Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
negroidal
U
زنگی وابسته بسیاهان کسیکه خون سیاهان در اوباشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ambidexter
U
کسیکه هردودست بخوبی درفرمان اوباشد
negroid
U
کسیکه خون سیاهان در او باشد
octoroon
U
کسیکه یک هشتم از خون سیاهان در او باشد
negroid
U
وابسته به سیاهان
irrigationist
U
کسیکه در مسائل وابسته به ابیاری علاقمند است
gentleman at large
U
کسیکه وابسته بدرباراست و کار ویژهای ندارد
She may be right at that .
U
شاید هم حق با اوباشد
somnambulist
U
کسیکه در خواب راه میرود وابسته به راهروی درخواب خواب گرد
rhumba
U
رقص سیاهان
rumba
U
رقص سیاهان
negrophilism
U
پشتی از سیاهان
negrophobia
U
بیزاری از سیاهان
mediaevalist
U
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
framboesia
U
ناخوشی واگیرداری که درپوست سیاهان پیدامیشودواماسهایی میاورد
gris gris
U
طلسم یا افسونی که اکثراتوسط سیاهان افریقااستعمال میشده است
stripper
U
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers
U
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
Negro
U
زنگی
Negroes
U
زنگی
zanzibari
U
زنگی
pie
U
کلاغ زنگی
negrophil
U
زنگی دوست
carillon
U
سنتور زنگی
fascia
U
دایره زنگی
carillons
U
سنتور زنگی
darky
U
سیاه زنگی
pies
U
کلاغ زنگی
timbre
U
دایره زنگی
tambourines
U
دایره زنگی
timbrel
U
دایره زنگی
tintinnabulum
U
جغجغه زنگی
chimed
U
سازیاموسیقی زنگی
fascias
U
دایره زنگی
negroid
U
زنگی مانند
negrillo
U
زنگی کوچک
strikers
U
ساعت زنگی
alarum
U
ساعت زنگی
chimes
U
سازیاموسیقی زنگی
chiming
U
سازیاموسیقی زنگی
negro slave
U
غلام زنگی
blackamoor
U
سیاه زنگی
striker
U
ساعت زنگی
tambourine
U
دایره زنگی
chime
U
سازیاموسیقی زنگی
hamite
U
زنگی سیاه افریقایی
ravens
U
غراب کلاغ زنگی
tambourines
U
دایره زنگی زدن
carillonneur
U
نوازنده سنتور زنگی
tambourine
U
دایره زنگی زدن
raven
U
غراب کلاغ زنگی
sidewinder
U
نوعی مار زنگی کوچک
massasauge
U
مار زنگی امریکای شمالی
alarm
U
بیم و وحشت ساعت زنگی
alarmingly
U
بیم و وحشت ساعت زنگی
alarms
U
بیم و وحشت ساعت زنگی
rattler
U
چیزی که تغ تغ کند مار زنگی
alarmed
U
بیم و وحشت ساعت زنگی
repeater
U
ساعت زنگی بازگو کننده
rattlers
U
چیزی که تغ تغ کند مار زنگی
passing bell
U
زنگی که هنگام درگذشتن کسی بزنند
negrito
U
زنگی کوچک در اقیانوسیه ونواحی مالاکا
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
adjective colour
U
زنگی که برای ثابت شدن محتاج به افزایش چیزدیگری است
gong
U
زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند
gongs
U
زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند
cuckoo clock
U
ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
cuckoo clocks
U
ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
mag
U
کلاغ جاره اروپایی کلاغ زنگی
mags
U
کلاغ جاره اروپایی کلاغ زنگی
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
whom
U
کسیکه
dragman
U
کسیکه
one who
U
کسیکه
gospeller
U
کسیکه
blessed is he who
U
کسیکه
constructionist
U
کسیکه قانون
introspectionist
U
کسیکه معتقد به
minimalist
U
کسیکه خرسنداست
long shot
U
کسیکه درمسابقات
stalker
U
کسیکه میخرامد
whomso
U
بهر کسیکه
misogynists
U
کسیکه از زن بیزار است
euphuist
U
کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
benedick
U
کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
misogynist
U
کسیکه از زن بیزار است
pall bearer
U
کسیکه در همراهی با جنازه
nobs
U
کسیکه از طبقات بالاباشد
wonder worker
U
کسیکه معجزه میکند
scaler
U
کسیکه مقیاس بکارمیبرد
snorter
U
کسیکه خرناس میکشد
obstructionist
U
کسیکه برای جلوگیری
rumormonger
U
کسیکه شایعه میسازد
figurant
U
کسیکه باجمع میرقصد
joggers
U
کسیکه اهسته می دود
jogger
U
کسیکه اهسته می دود
heliophobe
U
کسیکه ازافتاب بیزاراست
nob
U
کسیکه از طبقات بالاباشد
tugger
U
کسیکه کوشش وتقلامیکند
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
gigman
U
کسیکه درشکه تک اسبه دارد
depositor
U
کسیکه پول در بانک میگذارد
