English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 44 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hostess U زن میزبان
hostesses U زن میزبان
land lady U زن میزبان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
invite U حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
invited U حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
invites U حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
landladies U میزبان
landlady U میزبان
identification U حرف که بر کامپیوتر میزبان ارسال میشود تا ماهیت و محل کامپیوتر دور یا ترمینال مشخص شود
identification U تابعی که توسط کامپیوتر میزبان استفاده میشود تا مافیت و مشخصات کامپیوتر یا کاربر را بیان کند.
host U سپاه میزبان
host U آداپتوری که به کامپیوتر میزبان وصل است
host U میزبان
hosted U سپاه میزبان
hosted U آداپتوری که به کامپیوتر میزبان وصل است
hosted U میزبان
hosting U سپاه میزبان
hosting U آداپتوری که به کامپیوتر میزبان وصل است
hosting U میزبان
hosts U سپاه میزبان
hosts U آداپتوری که به کامپیوتر میزبان وصل است
hosts U میزبان
entertainer U میزبان
entertainers U میزبان
host computer U کامپیوتر میزبان
host computers U کامپیوتر میزبان
ectogenic U قادر بادامه زندگی درخارج از میزبان خود
end system U پروتکل استاندارد OSI که به کامپیوترهای میزبان اجازه محل یابی یک router را می دهند.
end system U روی اینترنت کامپیوتر اصلی یا میزبان که به اینترنت وصل است
endobiotic U زیست کننده درمیان بافتهای میزبان خود
ES IS U سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
he officiated as host U میزبان شد
homoecious U دارای یک میزبان درتمام دوره زندگانی
host country U کشور میزبان
host crystal U بلور میزبان
host guest chemistry U شیمی میزبان- میهمان
host nation U کشور میزبان
host operating system U سیستم عامل میزبان
mirror writing shadow reading U کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی
remote data concentrator U وسیله یی که پیام ها را ازطریق خطوط کم سرعت ازترمینالهای متعدد دریافت کرده و داده ها را از طریق یک حط واحد سنکرون باسرعت بالا به پردازنده میزبان منتقل میکند
upload U 1-ارسال فایلهای داده یا برنامه از یک کامپیوتر کوچک به CPU اصلی . 2-ارسال فایل از یک کامپیوتر به BBS یا کامپیوتر میزبان .
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
host organism U ارگانیسم میزبان [زیست شناسی]
host U ارگانیسم میزبان [زیست شناسی]
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com