Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
paralysis
U
زمین گیری
palsy
U
زمین گیری
invalidism
U
زمین گیری
paralytic disability
U
زمین گیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
earth resistance meter
U
دستگاه اندازه گیری مقاومت زمین
geochronometry
U
اندازه گیری زمان گذشته توسط روشهای باستانشناسی ودیرینه شناسی زمین
measurement ofland
U
اندازه گیری زمین
Other Matches
He's a wet blanket.
U
او
[مرد]
آدم روح گیری
[نا امید کننده ای یا ذوق گیری]
است.
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
his severity relaxed
U
از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
digamy
U
دو زن گیری دو شوهر گیری
with the utmost rigour
U
با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
measuring converter
U
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
stream gaging
U
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
compression molding process
U
فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
point voting system
U
سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
declinating station
U
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter
U
وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
earth's attraction
U
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
moving iron instrument
U
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
bias
U
سو گیری
recaptures
U
پس گیری
recature
U
پس گیری
scorification
U
کف گیری
biases
U
سو گیری
skim
U
کف گیری
catch
U
بل گیری
exorcism
U
جن گیری
lutation
U
گل گیری
dewatering
U
اب گیری
retractaion
U
پس گیری
recapture
U
پس گیری
recaptured
U
پس گیری
exorcisms
U
جن گیری
monogyny
U
یک زن گیری
luting
U
گل گیری
recapturing
U
پس گیری
resumption
U
از سر گیری
skims
U
کف گیری
skimmed
U
کف گیری
measurement
U
اندازه گیری
factorization
U
فاکتور گیری
exaction
U
سخت گیری
threctia
U
کناره گیری
stake-out
U
زیرنظر گیری
nitpicking
U
بهانه گیری
halieutics
U
ماهی گیری
stake-outs
U
زیرنظر گیری
measurements
U
اندازه گیری
error correction
U
خطا گیری
timming
U
زمان گیری
sternly
U
با سخت گیری
dephosphorization
U
فسفر گیری
resignation
U
کناره گیری
resignations
U
کناره گیری
dust removal
U
گرد گیری
interpolations
U
درون گیری
venality
U
رشوه گیری
interpolation
U
درون گیری
toothing plane
U
رنده خط گیری
laxity
U
اسان گیری
strikingly
U
جرقه گیری
striking
U
جرقه گیری
conclusion
U
نتیجه گیری
conclusions
U
نتیجه گیری
deoxidation
U
اکسیژن گیری
embracery
U
دراغوش گیری
isolation
U
کناره گیری
to hug oneŠs chains
U
بغل گیری
scratching
U
کناره گیری
declipping
U
لکه گیری
scratches
U
کناره گیری
modeling
U
سرمشق گیری
scratched
U
کناره گیری
decoction
U
عصاره گیری
integration
U
انتگرال گیری
decoppering
U
مس گیری کردن
scratch
U
کناره گیری
emulsification
U
عصاره گیری
demission
U
کناره گیری
dial up
U
شماره گیری
inarm
U
در بغل گیری
levies
U
سرباز گیری
levies
U
باج گیری
levied
U
سرباز گیری
monogyny
U
یک جفت گیری
levied
U
باج گیری
inquiry
U
خبر گیری
inquiries
U
خبر گیری
insuperability
U
دشوار گیری
introsusception
U
در خود گیری
levy
U
باج گیری
levy
U
سرباز گیری
levying
U
باج گیری
ingurgtation
U
فرا گیری
withdrawal
U
گوشه گیری
withdrawals
U
گوشه گیری
originationu
U
سرچشمه گیری
number dialling
U
شماره گیری
levying
U
سرباز گیری
noise suppression
U
پارازیت گیری
nitrification
U
نیتروژن گیری
nitrification
U
ازت گیری
intussusception
U
در خود گیری
differentiation
U
مشتق گیری
bias
U
سمت گیری
lodgment or lodge
U
منزل گیری
takeover
U
تحویل گیری
takeovers
U
تحویل گیری
extracts
U
عصاره گیری
extracting
U
عصاره گیری
extracted
U
عصاره گیری
extract
U
عصاره گیری
measurer
U
اندازه گیری
timing
U
زمان گیری
measuring bridge
U
پل اندازه گیری
lodgment
U
موضع گیری
lodgement
U
موضع گیری
biases
U
سمت گیری
knoit
U
تغ تغ خرده گیری
limit of inflammability
U
حد اتش گیری
mensuration
U
اندازه گیری
loading capacity
U
بار گیری
mechanical disadvantage
U
نیرو گیری
measurment
U
اندازه گیری
luting
U
درز گیری
whisks
U
گرد گیری
subsumption
U
نتیجه گیری
recruitment
U
سرباز گیری
ensues
U
پی گیری کردن
ensued
U
پی گیری کردن
separatism
U
کناره گیری
ensue
U
پی گیری کردن
sedimentation
U
لای گیری
scotomization
U
نادیده گیری
scorification
U
تفاله گیری
i. and evdevolution
U
ریشه گیری
recruitment
U
توان گیری
silting up
U
لای گیری
nagging
U
خرده گیری
formation
U
شکل گیری
follow up
U
پی گیری کردن
standardization
U
معیار گیری
spile
U
سوراخ گیری
sound absorbing
U
صدا گیری
gaging
U
اندازه گیری
metering
U
اندازه گیری
cupping
U
خون گیری
garth
U
سد یا بندماهی گیری
refuels
U
سوخت گیری
refuelling
U
سوخت گیری
refuelled
U
سوخت گیری
embrasure
U
دراغوش گیری
punctiliousness
U
نکته گیری
i am in a bad f.
U
بد گیری امدم
implantation
U
لانه گیری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com