English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
To lead an easy life . U زندگی ساده ای داشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lead a dog's life <idiom> U زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
arcadian U ادمیکه ساده و بی تجمل زندگی میکند
To lead a loose life . U زندگی و ولی داشتن
To lead a dissolute life . U زندگی فاسدی داشتن
life of Riley <idiom> U زندگی آسوده داشتن.
to lead a modest life U زندگی متوسطی داشتن
settle down <idiom> U زندگی عادی داشتن
To lead an idle life . U زندگی عاطل وباطلی داشتن
To keep body and soul together. U زندگی بخور ونمیری داشتن
in clover <idiom> U زندگی خوشآیند وساده داشتن
on easy street <idiom> U پول کافی برای زندگی راحت داشتن
simple design U طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
basics U یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basic U یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
it is impossible to live there U نمیشود در انجا زندگی کرد زندگی
mirror carpet U طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
structure U با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structuring U با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structures U با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it. U ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است.
money to burn <idiom> U بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longest U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
to keep down U زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up U از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
meanest U مقصود داشتن هدف داشتن
hopes U انتظار داشتن ارزو داشتن
mean U مقصود داشتن هدف داشتن
meaner U مقصود داشتن هدف داشتن
hoped U انتظار داشتن ارزو داشتن
hoping U انتظار داشتن ارزو داشتن
to have by heart U ازحفظ داشتن درسینه داشتن
cost U قیمت داشتن ارزش داشتن
hope U انتظار داشتن ارزو داشتن
reside U اقامت داشتن مسکن داشتن
proffering U تقدیم داشتن عرضه داشتن
abhorring U بیم داشتن از ترس داشتن از
proffered U تقدیم داشتن عرضه داشتن
abhors U بیم داشتن از ترس داشتن از
proffers U تقدیم داشتن عرضه داشتن
differ U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhorred U بیم داشتن از ترس داشتن از
differed U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
resided U اقامت داشتن مسکن داشتن
proffer U تقدیم داشتن عرضه داشتن
differing U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differs U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
resides U اقامت داشتن مسکن داشتن
upkeep U بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
lives U زندگی
eau de vie U اب زندگی
living U زندگی
wile a U در زندگی
life U زندگی
vivification U زندگی
vita U زندگی
habitance U زندگی
lives of great men U زندگی
habitancy U زندگی
existence U زندگی
existences U زندگی
lifelines U خط زندگی
lifeline U خط زندگی
togetherness U زندگی با هم
freestanding U ساده
naive U ساده
fructose U ساده
explicit U ساده
plains U ساده
daff U ساده دل
incomposite U ساده
fanciless U ساده
incomplex U ساده
fraudless U ساده
free spoken U ساده گو
unceremoniously U ساده
charmless U ساده
plain U ساده
plainest U ساده
plainer U ساده
unceremonious U ساده
unaadorned U ساده
untutored U ساده
clodhoppers U ساده
sheepish U ساده دل
sheepishly U ساده دل
bald U ساده
balder U ساده
baldest U ساده
baldly U ساده
clodhopper U ساده
artless U ساده
cleans U ساده
frugal U ساده
unassuming U ساده
homespun U ساده
innocent <adj.> U ساده دل
simple-hearted <adj.> U ساده دل
unsophisticated U ساده
unmeaning U ساده
idiot U ساده
simplistic U ساده
downright U ساده
inexpensive U ساده
cleanest U ساده
cleaned U ساده
clean U ساده
conversable <adj.> U ساده دل
expansive <adj.> U ساده دل
good-humored U ساده دل
seemly <adj.> U ساده دل
positive U ساده
idiots U ساده
simplex U ساده
simpleminded U ساده دل
simpler U ساده
naif U ساده
plain hearted U ساده دل
simpler U ساده دل
simple hearted U ساده دل
simple minded U ساده دل
simplest U ساده دل
simple U ساده
slickest U ساده
slick U ساده
simple U ساده دل
semplice U ساده
unaffected U ساده
simplest U ساده
taffetized U ساده
soldiering U زندگی سربازی
taedium vitae U بیزاری از زندگی
life insurance U بیمه زندگی
afterlife U زندگی پس از مرگ
monandry U زندگی با یک شوهر
renascence U زندگی مجدد
monkery U زندگی راهبی
rurality U زندگی روستایی
going U مشی زندگی
uterine life U زندگی زهدانی
concubinage U زندگی بطورصیغه
easy circumstances U زندگی راحت
joie de vivre U نشاط زندگی
lifestyle U شیوهی زندگی
lifestyles U شیوهی زندگی
eremitic life U زندگی زاهدانه
eremitism U زندگی زاهدانه
evening of life U شام زندگی
ever lasting life U زندگی جاویدان
marriage life U زندگی زناشویی
married life U زندگی زناشویی
scheme of life U رویه زندگی
vitalize U زندگی دادن
scheme of life U نقشه زندگی
cohabitation U زندگی باهم
animality U زندگی جانوران
country life U زندگی روشنایی
biographies U تاریخچه زندگی
biography U تاریخچه زندگی
parasitism U زندگی طفیلی
career U دوره زندگی
standards of living U معیار زندگی
lifelike U زندگی مانند
standards of living U استاندارد زندگی
standards of living U سطح زندگی
vegetation U زندگی گیاهی
standard of living U معیار زندگی
standard of living U استاندارد زندگی
life expectancies U امید به زندگی
life expectancies U امید زندگی
careered U دوره زندگی
careering U دوره زندگی
careers U دوره زندگی
life-cycles U چرخه زندگی
life-cycle U چرخه زندگی
vital U وابسته به زندگی
lifeless U عاری از زندگی
life expectancy U امید زندگی
life expectancy U امید به زندگی
standard of living U سطح زندگی
tribalism U زندگی ایلیاتی
dwelt U زندگی کرد
modus vivendi U روش زندگی
cost of living U هزینه زندگی
public life U زندگی سیاسی
azoic U تهی از زندگی
symbiosis U زندگی تعاونی
single life U زندگی مجردی
fireside U زندگی خانگی
livers U زندگی کننده
bane U مخرب زندگی
planetary life U زندگی دربدر
life U دوران زندگی
liver U زندگی کننده
lives U دوران زندگی
public life U زندگی در سیاست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com