faunist
U
کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
ortorian
U
کسیکه شرکت در خواندن بنماید
waxer
U
کسیکه موم مالی میکند
hylicist
U
کسیکه معتقد به مادیات است
scapegoats
U
کسیکه قربانی دیگران شود
non entity
U
کسیکه بودونابوداو یکی است
gunfighter
U
کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
inductee
U
کسیکه وارد خدمت شده
fillbelly
U
کسیکه درکاری حریص باشد
first nighter
U
کسیکه درنخستین شب هرنمایش بتماشامیرود
night walker
U
کسیکه در خواب راه میرود
fruiter
U
کسیکه درخت میوه میکارد
fruitarian
U
کسیکه با میوه زندگی میکند .
falconers
U
کسیکه با شاهین شکار میکند
falconer
U
کسیکه با شاهین شکار میکند
gossiper
U
کسیکه شایعات بی اساس میدهد
nightwalker
U
کسیکه شب در خواب راه میرود
griper
U
کسیکه مرتب شکایت میکند
weaner
U
کسیکه بچه را از شیر میگیرد
winegrower
U
کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد
cessionary
U
کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
songwriter
U
کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید
speller
U
کسیکه لغت را هجی میکند
ghost writer
U
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writer
U
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writers
U
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
chain smoker
U
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain-smoker
U
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
contrapuntist
U
کسیکه درجفت کردن اوازهااستاداست
chain-smokers
U
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
stargazer
U
کسیکه به ستاره ها خیره شده
lobbyer
U
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
liveryman
U
کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
somnambulistic
U
کسیکه درخواب راه میرود
soliloquizer
U
کسیکه باخود حرف میزند
soliloquist
U
کسیکه باخود حرف میزند
malaprop
U
کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
sandbagger
U
کسیکه کیسه شن بکار برد
pledger
U
کسیکه بسلامتی کسی مینوشد
revenant
U
کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است
sweater
U
کسیکه عرق میکند پلوور
sweaters
U
کسیکه عرق میکند پلوور
personator
U
کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
deadhead
U
کسیکه بدون بلیط سوار
libertines
U
کسیکه پابند مذهب نیست
processionist
U
کسیکه با دستهای راه میافتد
demonist
U
کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
browser
U
کسیکه جسته وگریخته میخواند
presentee
U
کسیکه چیزی باوعرضه شده
lobbyists
U
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
paralogist
U
کسیکه قیاس نادرست میسازد
paradoxist
U
کسیکه سخنهای متناقض میگوید
paperhanger
U
کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
autodidact
U
کسیکه پیش خود میاموزد
libertine
U
کسیکه پابند مذهب نیست
sitter
U
کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
sitters
U
کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
purse bearer
U
کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد
pseudologer
U
کسیکه مرتبا دروغ میگوید
pseudologist
U
کسیکه مرتبا دروغ میگوید
symposiarch
U
کسیکه جلسهای را اداره میکند
symposiast
U
کسیکه در بزم شرکت میکند
light sleeper
U
کسیکه خوابش سبک است
prankster
U
کسیکه شوخی زننده کند
pranksters
U
کسیکه شوخی زننده کند
elephantiac
U
کسیکه دچاربیلپای یاجذام است
watcher
U
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
watchers
U
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
proselyte
U
کسیکه تازه بدینی واردشود
embracer
U
کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
lobbyist
U
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
prison bird
U
کسیکه زندان خانه او شده است
rock scorpion
U
کسیکه که درجبل الطارق زاییده شود
pone
U
کسیکه ورق بازی رابر میزند
prisoner at the bar
U
کسیکه در نزد دادگاه متهم است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com