English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 29 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gaolers U زندانیان
jailer U زندانیان
jailers U زندانیان
jailor U زندانیان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prison camps U اردوگاه زندانیان
prison camp U اردوگاه زندانیان
prisoners of state U زندانیان سیاسی
state prisoners U زندانیان سیاسی
work camp U محل کار زندانیان
hospitalized prisoners U زندانیان بستری در بیمارستان
prisoner of war cage U زندان زندانیان جنگی
patrol wagon U ماشین مخصوص حمل زندانیان
tipstaff U مامور مسئول زندانیان دردادگاه
work farm U اردوی کار اجباری زندانیان
disciplinary training center U مرکز اموزش زندانیان نظامی
concentration camps U بازداشتگاه زندانیان سیاسی یااسرای جنگی
concentration camp U بازداشتگاه زندانیان سیاسی یااسرای جنگی
rehabilitation training center U مرکز اموزش بازاموزی زندانیان جنگی دشمن
treadmill U چرخ افقی بزرگی که زندانیان ان را بحرکت دراورند
paroling U ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
paroles U ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
paroled U ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
parole U ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
treadmills U چرخ افقی بزرگی که زندانیان ان را بحرکت دراورند
dead line U خطی که تجاوز ازان زندانیان نظامی رامحکوم به تیرباران فوری میکند
The prisoners of the terrorist militia were detained under inhumane conditions. U زندانیان گروه شبه نظامی تروریستی در شرایط غیرانسانی بازداشت شده بودند.
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hunger strikes U اعتصاب غذای زندانیان وغیره اعتصاب غذا
hunger strike U اعتصاب غذای زندانیان وغیره اعتصاب غذا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com