English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Woman is a plague; yet may no house be without suc. <proverb> U زن بلا ست (و) هیچ خانه اى بى بلا نباشد.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lady help U زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole U کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy U خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house U تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house U خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
hound's tooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
honeycomb U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
homebody U ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
toft U عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
tricotine U پارچه زبر لباسی خانه خانه
houndstooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
our neighbour door U کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
honeycombs U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
Honey comb design U طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
weigh house U قپاندار خانه ترازودار خانه
cellular U لانه زنبوری خانه خانه
garde manger U سرد خانه اشپز خانه
bagnio U فاحشه خانه جنده خانه
to be on the safe side U باقی نباشد
unrepresentative U کسیکهداراینظراتعمومیوعام نباشد
at least U هیچ نباشد
inadmissibly U چنانکه روایاجایز نباشد
low priority work U کاری که مهم نباشد
For all we know he may be living . U از کجامعلوم که زند ؟ نباشد
not too expensive U خیلی گران نباشد.
impasse U حالتی که از ان رهایی نباشد
extraneously U چنانکه وابسته بموضوع نباشد
to not give a hoot in hell for something U برایشان اصلا مهم نباشد.
unless otherwise agreed U اگر توافق دیگری نباشد
to not give a stuff about something [British E] U برایشان اصلا مهم نباشد.
to not give a toss about something [British E] U برایشان اصلا مهم نباشد.
The shell does not always contain a pearl. <proverb> U همیشه در صدف گوهر نباشد .
square peg in a round hole <idiom> U شخصی که مناسب کاری نباشد
inexpressively U چنانکه زبان دار نباشد
indefensibly U چنانکه دفاع بردار نباشد
simplest U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simple U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simpler U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
cell U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house U خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cells U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
rigid U یک چیز محکم که قبل خم شدن نباشد
null U لیستی که حاوی هیچ چیز نباشد
right out <idiom> U به شکلی که هیچ چیز پنهان نباشد
sinecure U هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
Just sign here and leave at that . U اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد
sinecures U هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
illegal U دستور برنامهای که در قواعد زیان نباشد
other things being equal U اگر برای چیزهای دیگر نباشد
formula U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
factory U قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
factories U قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
no man's land U سرزمین میان دو کشور که متعلق به هیچ یک از ان دو نباشد
If anything ,it is more expensive. U اگر گرانتر نباشد مسلما" ارزانتر نیست
poll degree U درجهای که از دانشگاه بگیرندولی با امتیازویژهای توام نباشد
capital expenditure U هزینهای که فایده اش محدود به یک دوره مالی نباشد
relevantly U بطور مناسب یامربوط چنانکه بیربط نباشد
i speak under correction U انچه می گویم ممکن است درست نباشد
figures U آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
figure آنچه کاملا درست نباشد ولی نزدیک باشد
gentelmen's agreement U کلیه توافقهایی که مستند به اسنادرسمی و امضا شده نباشد
She is forty if a day . U چهل سال راشیرین دارد ( اگر بیشتر نباشد )
to not give a smeg about something [British E] U برای چیزی اصلا مهم نباشد. [اصطلاح رکیک]
to not give a shit about something U برای چیزی اصلا مهم نباشد. [اصطلاح رکیک]
machine address U مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
figuring U آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
an insolvent estate U دارایی یا ملکی که برای پرداخت بدهی بسنده نباشد
to not give a damn about something [somebody] U برای چیزی [کسی] اصلا مهم نباشد. [اصطلاح روزمره]
range U یک خانه یا تعدادی خانه
ranges U یک خانه یا تعدادی خانه
ranged U یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb U خانه خانه کردن
What You See Is All You Get U برنامهای که خروجی صفحه نمایش آن به صورت دیگر قابل چاپ نباشد.
