Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 76 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
exceeding
U
زیاده روی زیادتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
excesses
U
زیادتی
surplus
U
زیادتی
surpluses
U
زیادتی
excess
U
زیادتی
overblance
U
زیادتی زیادی
immoderation
U
بی اعتدالی زیادتی
residue
U
زیادتی ته نشین
residues
U
زیادتی ته نشین
residve
U
باقی مانده زیادتی
supernumerary
U
زیاده
indulgent
U
زیاده رو
more and more
U
زیاده و زیاده
intemperate
U
زیاده رو
infrugal
U
زیاده رو
distemperate
U
زیاده رو
fulsomely
U
زیاده از حد
excesses
U
زیاده از حد
de trop
U
زیاده
overmuch
U
زیاده از حد
kow-towing
U
زیاده
overly
U
زیاده
kow-tows
U
زیاده
kow-towed
U
زیاده
excess
U
زیاده از حد
kow-tow
U
زیاده
hyperaesthetic
U
زیاده از حد حساس
hyperpragia
U
زیاده اندیشی
immoderation
U
زیاده روی
to pieces
<idiom>
U
خیلی زیاده
hairsplitting
U
موشکافی زیاده از حد
inordinacy
U
زیاده روی
inordinateness
U
زیاده روی
intemperance
U
زیاده روی
ultraism
U
زیاده روی
self indulgence
U
زیاده روی
extorter
U
زیاده ستان
extorsion
U
زیاده ستانی
avarice
U
زیاده جویی
acquisitive
U
زیاده طلب
surfeit
U
زیاده روی
extortionary
U
زیاده ستان
extortion
U
زیاده ستانی
extortionate
U
زیاده ستان
excess clearance
U
تولرانس زیاده از حد
avaricious
U
طماع زیاده جو
exorbitance
U
زیاده روی
indulgences
U
زیاده روی افراط
superheat
U
زیاده از حد گرم کردن
extravagance
U
زیاده روی بی اعتدالی
indulgence
U
زیاده روی افراط
extravagances
U
زیاده روی بی اعتدالی
austerity
U
ریاضت سادگی زیاده از حد
richer
U
زیاده چرب یا شیرین
inexpressibly
U
بیش از اندازه زیاده از حد
richest
U
زیاده چرب یا شیرین
insobriety
U
زیاده روی در میگساری
rich
U
زیاده چرب یا شیرین
hypercriticize
U
زیاده خرده گیری کردن
He is too clever(smart,shrewd).
U
زیاده از حد زرنگ (نا قلا) است
crapulence
U
زیاده روی درخوردونوش بی اعتدالی
lay it on thick
<idiom>
U
زیاده حداز کسی تمجیدکردن
intemperately
U
ازروی افراط با زیاده روی
over
U
پیشوندی بمعنی زیادو زیاده و بیش
To go too far .
U
شور کاری را درآوردن ( زیاده روی )
over-
U
پیشوندی بمعنی زیادو زیاده و بیش
crapulent
U
وابسته به هرزه خوری و زیاده روی
supererogation
U
زیاده روی درکار خوش خدمتی
to push your luck
[British English]
to press your luck
[American English]
U
زیاده روی کردن
[شورکاری را در آوردن]
[اصطلاح مجازی]
packing
U
قرار دادن حجم زیاده داده در فضاهای ذخیره سازی کوچک
ultraist
U
کسیکه در مسائل دینی وسیاسی و مانند انها زیاده روی میکند
indulging
U
زیاده روی کردن شوخی کردن
indulged
U
زیاده روی کردن شوخی کردن
indulges
U
زیاده روی کردن شوخی کردن
indulge
U
زیاده روی کردن شوخی کردن
overweary
U
زیاده خسته کردن خسته شدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com