع بیرغبت سازنده
formative
U
ترکیب کننده سازنده
mitigatory
U
سبک سازنده مخفف
reflective
U
بازتابنده منعکس سازنده
diallist
U
سازنده ساعت افتابی
indican
U
ماده سازنده نیل
ideologue
U
سازنده ایده ئولوژی
ceramist
U
سازنده فروف سفالین
boiler maker
U
سازنده دیگ بخار
boilermaker
U
سازنده دیگ بخار
pictorial
U
تصویر نما مجسم سازنده
self discharging
U
ازاد سازنده نفس خود
producers
U
عمل اورنده سازنده باراورنده
carver
U
قلم سنگ تراشی سازنده
producer
U
عمل اورنده سازنده باراورنده
illusory
U
گمراه کننده مشتبه سازنده
perversive
U
گمراه کننده منحرف سازنده
honeywell
U
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
unisys
U
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
assimilator
U
تحلیل برنده همانند سازنده
humiliatingly
U
پست سازنده خفیف کننده
humiliating
U
پست سازنده خفیف کننده
detonating
U
محترق شونده منفجر سازنده
wet cooper
U
سازنده چلیک برای مایعات
illusive
U
گمراه کننده مشتبه سازنده
spoilsman
U
تباه کننده فاسد سازنده
mitigative
U
سبک سازنده تخفیف دهنده
data general corporation
U
سازنده سیستمهای مینی کامپیوتر
pastoralist
U
سازنده شعرهای روستایی چوپان
motorola
U
سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
Dec
U
یک سازنده بزرگ سیستمهای مینی کامپیوتر
flag waver
U
مضطرب سازنده تولیدکننده هیجان عمومی
borland international
U
یک شرکت سازنده نرم افزارهای ریزکامپیوتر
digital equipment corporation
U
سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
control data corporation
U
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
dry cooper
U
سازنده چلیک برای خشکه بار
smokescreen
U
عمل یا حرف گمراه کننده یا مستتر سازنده
outriggers
U
اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
horner
U
سازنده شانههای شاخی کرنازن شاخ تراش
metencephalon
U
قسمتی از مغز جنین که سازنده مخچه وبصل النخاع است
radio sheck
U
یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
free issue materials
U
موادی که خریدار جهت تولیدکالای موردنیاز خود به سازنده میدهد
doa
U
شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
parbasis
U
سرودی که دسته تهلیل خوانان بنام سازنده ان وبعنوان تماشاکنندگان میخواند
particular lien
U
حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
third party lease
U
توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
surcharges
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharge
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
whitest
U
سفید
sow white
U
سفید
hoary
U
سفید
chalk
U
گل سفید
alabastrine
U
سفید
chalked
U
گل سفید
whiter
U
سفید
white
U
سفید
chalks
U
گل سفید
chalking
U
گل سفید
miniver
U
خز سفید
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com