lapped U ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
lap U ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
unformatted U 1-فایل متن که حاوی هیچ دستور فرمت , حاشیه یا نحوه نوشتن نباشد.2-
purchases U هر نوع انتقال مال غیرمنقول که ناشی از ارث یاامر امر قانونی نباشد
purchase U هر نوع انتقال مال غیرمنقول که ناشی از ارث یاامر امر قانونی نباشد
unpriced U درباب چیزی گفته میشودکه بهای ان معلوم نشده یابصورت بهادران نباشد
purchased U هر نوع انتقال مال غیرمنقول که ناشی از ارث یاامر امر قانونی نباشد
the house is in my possession U خانه در تصرف من است خانه در دست من است
ideologies U بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
ideology U بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
stack U پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
stacked U پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
stacks U پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
common nuisance U منظور عملی است که باعث اضرار جامعه به طور کلی شود و تاثیر ان متوجه فرد خاص نباشد
concertina fold U قسمت دیگر به جهت مخالف تاکاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار بگیرد و به دخالت کاربر نیازی نباشد
nerds U شخصی که صرفا کامپیوتری شده است و به سختی درباره چیزی که مربوط به فناوری نباشد حرف می زند یا فکر میکند
nerd U شخصی که صرفا کامپیوتری شده است و به سختی درباره چیزی که مربوط به فناوری نباشد حرف می زند یا فکر میکند
an impossible hat U کلاهی که به هیچ روی نتوان بر سرگذاشت یا هیچ زیبنده نباشد
bombs U یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombed U یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombed out U یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bomb U یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
biaxial deformation U خمشی که در یک قطعه مستقیم الخط ایجاد میشودموقعی که تحت تاثیر زوج نیرویی که صفحه ان باهیچیک از سطوح اصلی اینرسی منطبق نباشد
background processing U کار با حق تقدم پایین که وقتی اجرا میشود که دیگر کاری با حق تقدم از آن بیشتر موجود نباشد
presentment U اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
machined U غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machines U غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machine U غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
res ipsa loquitur U این عبارت در دعاوی مربوط به جرم ناشی از بی احتیاطی و درحالاتی بکار می رود که برای اثبات بی احتیاطی هیچ دلیلی لازم نباشد
cleans U فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
cleanest U فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
cleaned U فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
clean U فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
quasi contract U عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
reputed owner U در CL تاجرورشکسته مالک اعتباری کلیه اموالی که در تصرف داردتلقی میشود ولو اینکه واقعا" مالک انها نباشد و این از نظر حفظ حقوق غرماء است
house U خانه
her house U خانه ان زن
her house U خانه اش
door-to-door U خانه به خانه
dwelling U خانه
door to door U خانه به خانه
socket خانه
houseless U بی خانه
i was under his roof U در خانه
houseroom U جا در خانه
shacks U خانه
quarterage U خانه
shack U خانه
pigeon-hole U خانه
pigeon hole U خانه
checkered U خانه خانه
lodged U خانه
homes U خانه
pigeon-holes U خانه
lodges U خانه
tersellated U خانه خانه
lodge U خانه
cellular U خانه خانه
materfamilias U زن خانه
sockets U خانه
within doors U در خانه
pied-a-terre U خانه
pieds-a-terre U خانه
honeycomb U خانه خانه
cellulated U خانه خانه
unsheltered <adj.> U بی خانه
housing U خانه ها
cell U خانه
cloisonne U خانه خانه
honeycombs U خانه خانه
home U خانه
double-fronted U خانه دو در
lares U خانه
lar U خانه
roommate U هم خانه
roommates U هم خانه
houses U خانه
domicile U خانه
domiciles U خانه
furnace house U خانه
dwellings U خانه
housed U خانه
room U خانه
rooms U خانه
cells U خانه
alveolate U خانه خانه
perpetuting testtimony U تاسیسی که به وسیله ان شهادتی که ممکن است بعدا" به ان استناد لازم شود و در عین حال ممکن است بعدا" ممکن الحصول نباشد حفظ میشود
mansion house U خانه ارباب
insectarium U حشره خانه
lupanar U فاحشه خانه
lupanar U جنده خانه
landloper U خانه بدوش
materfamilas U بانوی خانه
bawdy house U فاحشه خانه
majordomo U بزرگتر خانه
luft U خانه فرار
keep house U در خانه ماندن
landlouper U خانه بدوش
bindery U صحاف خانه
insectary U حشره خانه
kibitka U خانه تاتار
keep in U در خانه ماندن
lake0dwelling U خانه دریاچهای
bookbindery U صحاف خانه
housewifely U خانه دار
convalescent home U نقاهت خانه
earth house U خانه زیرزمینی
coffeehouse U قهوه خانه
frater U سفره خانه
coffee room U خوارک خانه
coffee house U قهوه خانه
coach house U درشکه خانه
coach house U کالسکه خانه
chop house U خوراک خانه
chequer U خانه شطرنج
chancery U دفتر خانه
caserne U سرباز خانه
dwelling house U خانه مسکونی
dwelling construction U خانه سازی
custom house U گمرک خانه
dacha U خانه ییلاقی
delivery to the home U تحویل در خانه
dishouse U بی خانه کردن
disorderly house U خانه بدنام
disorderly house U فاحشه خانه
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com